فصل: [پیرامون احکام آبهای چاهها]
هرگاه در چاهِ کوچک [کمتر از ده در ده] ، نجاستی - هر چند اندک - بیافتد؛ و آن نجاست، غیر از پشکل و سرگین [حیواناتی از قبیل: اسب و غیره] باشد؛ مانند: یک قطرهی خون یا یک قطرهی شراب؛ در این صورت، بیرون کردن آنچه که در چاه از آب هست، لازم میباشد.
و همچنین بیرون کردن تمامی آب چاه در این صورتها نیز لازم میباشد:
هرگاه در چاه، خوک بیافتد؛ اگر چه از چاه زنده بیرون بیاید و دهانش به آب نرسیده باشد.
هرگاه در چاه، سگ یا گوسفند یا آدمی بمیرد.
و هرگاه در چاه، [حیوانی بمیرد و] جسدش ورم و باد کند و متورّم و آماس نماید؛ اگر چه آن حیوان کوچک نیز باشد.
[در تمام موارد بالا، بیرون آوردن تمام آب چاه لازم است؛ ولی] اگر چنانچه بیرون آوردن تمام آب چاه ممکن نباشد؛ در آن صورت [واجب است که] دویست دَلو [متوسط و میانه] از چاه، آب بیرون آورد.
و اگر چنانچه در چاه، [حیوانی مانند] مرغ یا گربه و یا امثال آنها [در جثّه] مرده بود، در آن صورت بیرون آوردن چهل دلو [میانه] لازم است.
و چنانچه در چاه، [حیوانی مانند] موش یا امثال آن [در جثّه، همانند گنجشک و غیره] بمیرد، در آن صورت بیرون آوردن بیست دلو [میانه] ضروری میباشد.
و با بیرون آوردن مقداری از آب که واجب است از چاه بیرون کشیده شود، خود چاه، دلو، ریسمان و دست فردی که به بیرون آوردن آب از چاه پرداخته است، پاک میگردد.
و با افتادن پشکل [شتر، گوسفند و آهو]، سرگین [اسب، الاغ و قاطر]، و تپالهی [گاو و گاومیش] در چاه، چاه نجس نمیگردد؛ مگر در دو صورت:
۱- در صورتی که آن سرگین و پشکل، به گونهای باشد که شخص بیننده، آن را بسیار بیابد و فراوان شمارد.
۲- یا در صورتی که آن سرگین و پشکل، به گونهای باشد که هیچ دلوی از پشکل خالی نباشد؛ [در این دو صورت، چاه نجس میگردد.]
و در این صورتها، آب نجس نمیگردد:
* هرگاه در آب، مدفوع و چلغوز کبوتر و پرنده [و امثال آنها، البته غیر از مرغ و مرغابی] بیافتد.
* هرگاه در آب، حیوانی بمیرد که دارای خون [جاری] نمیباشد؛ همانند ماهی و قورباغه؛ [چون پیامبر ج میفرماید: «يٰا سَلْمٰانُ! کُلُّ طَعامٍ وَشَرٰابٍ وَقَعَتْ فِيْهِ دٰابَّةٌ لَيْسَ لَهٰادَمٌ فَمٰاتَتْ فِيْهِ فَهُوَ حَلٰالٌ اَکْلُهُ وَشُرْبُهُ وَ وُضُوْؤُهُ» (بیهقی و دارقطنی)؛ «ای سلمان! هر خوراکی و نوشیدنیای که در آن، حیوانی بیافتد که دارای خون جاری نمیباشد و در آن بمیرد؛ در آن صورت خوردن، نوشیدن و وضو گرفتن از آن، حلال میباشد»]
* هرگاه در آب، حیوانی بمیرد که در آب، زندگی و توالد و تناسل مینماید.
* هرگاه در آب پشه، مگس، زنبور و عقرب بمیرد. [چون پیامبر ج در مورد مگس میفرماید: «اِذٰا وَقَعَ الذُّبٰابُ فِيْ شَرٰابِ اَحَدِکُمْ فَلْيَغْمِسْهُ ثُمَّ لِيَنْزِعْهُ، فَاِنَّ فِيْ اَحَدِ جَنٰاحَيْهِ دٰاءٌ وَفِي اَلآخَرِ شِفٰاءٌ» (بخاری) و ابوداود این عبارت را نیز افزوده است: «و انه يتقي بجناحه الذي فيه الداء»؛ «هرگاه مگس در نوشیدنی یکی از شما افتاد؛ پس باید آن را در نوشیدنی غوطه دهد؛ سپس آن را بیرون بیاندازد؛ زیرا در یکی از دو بالش بیماری و در دیگری شفاء است؛»]
* و همچنین آب، با افتادن انسان و حیواناتی که گوشتشان خوردهی میشود [حیوانات حلال گوشت، همانند: شتر، گاو و گوسفند]، نجس نمیگردد؛ البته در صورتی که از آب، زنده بیرون بیاید و بر بدن آن، نجاستی وجود نداشته باشد.
و نیز آب - بنا به قول صحیح - با افتادن قاطر، الاغ، پرندگان وحشی و درنده، و حیوانات درنده، نجس نمیگردد؛ [البته در صورتی که از آب، زنده بیرون بیایند و بر بدن آنها نجاستی نباشد.]
و هرگاه چیزی در آب بیافتد و لُعاب دهان آن، به آب برسد؛ در آن صورت آن آب، در حکم آبِ پس ماندهی و نیمخوردهی آن است؛ [و علاوه از آن، حیوانی که پسخوردهی آن پاک است، عرق آن نیز پاک و تمیز میباشد؛ و حیوانی که پسخوردهی آن نجس است، عرق آن نیز نجس میباشد.]
و اگر در چاه، حیوان مردهای [پیش از باد کردن و متورّم شدن آن] یافته شد و دانسته نمیشد که آن حیوان، چه وقت در آن افتاده است، در آن صورت به نجاست آن چاه، فقط از مدت یک شبانه روز حکم میشود؛ [پس نمازهای همان شب و روز، قضا آورده شود.]
و چنانچه در چاه، حیوانی مرد و در آن باد کرد و دانسته نمیشد که چه وقت در آن افتاده است، در آن صورت به نجاست آن چاه از مدّت سه شبانه روز حکم میشود؛ [از این رو، اگر با آب آن چاه، وضو گرفته شده بود، نمازهای این شب و روزها، قضا آورده شود؛ و همچنین اگر چنانچه آب آن چاه در این مدت، در شستشوی بدن یا در شستن جامهها به کار رفته شده بود، در آن صورت بدن و جامه، شسته شود.]