باب: پیرامون نماز استسقاء [طلب باران]
[از دیدگاه امام ابوحنیفه/،] برای استسقاء [طلب باران]، نمازی وجود دارد که بدون جماعت [و به صورت انفرادی و تنهایی] گزارده میشود؛ [زیرا طلب باران، عبارت است از:] استغفار [و طلب باریدن باران برای ایجاد آبادانی و رفاه و وفور نعمت از خداوند، زیرا خداوند بلندمرتبه میفرماید: ﴿فَقُلۡتُ ٱسۡتَغۡفِرُواْ رَبَّكُمۡ إِنَّهُۥ كَانَ غَفَّارٗا١٠ يُرۡسِلِ ٱلسَّمَآءَ عَلَيۡكُم مِّدۡرَارٗا١١ وَيُمۡدِدۡكُم بِأَمۡوَٰلٖ وَبَنِينَ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ جَنَّٰتٖ وَيَجۡعَل لَّكُمۡ أَنۡهَٰرٗا١٢﴾[نوح: ۱۰-۱۲] «و بدیشان گفتهام: از پروردگار خویش طلب آمرزش کنید که او بسیار آمرزنده است؛ و اگر چنین کنید، خدا از آسمان، بارانهای پرخیر و برکت را پیاپی میباراند و با اعطای دارایی و فرزندان ، شما را کمک میکندو یاری میدهد و باغهای سرسبز و فراوان، بهرهی شما میسازد و رودبارهای پرآب، در اختیارتان میگذارد».]
و مستحب است که مردم برای «استسقاء» [طلب باران]، پیاده و در جامههای کهنهی شسته شده یا پیوندخورده و با تذلّل و خاکساری و فروتنانه و خاشعانه برای خداوند بلندمرتبه و در حالی که سرهای خویش را به پایین افکندهاند، سه روز [پی در پی، به سوی مکانی خارج از آبادی] بیرون آیند.
و مستحب است که هر روز، پیش از بیرون آمدن برای «استسقاء»، صدقه بدهند. و همچنین مستحب است که به همراه خویش، چهارپایان، پیرمردانِ بزرگسال و کودکان را بیرون آورند. [و مستحب است که امام، همراه با مردم به سوی فضای باز و صحرای کنار شهر بیرون بیایند، به جز] در مکهی مکرمه و بیتالمقدس که مردم در خود مسجدالحرام و مسجدالاقصی، برای استسقاء [و طلب باران] جمع گردند.
و همچنین برای ساکنان مدینهی منوره نیز مستحب است که در مسجدالنبی ج جمع شوند. و امام رو به قبله و در حالی که دستهای خویش را [به سوی آسمان] بلند کرده است، برای دعا بیایستد و مردم نیز بر دعای وی به صورت نشسته و رو به قبله آمین بگویند.
و امام در دعای خویش چنین بگوید: «اَللّٰهُمَّ اسْقِنٰا غَيْثاً مُغِيْثاً، هَنَيْئاً، مَرِيْئاً، مَرِيْعاً، غَدَقاً، مُجَلَّلاً، سَحّاً، طَبَقاً، دٰائِماً»؛ «پروردگارا! باران رهایی بخش از سختی و باران پر آب و گوارا و سبزکنندهی گیاهان و فراوان پوشاننده، فراگیر و گسترده، ریزان و جاری و پیوسته به ما عطا کن».
و میتواند به صورت آهسته یا بلند، دعاهایی شبیه این دعا بخواند؛ [مثل این که بگوید: «اَللّٰهُمَّ اسْقِنٰا غَيْثاً مُغِيْثاً نٰافِعاً غَيْرَضٰارٍّ، عٰاجِلاً غَيْرَآجِلٍ، اَللّٰهُمَّ اسْقِ عِبٰادَكَ وَبَهٰائِمَكَ وَانْشُرْ رَحْمَتَكَ وَاحْيِ بَلَدَكَ الْمَيِّتَ؛ اَللّٰهُمَّ اَنْتَ اللهُ لٰا اِلٰهَ اِلَّا اللهُ الْغَنِيُّ وَنَحْنُ الْفُقَرٰاءُ، اَنْزِلْ عَلَيْنَا الْغَيْثَ وَاجْعَلْ مٰا اَنْزَلْتَ لَنٰا قُوَّةً وَّبَلٰاغاً اِليٰ حِيْنٍ»؛ «بار خدایا! ما را سیراب گردان با باران بسیار بارنده، نفع رسان و بیضرر؛ زود نه دیر. بار خدایا! سیراب گردان بندگانت را و چهارپایانت را و منتشرگردان رحمت خویش را و زنده گردان سرزمین مردهی خویش را. بار خدایا! تویی الله؛ معبودی جز تو نیست؛ تو بینیاز و توانگری و ما نیازمند و محتاج؛ فرود آور بر ما باران را و بگردان آنچه را که نازل گردانیدهای بر ما، نیرویی و رسانندهای به مطلوب تا مدت زمانی که تو خود میخواهی».
و نیز میتواند این دعا را بخواند:
«اَللّٰهُمَّ سُقْيٰي رَحْمَةٍ لٰا سُقْيٰي عَذٰابِ وَّلٰا مَحقٍ وَلٰا بَلٰاءٍ وَلٰا هَدْمٍ. اَللّٰهُمَّ عَلَي الظَّرٰابِ وَالْآکٰامِ وَمَنٰابِتِ الشَّجَرِ وَبُطُوْنِ الْاَوْدِيَةِ. اَللّٰهُمَّ حَوٰالِيْنٰا وَلٰا عَلَيْنٰا. اَللّٰهُمَّ اسْقِنٰا غَيْثاً مُغِيْثاً، هَنِيْئاً، مَرِيْئاً، مَرِيْعاً، غَدََقاً، مُجَلَّلاً، سَحّاً، طَبَقاً، دٰائِماً. اَللّٰهُمَّ اسْقِنَا الْغَيْثَ وَلٰا تَجْعَلْنٰا مِنَ الْقٰانِطِيْنَ. اَللّٰهُمَّ اِنَّ باِلْعِبٰادِ وَالْبِلٰادِ مِنَ الْجَهْدِ وَالْجُوْعِ وَالضَّنْكِ مٰا نَشْکُوْا اِلّٰا اِلَيْكَ. اَللّٰهُمَّ اَنْبِتْ لَنَا الزَّرْعَ وَاَدِرْ لَنَا الضَّرْعَ وَاَنْزِلْ عَلَيْنٰا بَرَ کٰاتِ السَّمٰاءِ وَاَنْبِتْ لَنٰا مِنْ بَرَکٰاتِ الْاَرْضِ وَاکْشِفِْ عَنّٰا مِنَ الْبَلٰاءِ مٰا لٰا يَکْشِفُ غَيْرُكَ. اَللّٰهُمَّ اِنّٰا نَسْتَغْفِرُكَ اِنَّكَ کُنْتَ بِنٰا غَفّٰاراً فَاَرْسِلِ السَّمٰاء عَلَيْنٰا مِدْرٰاراً» (این دعا را امام شافعی/ از سالم بن عبداللهس روایت کرده است).
«خداوندا! باران رحمت باشد نه باران عذاب و بیبرکت و ویرانی و بلاء و امتحان و خرابی و غرق کردن و سیل. بار خدایا! بر کوهها و محل رویش گیاهان و درختان و درّهها بباران. بار خدایا! بر پیرامون ما باشد نه به ضرر ما. بار خدایا! باران رهایی بخش از سختی و باران پر آب و گوارا و سبزکنندهی گیاهان و فراوان پوشاننده، فراگیر و گسترده، ریزان و جاری و پیوسته به ما عطا کن. بار خدایا! ما را از آن، سیراب گردان و ما را از محرومان و نومیدان از رحمتت مگردان. بار خدایا! بندگانت و سرزمینها و حیوانات و مردم، به چنان سختی و گرسنگی و تنگی و مشقّت مبتلا شدهاند که شکایت و شکوه از آن را تنها به تو میبریم و به تو شکایت میآوریم؛ چون نفع و ضرر تنها در دست تو است. بار خدایا! کشتزارمان را سبز و پستان حیواناتمان را پر شیر کن. و از برکت و فزونیهای آسمان، ما را سیراب گردان و از برکتها و فزونیهای زمین و نباتات، ما را روزی ده و این مشقّت و سختی و بلا را از ما دور کن که غیر از تو کسی بر آن قادر نیست. بار خدایا! از تو طلب مغفرت داریم چه تنها تو آمرزندهای؛ پس خدایا! باران سنگین و فراوان به ما عطا کن».]
و [از دیدگاه امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/:] در «استسقاء» [طلب باران،] چرخاندنِ طرف راستِ رداء به طرف چپ آن، وجود ندارد؛ و همچنین نباید در «استسقاء»، کافر ذمّی حضور پیدا نماید.
[به هر حال، «استسقاء»: یعنی طلب کردن بندگان، باران را از خداوند بلندمرتبه در هنگام خشکسالی و قحطی؛ به عبارتی دیگر: استسقاء به معنای طلب و درخواست باریدن باران برای ایجاد آبادانی و رفاه و وفور نعمت از خداوند به وسیلهی نماز و ذکر و دعا و استغفار در خشکسالی است.
نماز استسقاء در نزد امام ابوحنیفه/ با جماعت سنّت نیست؛ ولی امام ابویوسف/ و امام محمد/ بر این باورند که امام، با مردم دو رکعت نماز بگزارند و در آن، قرائت را با صدای بلند بخواند و دو خطبه نیز پس از نماز، ایراد کند و در آن، مردم را به استغفار و توبه و ردّ مظالم فراخواند.
و به طور کلّی، خواندن نماز استسقاء، جایز است و واجب نیست؛ از این رو، اگر چنانچه مردم به هنگام خشکسالی، تنها به دعا و استغفار بسنده کنند، باز هم درست است؛ و ثابت گردیده است که رسول خدا ج در برخی اوقات، نماز «استسقاء» را خواندهاند و در برخی اوقات نیز در روزهای جمعه، بر بالای منبر خویش برای باریدن باران فقط دعا کردهاند و نماز نخواندهاند؛ و هر دو کار از پیامبر گرامی اسلام ج ثابت است.
و در کتابهای فقهی چنین آمده است که امام ابوحنیفه/ گفته است: «در استسقاء، نماز سنّتی وجود ندارد»؛ این سخن امام ابوحنیفه/ بدین معنی است که در استسقاء، گزاردن نمازی معین و مشخّص وجود ندارد؛ و در استسقاء، خواندن نماز نیز سنّت مؤکّده نمیباشد و این طور نیست که بدون نماز، استسقاء درست نباشد، بلکه میتوان تنها به دعا و استغفار نیز اکتفا کرد؛ ولی امام ابویوسف/ و امام محمد/ گفتهاند: امام به مردم دو رکعت نماز بگزارد و در آن قرائت را بلند بخواند و دو خطبه نیز پس از نماز، ایراد نماید.
نویسندهی کتاب «هدايه» گوید: رسول خدا ج در برخی اوقات، نماز استسقاء را میخواندند و در برخی اوقات نیز آن را ترک میکردند؛ از این رو، نماز استسقاء، سنّت مؤکّده نیست.
علامه شامی در کتاب «در المختار» گوید: سنّت آن است که بدان مواظبت و پایبندی شود و انجام و ترک کاری، بیانگر استحباب آن میباشد.
علامه محمد عاشق الهی گوید: به خاطر وجود احادیث صحیح، نمیتوان استسقاء را به طور مطلق نفی کرد؛ و لازم است آنچه که از امام ابوحنیفه/ دربارهی نماز استسقاء نقل شده است، به نفی «سنّت مؤکّده» بودنِ نماز استسقاء حمل شود نه به مطلق سنّت بودن آن؛ یعنی نماز استسقاء در نزد امام ابوحنیفه، سنّت مؤکده نیست، بلکه مستحب است.
و چگونگی نماز استسقاء از دیدگاه امام ابویوسف و امام محمد، بدین ترتیب است که امام و پیشنماز، همراه با مردم به سوی فضای باز و صحرای کنار شهر در حالی که پیادهاند با تذلّل و خاکساری و فروتنانه و خاشعانه برای خداوند بلندمرتبه، و در حالی که سرهای خویش را به پایین افکندهاند، به نماز استسقاء بیرون آیند.
امام، همراه نمازگزاران، دو رکعت نماز را بگزارد و در آن، قرائت را نیز بلند بخواند و پس از فارغ شدن از نماز، رو به سوی مردم، دو خطبه ایراد نماید و در اثنای خطبه، ردای خویش را زیرورو کند و طرف بالای ردای خود را به سمت پایین بیاورد و پایین آن را به سمت بالا بکشد و طرف راست ردایش را به طرف چپ آن بچرخاند؛ ولی مردم رداهای خویش را نچرخانند؛ پس از ایراد خطبه، رو به قبله نموده و ساعاتی را به دعا بپردازد؛ و مردم نیز رو به سوی قبله بنشینند و به دعا و استغفار و توبه و اِنابه مشغول شوند.
و مناسب است که در نماز استسقاء، به همراه خود، افراد ضعیف و ناتوان، پیرمردان، پیرزنان و کودکان را نیز بیرون آورند؛ زیرا حضور این افراد، زمینه ساز برطرف شدن خشکسالی و وفور نعمت و برکت خداوند میگردد.
و وقت نماز طلب باران، درست همان وقتی است که نمازهای عید فطر و عید قربان در آن انجام میگیرد؛ یعنی بلند شدن آفتاب به اندازهی یک نیزه یا چاشتگاه؛ با این تفاوت که در اوقات دیگری به جز اوقاتی که نماز مستحب در آنها کراهت دارد، میتوان آن را خواند.
و مستحب است که خبر برگزاری نماز طلب باران، چند روز زودتر به وسیلهی امام و پیشنماز در میان مردم، اعلام شود و مردم را به توبه و طلب بخشش از خداوند و برگرداندن حق به صاحب حق و روزه و نیکوکاری و ترک دشمنیها دعوت کند؛ زیرا گناه و ستم و ترک عبادات، زمینهساز پیش آمدن خشکسالی و کم شدن نعمت و برکت خداوند میگردند.]