فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: [پیرامون صفت و مشخّصه‌ی روزه و اقسام آن]

فصل: [پیرامون صفت و مشخّصه‌ی روزه و اقسام آن]

روزه به شش نوع تقسیم می‌گردد که عبارتند از:

۱- فرض [عین]؛

۲- واجب؛

۳- سنّت؛

۴- مستحب؛

۵- نفل؛

۶- مکروه؛

امّا «روزه‌ی فرض» عبارت است از:

الف) اداء و قضای روزه‌ی ماه رمضان.

ب) روزه‌ی کفّاره‌‌ها. [کفّاره‌ی ظهار - ظهار: آن است که شخص به زنش بگوید: «تو بر من مانند پشت مادرم هستی» - ؛ کفّاره‌ی قتل؛ کفاره‌ی سوگند؛ کفّاره‌ی شکستن عمدی روزه‌ی رمضان بدون عذر؛ کفّاره‌ی جماع کردن در روز رمضان به قصد؛ پرداخت فدیه در صورتی که یکی از حاجیان به هنگام اِحرام، بیمار باشد یا ناراحتی در سر داشته باشد و نیاز پیدا کرد که موی سرش را بتراشد؛ و برای فدیه‌ی آن، سه روز روزه بگیرد. و روزه گرفتن در پرداخت جزاء و فدیه‌ی نخجیری که در سرزمین حَرَم، کشته شده است.]

ج) و - بنا به قول ظاهرتر - روزه‌ی نذری؛ [زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ[الحج: ۲۹] «و باید به نذرهای خویش وفا کنند».

ناگفته نماند که «روزه‌ی نذر»: همانند روزه‌ای است که مسلمان آن را بر خود به نیت قُربت به خداوند بلندمرتبه، فرض می‌گرداند. و روزه‌ی نذر بر همان وجهی واجب می‌گردد که شخص، آن را برای خود نذر کرده است؛ پس کسی که روزه گرفتن روزی معین یا روزهای معین را بر خود نذر نمود، روزه گرفتن همان روز معین و روزهای معین دیگر بر وی واجب است.

و اگر نذر را مطلق گردانید، آن نذر - بنا به اطلاق خود - واجب است؛ و این روزه، در نزد بعضی از صاحب‌نظران فقهی، فرض است، اما در نزد محققان احناف، واجب می‌باشد؛ زیرا که منکر آن کافر نمی‌شود.]

و امّا «روزه‌ی واجب» عبارت است از: قضا آوردن آنچه را که از روزه‌ی نفل، فاسد گردانیده است؛ [و همچنین روزه‌ی اعتکاف نذری.]

و امّا «روزه‌ی سنّت» عبارت است از: روزه گرفتن روز عاشورا همراه با روز تاسوعا [نهم محرم یا روز یازدهم محرّم. ابوقتادهس گوید: «سُئِلَ رَسُوْلُ اللهِ ج عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عَرَفَةَ؟ فَقٰالَ: يُکَفِّرُ السَّنَةَ الْمٰاضِيَةَ وَالْبٰاقِيَةَ. وَسُئِلَ عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عٰاشُوْرٰا؟ فَقٰالَ: يُکَفِّرُ السَّنَةَ الْمٰاضِيَةَ» (مسلم)؛ «از پیامبر ج درباره‌ی روزه‌ی روز عرفه سؤال شد؟ فرمود: گناهان سال گذشته و سال جاری را از بین می‌برد. و درباره‌ی روزه‌ی روز عاشورا از او سؤال شد؟ فرمود: گناهان سال گذشته را از بین می‌برد».

و ابوغطفان بن طریف مریس گوید: از ابن عباسب شنیدم که می‌گفت: «حِيْنَ صٰامَ رَسُوْلُ اللهِ ج يَوْمَ عٰاشُوْرٰاء وَاَمَرَ بِصِيٰامِهِ قٰالُوْا: يٰا رَسُوْلَ اللهِ ج! اِنَّهُ يَوْمٌ تُعَظِّمُهُ الْيَهُوْدُ وَالنَّصٰارٰي. فَقٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج: فَاِذٰا کَانَ الْعٰامُ الْمُقْبِلُ اِنْ شٰاءَ اللهُ صُمْنَا الْيَوْمَ التّٰاسِعَ. قٰالَ: فَلَمْ يَأْتِ الْعٰامُ حَتّٰي تُوُفِّيَ رَسُوْلُ اللهِ ج» (مسلم و ابوداود)؛ «وقتی پیامبر ج روز عاشورا را روزه گرفت و به روزه گرفتن آن دستور داد، مردم گفتند: ای فرستاده‌ی خدا! عاشورا، روزی است که یهود و نصاری آن را بزرگ می‌دارند. پیامبر ج فرمود: سال بعد - ان شاء الله - روز نهم را هم روزه می‌گیریم. ابن عباسب گوید: قبل از آن که سال بعد بیاید، پیامبر ج فوت کرد».]

و امّا «روزه‌ی مستحب» عبارت است از:

الف) روزه گرفتن سه روز از هر ماه؛ [عبدالله بن عمروس گوید: پیامبر ج خطاب به من فرمود: «صُمْ مِنْ کُلِّ شَهْرٍ ثَلٰاثَةَ اَيّٰامٍ؛ فَاِنَّ الْحَسَنَةَ بِعَشْرِ اَمْثٰالِهٰا؛ وَذٰلِكَ مِثْلَ صِيٰامِ الدَّهْرِ» (بخاری، مسلم، ابوداود و نسایی)؛ «از هر ماه سه روز را روزه بگیر که هر کار خوب، ده برابر پاداش دارد؛ و این کار به منزله‌ی روزه گرفتن یک سال است».]

و مستحب است که این سه روز، سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم ماه - یعنی روزهای «بیض» - باشد. [ابوذرس گوید: پیامبر ج فرمود: «يٰا اَبٰاذَرٍّ! اِذٰا صُمْتَ مِنَ الشَّهْرِ ثَلٰاثَةَ اَيّٰامٍ، فَصُمْ ثَلٰاثَ عَشَرَةَ وَاَرْبَعَ عَشَرَةَ وَخَمْسَ عَشَرَةَ» (ترمذی و نسایی)؛ «ای ابوذر! هرگاه سه روز از ماه را روزه گرفتی، روزهای سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم را روزه بگیر».]

ب) روزه گرفتن روز دوشنبه و روز پنج شنبه [در هر هفته؛ اسامة بن زیدس گوید: «اِنَّ نَبِيَّ اللهِ ج کٰانَ يَصُوْمُ يَوْمَ الْاِثْنَيْنِ وَالْخَمِيْسَ وَسُئِلَ عَنْ ذٰلِكَ فَقٰالَ: اِنَّ اَعْمٰالَ الْعِبٰادِ تُعْرَضُ يَوْمَ الْاِثْنَيْنِ وَالْخَمِيْسِ» (ابوداود)؛ «پیامبر ج روزهای دوشنبه و پنج شنبه را روزه می‌گرفت. در این باره از او سؤال شد؟ فرمود: اعمال بندگان در این دو روز، پیش خدا عرضه می‌شود».]

ج) روزه گرفتن شش روز از ماه شوّال. [ابوایوب انصاریس گوید: پیامبر ج فرمود: «مَنْ صٰامَ رَمَضٰانَ ثُمَّ اَتْبَعَهُ سِتّاً مِّنْ شَوّٰالَ، کٰانَ کَصِيٰامِ الدَّهْرِ» (مسلم، ترمذی، ابوداود و ابن ماجه)؛ «کسی که ماه رمضان و به دنبال آن، شش روز از ماه شوال را روزه بگیرد، مانند آن است که یک سال روزه گرفته باشد».]

و گفته شده که بهتر آن است که شش روز از ماه شوّال، به صورت پیاپی و پشت سر هم، روزه گرفته شوند. و برخی گفته‌اند: بهتر آن است که به صورت پراکنده روزه گرفته شوند.

د) و هر روزه‌ای که گرفتن آن، [از ناحیه‌ی پیامبر ج] درخواست شده باشد و سنّت پیامبر ج بر گرفتن آن، وعده و نوید داده باشد؛ همانند: روزه‌ی داود÷. [یک روز در میان روزه گرفتن]؛ و روزه‌ی داود÷، بهترین و محبوبترین روزه در پیشگاه خداوند بلندمرتبه است. [عبدالله بن عمروس گوید: پیامبر ج فرموده است: «اَحَبُّ الصِّيٰامِ اِلَي اللهِ، صِيٰامُ دٰاوُدَ؛ کٰانَ يَصُوْمُ يَوْماً وَيُفْطِرُ يَوْماً» (بخاری و مسلم)؛ «محبوبترین روزه نزد خدا، روزه‌ی داود÷ است که یک روز در میان روزه می‌گرفت».

و این روزه‌ها نیز مستحب می‌باشند:

روزه‌ی روز عرفه؛ ابوقتاده گوید: «سُئِلَ رَسُوْلُ اللهِ ج عَنْ صَوْمِ يَوْمِ عَرَفَةَ؟ فَقٰالَ: يُکَفِّرُ السَّنَةَ الْمٰاضِيَةَ وَالْبٰاقِيَةَ» (مسلم)؛ «از پیامبر ج درباره‌ی روزه‌ی روز عرفه سؤال شد؟ فرمود: گناهان سال گذشته و سال جاری را از بین می‌برد».

و زیاد روز گرفتن در ماه محرم؛ ابوهریرهس گوید: «اَفْضَلُ الصِّيٰامِ بَعْدَ رَمَضٰانَ، شَهْرُ اللهِ الْمُحَرَّمِ؛ وَاَفْضَلُ الصَّلٰاةِ بَعْدَ الْفَرِيْضَةِ صَلٰاةُ اللَّيْلِ» (مسلم، ابوداود، نسایی و ترمذی)؛ «بهترین روزه بعد از ماه رمضان، روزه‌ی ماه محرم و بهترین نماز بعد از نمازهای فرض، نماز شب است».

و روزه گرفتن بیشتر روزهای ماه شعبان؛ عایشهل گوید: «مٰا رَأَيْتُ رَسُوْلَ اللهِ ج اِسْتَکْمَلَ صِيٰامَ شَهْرٍ قَطٌّ اِلّٰاشَهْرَ رَمَضٰانَ؛ وَمٰا رَأَيْتُهُ فِيْ شَهْرٍ اَکْثَرَ مِنْهُ صِيٰاماً فِيْ شَعْبٰانَ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج را ندیدم که ماهی را کامل روزه بگیرد مگر ماه رمضان را؛ و او را ندیدم که در هیچ یک از ماه‌ها به اندازه‌ی ماه شعبان روزه بگیرد».

و نُه روز اول ذی حجه نیز روزه گرفتن آن‌ها مستحب می‌باشد؛ از هنیدة بن خالد، از همسرش، از بعضی همسران پیامبر ج روایت شده است:

«کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يَصُوْمُ تِسْعَ ذِيْ حَجَّةَ، وَيَوْمَ عٰاشُوْرٰاءَ وَثَلٰاثَةَ اَيّٰامٍ مِّنْ کُلِّ شَهْرٍ وَاَوَّلَ اِثْنَيْنِ مِنَ الشَّهْرِ وَالْخَمِيْسِ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج نه روز ذی‌حجه و روز عاشورا و سه روز از هر ماه و اولین دوشنبه و پنج‌شنبه ماه را روزه می‌گرفت».]

و امّا «روزه نفل»، روزه‌هایی به استثنای مواردی است که ما به بیان آن‌ها پرداختیم، از آن روزه‌هایی که کراهیت آن [از ناحیه‌ی شارع مقدّس اسلام،] ثابت نشده باشد.

و امّا «روزه مکروه»:

روزه‌ی مکروه، به دو نوع تقسیم می‌گردد:

الف) مکروه تنزیهی.

ب) مکروه تحریمی. [مکروه تحریمی: آن است که منع از آن، الزامی است و حکم حرام را دارد؛ یعنی انجام دهنده‌ی آن، مستحق عقاب است؛ اگر چه تکفیر نمی‌شود؛ چون دلیل آن ظنّی است.

و مکروه تنزیهی: آن است که منع از آن، الزامی نیست و انجام دهنده‌ی آن مؤاخذه نمی‌شود؛ مانند خوردن گوشت اسب، موقع نیاز در زمان جنگ.]

«روزه‌ی مکروه تنزیهی» عبارت است از: همانند روزه گرفتن روز عاشورا، در صورتی که آن را تنها بگیرد و روز نهم محرم [تاسوعا؛ یا روز یازدهم] را بدان پیوست نسازد؛ [زیرا این کار، تشبیه با یهودیان است.]

و «روزه‌ی مکروه تحریمی»، عبارت است از: روزه گرفتن روزهای عید فطر و عید قربان و روزه گرفتن ایام التشریق. [از ابوعبید مولای ابن از هر روایت است: «شَهِدْتُ الْعِيْدَ مَعَ عُمَرَ بْنَ الْخَطّٰابِس فَقٰالَ: هٰذٰانِ يَوْمٰانِ نَهٰي رَسُوْلُ اللهِ ج عَنْ صِيٰامِهٰا: يَوْمُ فِطْرِکُمُ مِنْ صِيٰامِکُمْ وَالْيَوْمُ الْاَخَرُ، تَأْکُلُوْنَ فِيْهِ مِنْ نُسُکِکُمْ» (بخاری و مسلم)؛ «در روز عید با عمر بن خطابس بودم. گفت: پیامبر ج از روزه گرفتن در این دو روز نهی فرموده است: اولین روز بعد از ماه رمضان؛ یعنی روز عید فطر؛ و روزی که از قربانی‌هایتان می‌خورید، یعنی روز عید قربان».

و از ابومرّة مولای امّ هانیء روایت است: «اِنَّهُ دَخَلَ مَعَ عَبْدِاللهِ بْنِ عَمرٍو، عَلٰي اَبِيْهِ عَمْرِو بْنِ الْعٰاصِ، فَقُرِّبَ اِلَيْهِمٰا طَعٰاماً فَقٰالَ: کُلْ. فَقٰالَ: اِنِّيْ صٰائِمٌ. فَقٰالَ عَمْرٌو: کُلْ، فَهٰذِهِ الْاَيّٰامُ الَّتِيْ کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يَأْمُرُنا بِافْطٰارِهٰا وَيَنْهٰانٰا عَنْ صِيٰامِهٰا. قٰالَ مٰالِكٌ: وَهِيَ اَيّٰامُ التَّشْرِيْقِ» (ابوداود)؛ «با عبدالله بن عمروس نزد پدرش عمرو بن عاصس رفتیم. غذایی جلو ما گذاشت و گفت: بخورید. عبدالله گفت: من روزه هستم. عمروس گفت: بخورید؛ این‌ها، روزهایی است که پیامبر ج به ما امر می‌کرد که روزه نگیریم و از روزه گرفتن ما را نهی می‌کرد. امام مالک/ گفته است: منظور از این روزها، ایام التشریق است».

و عایشهل و ابن عمرب گویند: «لَمْ يُرَخَّصْ فِيْ اَيّٰامِ التَّشْرِيْقِ اَنْ يُصَمْنَ اِلّٰا لِمَنْ لّٰايَجِدُ الْهَدْيَ»؛ «در ایام التشریق اجازه‌ی روزه گرفتن داده نشده است مگر برای کسی که هنگام ادای فریضه‌ی حج، چیزی را برای قربانی کردن، به دست نیاورد».

و ايام التشريق: یعنی روزهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ بعد از روز عید قربان. این ایام به ایام التشریق نام‌گذاری شده‌اند؛ چون در این روزها، گوشت‌های قربانی در برابر خورشید پهن می‌شوند. و قولی دیگر می‌گوید: چون قربانی تا طلوع خورشید ذبح نمی‌شود. و قولی دیگر می‌گوید: چون نماز عید هنگام طلوع خورشید برگزار می‌شود. و قولی دیگر می‌گوید که تشریق، تکبیر بعد از نماز است.]

و روزه گرفتن، در روزهای زیر نیز کراهیت دارد:

الف) روز جمعه را به تنهایی روزه گرفتن. [ابوهریرهس گوید: از پیامبر ج شنیدم که می‌فرمود: «لٰايَصُوْمُ اَحَدُکُمْ يَوْمَ الْجُمُعَةِ اِلّٰا يَوْماً قَبْلَهُ اَوْ بَعْدَهُ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کدام از شما، روز جمعه را روزه نگیرد مگر این که روز قبل یا بعد از آن نیز روزه بگیرد».]

ب) تنها روز شنبه را روزه گرفتن. [عبدالله بن بسر سلمی، از خواهرش صماء روایت می‌کند که پیامبر ج فرمود: «لٰاتَصُوْمُوْا يَوْمَ السَّبْتِ اِلّٰا فِيْمَا افْتُرِضَ عَلَيْکُمْ، وَاِنْ لَّمْ يَجِدْ اَحَدُکُمْ اِلّٰا لِحٰاءَ عَنَبَةٍ اَوْ عُوْدِ شَجَرَةٍ فَلْيَمْضُغْهُ» (ابوداود، ترمذی و ابن ماجه)؛ «روز شنبه را به تنهایی روزه نگیرید مگر روزه‌ای که بر شما فرض باشد؛ و اگر به جز پوست انگور یا شاخه‌ی درخت، چیز دیگری نیافتید، آن را بجوید تا آن روز، روزه نباشید».

ج) روز اول سال خورشیدی [عید نوروز] را به تنهایی روزه گرفتن؛ [زیرا این کار، منجر به تعظیم و بزرگداشت آن روز می‌گردد.]

د) یا روز جشن پاییز ایرانیان [جشن مهرگان] را به تنهایی روزه گرفتن؛ مگر آن که روز جمعه یا شنبه یا روز اول سال خورشیدی، یا روز اول جشن مهرگان، برابر و مصادف و مطابق و همزمان با عادت روزه‌دار شده باشد؛ [که در آن صورت، روزه گرفتن این روزها، مکروه نخواهد بود؛ یعنی اگر به صورت عادی، روزه‌ی سنّت می‌گرفت و روزه‌اش با یکی از این روزها مصادف و همزمان شد، در آن صورت کراهیتی در روزه گرفتنش رونما نخواهد شد.]

ه) و روزه‌ی «وصال» نیز مکروه می‌باشد؛ اگر چه دو روز را بدون افطار روزه بگیرد؛ و «روزه‌ی وصال» آن است که به هیچ عنوان پس از غروب خورشید افطار نکند تا بدین شکل، روزه‌ی فردا را به روزه‌ی دیروز پیوست نماید؛ [به تعبیری دیگر، «وصال» در اصطلاح شرع مقدّس اسلام، عبارت است از روزه‌ی چند شب و روز را پشت سر هم بدون افطار و خوردن چیزی است.

عبدالله بن عمرب گوید: «نَهٰي رَسُوْلُ اللهِ ج عَنِ الْوِصٰالِ. قٰالُوْا: اِنَّكَ تُوٰاصِلُ؟ قٰالَ: اِنِّيْ لَسْتُ مِثْلَکُمْ، اِنِّيْ اُطْعَمُ وَاُسْقٰي» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج مردم را از روزه‌ی پیوسته منع کرد و فرمود: نباید چند شب و روز بدون افطار، روزه باشید. مردم گفتند: ای فرستاده‌ی خدا! چرا شما روزه‌ی پیوسته می‌گیرید؟ پیامبر ج فرمود: من مانند شما نیستم و از جانب خداوند به من غذا و نوشیدنی داده می‌شود».

و ابوهریرهس گوید: پیامبر ج دوبار فرمودند: «اِيّٰاکُمْ وَالْوِصٰالَ»؛ «شما باید از روزه پیوسته خوددادری کنید». گفتند: ای رسول خدا ج! شما خود روزه‌ی وصال را می‌گیرید؟ پیامبر ج فرمود: «اِنِّيْ اَبِيْتُ يُطْعِمُنِيْ رَبِّيْ وَيَسْقِيْنِ؛ فَاَکْلِفُوْا مِنَ الْعَمَلِ مٰاتُطِيْقُوْنَ» (بخاری و مسلم)؛ «از جانب خدا به من آب و غذا داده می‌شود؛ شما باید کاری را به عهده بگیرید که قدرت انجام آن را داشته باشید».]

و) و روزه‌ی تمام سال [اگر چه در ایام نهی شده نیز روزه نگیرد،] مکروه است؛ [به تعبیری دیگر، یک سال را پشت سر هم روزه گرفتن مکروه است. عبدالله بن عمروس گوید: پیامبر ج به من فرمود: «يٰا عَبْدَاللهِ بْنِ عَمْرٍو! اِنَّكَ لَتَصُوْمُ الدَّهْرَ وَتَقُوْمُ اللَّيْلَ وَاِنَّكَ اِذٰا فَعَلْتَ ذٰلِكَ، هَجَمَتْ لَهُ الْعَيْنُ وَنَکَهْتَ لٰاصٰامَ مَنْ صٰامَ الْاَبَدَ» (بخاری و مسلم)؛ «ای عبدالله بن عمرو! تو تمام سال را روزه می‌گیری و تهجّد می‌خوانی! اگر این کار را انجام دهی، چشمانت به کاسه‌ی سر فرو می‌روند و گود می‌شوند و سخت بیمار می‌شوی؛ روزه‌ی کسی که تمام سال را روزه باشد، صحیح نیست».

و ابوقتادهس گوید: مردی نزد پیامبر ج آمد و گفت: «... يٰا رَسُوْلَ اللهِ! کَيْفَ بِمَنْ يَّصُوْمُ الدَّهْرَ کُلَّهُ؟ قٰالَ: لٰا صٰامَ وَلٰا اَفْطَرَ» (مسلم، ابوداود و نسایی)؛ «ای رسول خدا ج! کسی که تمام سال را روزه می‌گیرد چطور است؟ پیامبر ج فرمود: نه روزه گرفته و نه افطار کرده است»؛ یعنی اجر و مزد روزه، برایش نوشته نمی‌شود؛ چون عملش خلاف شریعت است و بیهوده از خوردن و نوشیدن خودداری کرده است.

ناگفته نماند که روزه گرفتن روزه‌های زیر نیز درست نمی‌باشد:

۱- روزه‌ی روز شک؛ یعنی روزه‌ی روزی که در آن شک است و معلوم نیست رمضان است یا خیر؟ حرام است برای کسی که به صورت داوطلبانه و تطوّع و بدون سبب یا به جای روزه‌ی رمضان آن را روزه بگیرد؛ چون عمار بن یاسرس گوید: «مَنْ صٰامَ يَوْمَ الشَّكِ فَقَدْ عَصٰي اَبَاالْقٰاسِمَ» (ترمذی و بخاری)؛ «هر کسی در روز شک روزه گیرد، از ابوالقاسم ج نافرمانی کرده است».

امّا اگر به صورت عادی روزه‌ی سنّت می‌گرفت و روزه‌اش مقارن و مصادف با روز شک شد؛ مانند این که عادت دارد که روزهای دوشنبه یا پنج شنبه را روزه بگیرد یا یک روز در میان به صورت عادت روزه بگیرد و از روی تصادف، آن روز، روز شک بود، در آن صورت روزه‌اش حرام نیست؛ چون پیامبر ج فرموده است: «لٰاتُقَدِّمُوْا رَمَضٰانَ بِصَوْمِ يَوْمٍ وَلٰايَوْمَيْنِ اِلّٰا رَجُلٌ کٰانَ يَصُوْمُ صَوْماً فَلْيَصُمْهُ» (بخاری و مسلم)؛ «روزه‌ی ماه رمضان را با یک روز یا دو روز جلو نیاندازید مگر کسی که به صورت عادتی روزه می‌گیرد که اشکال ندارد او روزه‌ی عادت خویش را ادامه دهد».

۲- روزه گرفتن نیمه‌ی دوم شعبان برای کسی که به روزه گرفتن آن عادت ندارد، مکروه می‌باشد. ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «اِذَا انْتَصَفَ شَعْبٰانُ فَلٰا تَصُوْمُوْا» (ابوداود، ابن ماجه و ترمذی)؛ «وقتی که نصف شعبان فرا رسید، روزه نگیرید».

و همچنین از ابوهریرهس روایت است که پیامبر ج فرمود: «لٰايَتَقَدَّمَنَّ اَحَدُکُمْ رَمَضٰانَ بِصَوْمِ يَوْمٍ اَوْ يَوْمَيْنِ اِلّٰا اَنْ يَّکُوْنَ رَجُلٌ کٰانَ يَصُوْمُ صَوْمَهُ فَلْيَصُمْ ذٰلِكَ الْيَوْمَ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کدام از شما یک یا دو روز قبل از رمضان روزه نگیرد، مگر این که به روزه گرفتن در آن روز، عادت داشته باشد که در آن صورت می‌تواند آن روز را روزه بگیرد».

۳- و روزه‌ی مستحب گرفتن زن، هنگامی که شوهرش در مسافرت نیست، مکروه می‌باشد. ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «لٰاتَصُمِ الْمَرْأَةُ وَبَعْلُهٰا شٰاهِدٌ اِلّٰا بِاِذْنِهِ» (بخاری و مسلم)؛ «زن، زمانی که همسرش در خانه حضور دارد، روزه نگیرد مگر به اجازه‌ی او».

۴- و روزه گرفتن بیماری که روزه، باعث شدت بیماری یا مرگ احتمالی او بشود، درست نیست.

و روزه‌ی خانم‌ها که در ایام عادت ماهیانه و پس از تولّد فرزند قرار دارند، تا پاک شدن آنان، درست نمی‌باشد.

و برای جوانان مجرّدی که فرصت و توانایی مالی ازدواج را ندارند، روزه گرفتن مستحب می‌باشد. عبدالله بن مسعودس گوید: پیامبر ج فرمود: «يٰا مَعٰاشِرَ الشَّبٰابِ! مَنِ اسْتَطٰاعَ مِنْکُمُ الْبٰاءَةَ فَلْيَتَزَوَّجْ فَاِنَّهُ اَغَضُّ لِلْبَصَرِ وَاَحْصَنُ لِلْفَرْجِ؛ وَمَنْ لَّمْ يَسْتَطِعْ فَعَلَيْهِ بِالصَّوْمِ فَاِنَّهُ لَهُ وِجٰاءٌ» (بخاری و مسلم)؛ «ای جماعت جوانان! هر کس از شما توانایی ازدواج را دارد؛ ازدواج کند؛ زیرا ازدواج بهتر چشم را از حرام می‌پوشاند و بهتر شرمگاه را از حرام محافظت می‌کند. و کسی که نتوانست ازدواج کند، باید روزه بگیرد؛ چون روزه، شهوت جنسی او را کم می‌کند».]