فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: [پیرامون عمره]

فصل: [پیرامون عمره]

[«عمره»: در لغت به معنای: «دیدار و زیارت» می‌باشد؛ و در اصطلاح شرعی: عمره به چهار امر اطلاق می‌گردد که عبارتند از:

۱- احرام؛ احرامِ نیتِ دخول در عمره است؛ و پیامبر ج نیز می‌فرماید: «اِنَّمَا الْاَعْمٰالُ بِالنِّيّٰاتِ» (بخاری و مسلم)؛ «قبول و صحّت اعمال با نیت‌ها است».

۲- طواف خانه‌ی کعبه؛ خداوند می‌فرماید: ﴿وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ٢٩[الحج: ۲۹] «و باید خانه‌ی قدیمی خدا را طواف کنند».

۳- سعی در میان صفا و مروه. زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿۞إِنَّ ٱلصَّفَا وَٱلۡمَرۡوَةَ مِن شَعَآئِرِ ٱللَّهِۖ[البقرة: ۱۵۸]؛ و پیامبر ج نیز می‌فرماید: «اِسْعَوْا فَاِنَّ اللهَ کَتَبَ عَلَيْکُمُ السَّعْيَ» (مستدرک حاکم)؛ «بین صفا و مروه سعی کنید؛ زیرا خداوند سعی بین آن‌ها را بر شما واجب کرده است».

۴- تراشیدن یا کوتاه کردن موی سر؛ پیامبر ج می‌فرماید: «وَ لْيُقَصِّرْ وَلْيُحْلِلْ» (بخاری و مسلم)؛ «و موی سرش را کوتاه کند و از احرام بیرون بیاید».

از میان این چهار مورد، دو مورد آن یعنی: «احرام» و «طواف خانه‌ی کعبه»، جزو فرائض عمره به شمار می‌آیند؛ و دو مورد دیگر آن، یعنی: «سعی میان صفا و مروه» و «تراشیدن یا کوتاه نمودن موی سر»، از زمره‌ی واجبات عمره محسوب می‌گردند.

و عمره از عبادات و اعمالی است که به وسیله‌ی آن، خداوند بلندمرتبه، درجات بندگانش را بالا برده و گناهانش را محو می‌کند. پیامبر ج با گفتار و کردار خود آن را مورد تشویق قرار داده و فرموده است: «اَلْعُمْرَةُ اِلَي الْعُمْرَةِ، کَفّٰارَةٌ لِمٰا بَيْنَهُمٰا» (بخاری، مسلم، ترمذی، نسایی و ابن ماجه)؛ «عمره تا عمره، کفاّره‌ی گناهانی است که بین آن دو انجام داده می‌شود».

و در حدیثی دیگر می‌فرماید: «تٰابِعُوْا بَيْنَ الْحَجِّ وَالْعُمْرَةِ، فَاِنَّهُمٰا يَنْفِيٰانِ الْفَقْرَ وَالذُّنُوْبَ کَمٰا يَنْفِي الْکِيْرُ خَبْثَ الْحَدِيْدِ وَالذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ» (ترمذی و نسایی)؛ «حج و عمره را پی در پی انجام دهید؛ زیرا آن دو، فقر و گناهان را از بین می‌برند همچنان‌که دم آهنگری، ناخالصی و زواید آهن و طلا و نقره را از بین می‌برد».

و پیامبر ج، عمره انجام داده و اصحابش نیز با وی و پس از وفات ایشان، عمره را به جای آورده‌اند.]

و [انجام دادن] «عمره» [یک بار در عمر] سنّت [مؤکّده] است؛ [البته مشروط بر آن که شرط‌های وجوب ادای حجّ وجود داشته باشد.]

و انجام دادن عمره در تمام سال، صحیح است؛ [و در عمره، روز و ماه معین و مشخّصی وجد ندارد، بلکه فرد عمره‌گزار می‌تواند در تمامی روزهای سال، عمره نماید؛ البته باید توجه داشت که ادای عمره از نهم ذوالحجّه تا آخرین روزهای تشریق، مکروه تحریمی می‌باشد.

و ادای عمره در ماه مبارک رمضان، از ثواب و پاداش و فضیلت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ و پاداش عمره در ماه رمضان، به سان ثواب حجّ می‌باشد.

ابن عباسب گوید: رسول خدا ج فرموده است: «اِنَّ عُمْرَةً فِيْ رَمَضٰانَ تَعْدِلُ حَجَّةً» (مسلم)؛ «همانا ادای عمره در ماه رمضان، برابر با حجّ است». و بخاری چنین روایت کرده است: «فَاِنَّ عُمْرَةً فِيْ رَمَضٰانَ حَجَّةٌ اَوْ نَحْواً مِمّٰا قٰالَ»؛ «به راستی که عمره نمودن در ماه رمضان، معادل حجّ است». و در روایتی دیگر از مسلم چنین آمده است: «فَعُمْرَةٌ فِيْ رَمَضٰانَ تَقْضِيْ حَجَّةً اَوْ حَجَّةً مَعِيْ»؛ «ادای عمره در ماه رمضان، معادل حجّ، یا برابر حجّ کردن با من است».]

و احرام بستن برای عمره در روز عرفه، روز عید قربان و روزهای تشریق، مکروه است.

و کیفیت و چگونگی عمره بدین ترتیب است که: [کسی که اراده‌ی انجام عمره را دارد، اگر چنان‌چه] در خود مکّه مکرمه بود، باید به سرزمین «حلّ» برود، [و از آنجا برای عمره، احرام ببندد؛ و بهترین سرزمین «حِلّ»، تنعیم است و پس از آن «جعرّانة».] برخلاف احرام برای حج که باید کسانی که در مکه هستند، برای آن، از حَرم احرام ببندند؛ [پس کسی که به مکه هست و اراده‌ی عمره را دارد، باید به سرزمین حِلّ برود. و اگر چنان‌چه اراده‌ی حجّ را داشت، باید به حَرَم برود و از آنجا احرام ببندد؛ و فرقی نمی‌کند که او از اهالی خود مکه باشد یا در آن اقامت گزیده باشد.]

ولی کسی که از مکّه دور است [شخص آفاقی] و هنوز به مکه وارد نشده است، پس هرگاه قصد داخل شدن به مکه را داشت باید از میقات و احرامگاه احرام ببندد؛ سپس طواف خانه کند و برای عمره، سعی میان صفا و مروه نماید؛ آنگاه موی سرش را بتراشد [یا کوتاه نماید] و در این هنگام، از عمره حلال می‌گردد؛ همچنان‌که پیشتر - به حمد و ستایش خدا - آن را بیان نمودیم.

[پس هرگاه کسی اراده‌ی عمره داشته باشد، باید از میقات احرام ببندد و غسل بکند یا وضو بستاند و دو رکعت نماز بخواند؛ آنگاه نیت عمره نماید و چنین بگوید:

«اَللّٰهُمَّ اِنِّيْ اُرِيْدُ الْعُمْرَةَ فَيَسِّرْهٰا لِيْ وَتَقَبَّلْهٰا مِنّيْ»؛ «بار خدایا! من عمره را اراده نموده‌ام؛ پس آن را بر من آسان گردان و آن را از من بپذیر».

پس از آن - همچنان‌که در احرام حجّ گفتیم - تلبیه بگوید؛ و چون تلبیه گفت، دیگر مُحرم شده است.

و هرگاه به مکه‌ی مکرمه وارد شد، در اطراف خانه‌ی کعبه هفت دور طواف نماید؛ سپس در میان صفا و مروه نیز هفت دور سعی نماید - همچنان‌که بیان آن در بحث حجّ گذشت.

و چون سعی در میان صفا و مروه را به پایان رساند، موی سر خویش را بتراشد یا کوتاه نماید؛ و هرگاه این امور را انجام داد، عمره‌اش به پایان رسیده و از احرام بیرون شده است.

در احرام عمره نیز به سان احرام حجّ، محظورات و ممنوعاتی وجود دارد؛ و محظورات احرام عمره، همانند محظورات احرام حجّ می‌باشد؛ از این رو، برای فردی که احرام عمره بسته است، لازم است تا از عمل زناشویی، فسق و فجور، جنگ و ستیز و کشمکش و اختلاف پرهیز نماید؛ و همچنین در حال احرام، لباس‌های دوخته شده نپوشد؛ موهای خویش را نتراشد و کوتاه ننماید؛ از مواد خوشبوکننده استفاده نکند؛ سر و صورت خویش را نپوشاند؛ ناخن‌هایش را کوتاه نکند؛ به شکار حیوانات نپردازد؛ و به سوی شکار حیوانات هم کسی را اشاره و راهنمایی ننماید.

میقات و مکان بستن احرام عمره برای افرادی که از مکّه دور می‌باشند و از خارج میقات و احرامگاه‌ها برای انجام عمره می‌آیند، همان میقات‌ها و احرامگاه‌های معین می‌باشد. پس چنین کسانی از میقات احرام ببندند. و میقات افرادی که در محدوده‌ی سرزمین «حِلّ» سکونت دارند، همان منطقه‌ی «حِلّ» می‌باشد؛ و میقات و احرامگاه کسانی که در سرزمین «حرم» سکونت دارند، همان منطقه «حِلّ» می‌باشد. و «حِلّ»: منطقه‌ای مابین میقات و حدود حرم است. و بهترین سرزمین «حِلّ» برای احرام، «تنعيم» است؛ پس از آن، «جعرّانة».

و انجام دادن عمره، یک بار در عمر، سنّت مؤکّده می‌باشد؛ البته برای افرادی که توان مالی و جسمی برای رفتن به مکه‌ی مکرمه را داشته باشند.

و گفتن تلبیه به هنگام احرام، شرط است؛ و پس از احرام، زیاد تکرار نمودن آن - همانند احرام حجّ - مستحب می‌باشد؛ و با شروع نخستین دور از طواف خانه‌ی کعبه، گفتن تلبیه را قطع نماید.

و در عمره، نه طواف «قدوم» وجود دارد و نه «طواف وداع»؛ بلکه پس از بستن احرام، هرگونه طوافی که بکند، با آن، طواف عمره‌ی وی ادا می‌گردد.]

تنبیه:

وَ اَفضَلُ الاَيَّامِ، يَومُ عَرَفَةَ إِذَا وَافَقَ يَومَ الجُمُعَةِ؛ وَهُوَ أَفضَلُ مِن سَبعِينَ حَجَّةً فِي غَيرِ جُمُعَةٍ؛ رَوَاهُ صَاحِبُ مِعرَاجِ الدِّرايَةِ بِقَولِه. وَقَد صَحَّ عَن رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَيهِ وَسَلَّم اَنَّه قَالَ: اَفضَلُ الاَيَّامِ، يَومُ عَرَفَةَ إِذَا وَافَقَ جُمُعَةً وَهُوَ اَفضَلُ مِن سَبعِينَ حَجَّةً. ذَكَرَه فِي تَجرِيدِ الصِّحَاحِ بِعَلَامَة المُؤطَّا؛ وَكَذَا قَالَه الزَّيلَعِي رَحمَة الله عَلَيه شَارِحُ الكَنزِ.

وَالمُجَاوَرَةُ بِمَكَّةَ، مَكرُوهَةٌ عِندَ اَبِي‌حَنِيفَةَ رَحِمَهُ اللهُ تَعَالی؛ لِعَدَمِ القِيَامِ بِحُقُوقِ البَيتِ وَالحَرَمِ. وَنَفَی الكَرَاهَةَ صَاحِبَاه رَحِمَهُمَا اللهُ تَعَالی.

یادآوری

برترین روزها،‌ روز عرفه است؛ البته در صورتی که با روز جمعه مُقارن گردد؛ و چنین روزی برتر از هفتاد حجّ در غیر جمعه است. این را نویسنده‌ی کتاب «معراج الدراية» با این قولش روایت نموده است: و به راستی از پیامبر اکرم ج به صحّت رسیده که فرموده‌اند: «اَفْضَلُ الْاَيّٰامِ، يَوْمُ عَرَفةَ، اِذٰا وٰافَقَ جُمُعَةً؛ وَهُوَ اَفْضَلُ مِنْ سَبْعِيْنَ حَجَّةٍ»؛ «برترین روزها، روز عرفه است؛ البته در صورتی که با روز جمعه مقارن شود؛ و چنین روزی برتر از هفتاد حجّ [در غیر جمعه] است».

و نویسنده‌ی «معراج الدراية»، این حدیث را در «تجريد الصحاح» با نشانه‌ی «موطأ» ذکر کرده است؛ و زیلعی - شارح کنز الدقائق - نیز آن را بیان کرده است.

و از دیدگاه امام ابوحنیفه/ مجاورت و نزدیکی و همسایگی و همجواری به مکه‌ی مکرمه، مکروه می‌باشد؛ زیرا [امکان دارد که] حقوق خانه و سرزمین «حَرم» [به نحو احسن] ادا و انجام نشود؛ و از نظرگاه دو شاگرد امام، یعنی امام ابویوسف/ و امام محمد/، مجاورت و همجواری به مکه‌ی مکرمه، مکروه نمی‌باشد.