فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

باب: پیرامون شرایط و ارکان نماز

باب: پیرامون شرایط و ارکان نماز

ارکان»: جمع «رکن» است؛ و «رکن»: هر چیزی است که در حقیقتِ یک چیز، داخل بوده و لزوم آن، به دلیل و برهانی قطعی، مانند: قرآن و حدیث متواتر که شبهه‌ای در آن‌ها نیست، ثابت شده باشد؛ و همچنین بر معنای مراد، دلالت قطعی داشته باشد؛ این‌طور که لفظ آن، احتمال دو معنی یا بیشتر از آن را نداشته باشد.

و مراد از «شرایط»: چیزهایی است که در حقیقتِ نماز داخل نیستند، ولی برای صحّت و درستی نماز، لازم و ضروری‌اند؛ به گونه‌ای که اگر چنان‌چه یکی از این موارد فوت گردد، نماز صحیح نمی‌گردد. و این چیزها به نام «شرط‌های نماز»، نامیده می‌شوند.]

برای صحّت و درستی نماز، مراعات بیست و هفت چیز، لازم و ضروری است که عبارتند از:

* پاکی از «حَدَث»؛ [یعنی «حَدَث اصغر»: بی‌وضویی؛ و «حَدَث اکبر»: جنابت و ناپاکی؛ زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا قُمۡتُمۡ إِلَى ٱلصَّلَوٰةِ فَٱغۡسِلُواْ وُجُوهَكُمۡ وَأَيۡدِيَكُمۡ إِلَى ٱلۡمَرَافِقِ وَٱمۡسَحُواْ بِرُءُوسِكُمۡ وَأَرۡجُلَكُمۡ إِلَى ٱلۡكَعۡبَيۡنِۚ وَإِن كُنتُمۡ جُنُبٗا فَٱطَّهَّرُواْۚ وَإِن كُنتُم مَّرۡضَىٰٓ أَوۡ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوۡ جَآءَ أَحَدٞ مِّنكُم مِّنَ ٱلۡغَآئِطِ أَوۡ لَٰمَسۡتُمُ ٱلنِّسَآءَ فَلَمۡ تَجِدُواْ مَآءٗ فَتَيَمَّمُواْ صَعِيدٗا طَيِّبٗا فَٱمۡسَحُواْ بِوُجُوهِكُمۡ وَأَيۡدِيكُم مِّنۡهُۚ مَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيَجۡعَلَ عَلَيۡكُم مِّنۡ حَرَجٖ وَلَٰكِن يُرِيدُ لِيُطَهِّرَكُمۡ وَلِيُتِمَّ نِعۡمَتَهُۥ عَلَيۡكُمۡ لَعَلَّكُمۡ تَشۡكُرُونَ٦[المائدة: ۶] «ای مؤمنان! هنگامی که برای نماز بپاخاستید صورت‌ها و دست‌های خود را همراه با آرنج‌ها بشویید، و سرهای خود را مسح کنید و پاهای خود را همراه با قوزک‌های آن‌ها بشویید؛ و اگر جُنُب بودید، خود را بشویید. و اگر بیمار بودید، یا این که مسافر باشید، یا این که یکی از شما از پیشاب برگشت، یا با زنان مجامعه کردید و آب نیافتید، با خاک پاک تیمّم کنید و با آن بر صورت‌ها و دست‌های خود بکشید؛ خداوند نمی‌خواهد شما را به تنگ آورد و به مشقت اندازد، بلکه می‌خواهد شما را پاکیزه دارد و نعمت خود را بر شما تمام نماید؛ شاید که شکر او را به جای آورید».

و پیامبر ج فرموده‌اند: «لٰا يَقْبَلُ اللهُ صَلٰاةً بِغَيْرِ طُهُوْرٍ» (ترمذی، نسایی، ابن ماجه و ابوداود)؛ «خداوند نماز را بدون پاکی و طهارت نمی‌پذیرد».]

* پاکیزگی بدن نمازگزار، از نجاستی که از آن بخشوده نشده است؛ [زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَٱلرُّجۡزَ فَٱهۡجُرۡ٥[المدثر: ۵] «و از پلیدی و پلشتی دوری کن». و «رجز» به معنای ناپاکی و نجاست است؛ و ترک آن، آلوده نشدن بدان می‌باشد؛ و چون پیامبرج به عایشهل فرمود: «اِذٰا اَقْبَلَتِ الْحِيْضَةُ فَدَعِيْ اَلصَّلٰاةَ وَاِذٰا اَدْبَرَتْ فَاغْسِلِيْ عَنْكِ الدَّمَ وَصَلِّيْ» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه حیض به تو روی آورد، نماز خواندن را ترک کن؛ و هرگاه حیض به تو پشت کرد و تمام شد، خون خویش را بشوی و غسل کن و آنگاه نماز را بخوان».

و یکی دیگر از دلایل شرط پاک بون بدن، فرموده‌ی پیامبر ج به علیس است؛ آنگاه که علیس درباره‌ی «مذی» سؤال کرد، فرمود: «تَوَضَّأْ وَاغْسِلْ ذَکَرَكَ» (بخاری و مسلم)؛ «آلت تناسلی خود را بشوی و وضو بگیر».]

* پاکیزگی مکان و محل، از نجاستی که از آن بخشوده نشده است؛ و در پاک بودن مکان - بنا به روایت صحیح‌تر - لازم است که جای هر دو پا و هر دو دست و هر دو زانو و پیشانی، پاک و تمیز باشد. [و دلیل پاکی محل نماز خواندن، این فرموده‌ی پیامبرج است که چون یک فرد اعرابی در مسجد ادرار کرد، فرمودند: «صُبُّوْا عَلَيْهِ ذَنُوْباً مِنْ مٰاءٍ» (بخاری و مسلم)؛ «یک سطل آب بر جای آن بریزید».]

* پوشیدن عورت. [ستر عورت و پوشیدن آن با لباس پاک، حتّی در خلوت و تاریکی نیز یکی دیگر از شرایط صحّت نماز است. و عورت عبارت است از اندام‌هایی که پوشیدن آن‌ها در نماز بر زن و مرد واجب است؛ زیرا خداوند فرموده است؛ ﴿خُذُواْ زِينَتَكُمۡ عِندَ كُلِّ مَسۡجِدٖ[الأعراف: ۳۱] «در هر نمازگاه و عبادتگاهی، خود را (با لباس مادی که عورت شما را بپوشاند و با لباس معنوی که تقوا نام دارد) بیارایید».

و از دیدگاه مفسران، مراد از «زینت» در آیه، ستر عورت و پوشاندن آن؛ و مراد از «مسجد»: نماز است؛ یعنی هرگاه نماز خواندید، عورت خویش را بپوشانید؛ و چون پیامبر ج فرموده است: «لٰا يَقْبَلُ اللهُ صَلٰاةَ حٰائِضٍ اِلّٰا بِخِمٰارٍ» (ترمذی)؛ «خداوند نماز بالغ را بدون روسری نمی‌پذیرد».

و عورت مرد از ناف تا زانوهایش است؛ همچنان‌که در این باره حدیثی مرفوع از عمروبن شعیب از پدرش از جدّش آمده که: «مٰا بَيْنَ السُّرَّةِ وَالرُّکْبَةِ عَوْرَةٌ» (ابوداود، مسند احمد و دارقطنی)؛ «عورت (مرد)، بین ناف و زانوهایش است».

از جرهد اسلمیس روایت است: پیامبر ج از کنار من عبور کرد در حالی که جامه‌ای بر تن داشتم که رانم ظاهر شده بود. پیامبر ج فرمود: «غَطِّ فَخِذَكَ فَاِنَّ الْفَخِذَ عَوْرَةٌ» (ترمذی و ابوداود)؛ «رانت را بپوشان، چون ران، عورت است».

و تمام اعضای زن غیر از صورت و دست‌هایش هنگام نماز، عورت است؛ به دلیل فرموده‌ی پیامبر ج: «اَلْمَرْأَةُ عَوْرَةٌ» (ترمذی)؛ «همه‌ی زن عورت است».

در حدیثی دیگر می‌فرماید: «لٰايَقْبَلُ اللهُ صَلٰاةَ حٰائِضٍ اِلّٰا بِخِمٰارٍ» (ابن ماجه، ابوداود و ترمذی)؛ «خداوند نماز هیچ زن بالغی را بدون روسری قبول نمی‌کند».]

و در صورتی که از درون گریبانش به عورت نگاه کرد و [یا کسی دیگر،] از پایین دامنش به عورت نگاه نمود، زیانی [به صحّت نماز] نمی‌رساند.

* روی آوردن به قبله؛ برای کسی که در مکّه است [و به خانه‌ی کعبه نزدیک است و] بر مشاهده‌ی آن توانا است، فرض است که به سوی عین خانه‌ی کعبه روی آورد و به هنگام نماز، درست متوجه خانه‌ی کعبه باشد. و کسی که بر مشاهده نمودن خانه‌ی کعبه توانا نیست، اگر چه در مکّه است - بنا به قول صحیح - به جهت خانه‌ی کعبه روی نماید.

[دلیل شرط بودن روی آوردن به قبله، این فرموده‌ی خداوند است: ﴿فَوَلِّ وَجۡهَكَ شَطۡرَ ٱلۡمَسۡجِدِ ٱلۡحَرَامِۚ وَحَيۡثُ مَا كُنتُمۡ فَوَلُّواْ وُجُوهَكُمۡ شَطۡرَهُۥ[البقرة: ۱۵۰] «رویت را به سوی مسجدالحرام کن و (به هنگام نماز) هر جا که بودید، رو به سوی آن کنید».

و روی آوردن به قبله در غیر نماز واجب نیست؛ پس معلوم است که مقصود از آیه که می‌فرماید: «رو به سوی قبله کنید»، یعنی در نماز چنین کنید.

و به دلیل این که پیامبر ج به مردی که نمازش را بد خواند، فرمود: «اِذٰا قُمْتَ اِلَي الصَّلٰاةِ فَاَسْبِغِ الْوُضُوْءَ ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ...» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه خواستی نماز بخوانی به خوبی وضو بگیر؛ سپس رو به قبله کن...».

و اشکال ندارد که هنگام ترس شدید و یا خواندن نفل بر سواری در سفر، استقبال قبله ترک شود؛ خداوند می‌فرماید: ﴿فَإِنۡ خِفۡتُمۡ فَرِجَالًا أَوۡ رُكۡبَانٗاۖ[البقرة: ۲۳۹] «و اگر (به خاطر جنگ یا خطر دیگری) ترسیدید، در حالت پیاده یا سواره نماز را بخوانید». ابن عمرب قطعاً آن را از پیامبر ج نقل کرده است. (بخاری)

و ابن عمر ج گوید: «کٰانَ النَّبِيُّ ج يُسَبِّحُ عَليٰ رٰاحِلَتِهِ قِبَلَ اَيَّ وَجْهٍ تَوَجَّهَ، وَيُوْتِرُ عَلَيْهٰا غَيْرَ اَنَّهُ لٰايُصَلِّيْ عَلَيْهَا الْمَکْتُوْبَةَ» (بخاری و مسلم)؛ «پیامبر ج بر شترش به هر سویی که روی آن بود، نفل و وتر می‌خواند؛ البته فرایض را بر روی سواری نمی‌خواند».

و برای کسانی که در مکه هستند و به خانه‌ی کعبه نزدیک‌اند، واجب است که درست متوجه عین خانه‌ی کعبه باشند؛ و برای کسانی که دورند و آنرا نمی‌بینند، روی به جهت کعبه و قبله، نماز خواندن کفایت می‌کند.

ناگفته نماند که روی به قبله نماز خواندن، برای کسانی است که بتوانند چنین کاری کنند، نه برای کسانی که به جهت بیماری، یا به جهت ترس از دشمن، از روی آوردن به قبله، عاجز و ناتوان هستند. پس برای چنین افرادی، جایز است که تا به هر جهتی که قادرند، نماز گزارند.]

* وقت نماز؛ [زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿إِنَّ ٱلصَّلَوٰةَ كَانَتۡ عَلَى ٱلۡمُؤۡمِنِينَ كِتَٰبٗا مَّوۡقُوتٗا١٠٣[النساء: ۱۰۳] «بی‌گمان نماز بر مؤمنان فرض و دارای اوقات معلوم و معین است». از این رو، خواندن نماز پیش از فرارسیدن وقت، صحیح و درست نیست.]

* اعتقاد داشتن به فرارسیدن وقت نماز؛ [پس اگر وقت نماز را ندانست، باید اجتهاد و کوشش کند و نهایت تلاش خود را به کار ببرد و این کار بر وی واجب و بدان امر شده است؛ و این اجتهاد و تلاش، ممکن است از راه‌های گوناگون همانند شنیدن صدای اذانِ مؤذنِ مورد اعتماد صورت بگیرد.]

* نیت و قصد و اراده‌ی قلبی [برای ادای نماز معین؛ زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿وَمَآ أُمِرُوٓاْ إِلَّا لِيَعۡبُدُواْ ٱللَّهَ مُخۡلِصِينَ لَهُ ٱلدِّينَ[البينة: ۵] «در حالی که جز این بدیشان دستور داده نشده است که مخلصانه خدای را بپرستند».

علامه ماوردی گفته است: اخلاصی که در این آیه آمده است، به معنی «نیت» است و «خالصانه»،یعنی این که از روی تصمیم قلبی و نیت، این را از آنِ خدا بداند.

و پیامبر ج نیز می‌فرماید: «اِنَّمَا الْاَعْمٰالُ بِالنِّيّٰاتِ» (مسلم)؛ «به حقیقت، آنچه به کارها ارزش می‌بخشد، قصد و نیت و آگاهانه انجام دادن آن‌ها است».

و امّت اسلامی نیز اجماع کرده است بر این که نیت در نماز معتبر است؛ پس هرگاه کسی بخواهد نماز فرض بخواند، باید قصد و تصمیم برگزاری و انجام آن را داشته باشد تا از اعمال و کارهای دیگرش، ممتاز و مشخص گردد و باید آن را از دیگر نمازهایش مشخص کند و آن را معین نماید و قصد فرض بودن را هم بکند تا با نماز سنّت، فرق داشته و از آن جدا گردد.

و در نیت نماز، همین اندازه کافی است که در قلب خویش بداند که هم اکنون کدام نماز را دارد می‌خواند؛ و علاوه از این، برای مقتدی لازم است تا نیت متابعت و پیروی از حرکات و سَکَنات پیشنماز را نیز بکند.]

* تکبیر تحریمه؛ [یعنی الله اکبر گفتن آغازین؛ چون پیامبر ج می‌فرماید: «مِفْتٰاحُ الصَّلٰاةِ اَلْوُضُوْءُ وَتَحْرِيْمُهٰا اَلتَّکْبِيْرُ وَتَحْلِيْلُهٰا اَلتَّسْلِيْمُ» (ابوداود)؛ «کلید نماز، وضو است و با گفتن الله اکبر آغازین نماز، هر چه که غیر از نماز باشد، بر آدمی حرام می‌شود و با سلام دادن، آن محرّمات، بر انسان حلال می‌شود».

و پیامبر ج خطاب به کسی که نماز خویش را بد و نادرست خواند، فرمود: «اِذٰا قُمْتَ اِلَي الصّلٰاةِ فَاَسْبِغِ الْوُضُوْءَ ثُمَّ اسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ وَکَبِّرْ» (بخاری)؛ «هرگاه خواستی به نماز بایستی و قصد نمازگزاردن کردی، نخست وضوی کامل و درست بگیر و سپس رو به قبله بایست و پس از آن الله اکبر بگوی».

و تکبیر: یعنی «الله اکبر»؛ چون پیامبر ج هرگاه نماز را آغاز می‌کرد، روی به قبله می‌ایستاد و دستان خویش را بالا می‌برد و می‌گفت: «الله اکبر». (ابن ماجه)]

[و شرط‌های صحّت تکبیر تحریمه عبارتند از:]

الف) نباید در میان نیت و تکبیر تحریمه [با عملی که منافی با نماز است، همچون خوردن، آشامیدن و سخن گفتن] فاصله‌ای ایجاد شود.

ب) به جای آوردن تحریمه در حال ایستاده و پیش از خم شدن برای رکوع.

ج) به تأخیر نیانداختن نیت از تکبیر تحریمه.

د) گفتن «الله اکبر» به نحوی که خودش، خود را بشنواند؛ بنا به قول صحیح‌تر.

ه) [اگر چنان‌چه نمازگزار مقدی بود، بر وی لازم است که] نیت متابعت و پیروی [از حرکات و سکنات پیشنماز را نیز] بکند.

و) اگر چنان‌چه نماز فرض بود، تعیین کردن آن در نیت شرط است؛ [مثل این که نماز ظهر یا عصر را نیت نماید.]

ز) و اگر چنان‌چه نماز واجب بود، تعیین کردن آن نیز در نیت شرط است؛ [مانند این که نماز وتر یا نمازهای عیدین را نیت نماید؛ ولی اگر چنان‌چه نماز نفل بود، در آن صورت، ] تعیین کردن نماز نفل در نیت شرط نیست؛ [بلکه نیتِ مطلقِ نماز، کفایت می‌کند؛ و این مواردی که بیان شد، از زمره‌ی مهم‌ترین شرایط صحّت «تکبير تحريمه» بود.]

* قیام [ایستادن بر روی پا برای کسانی که توان آن را دارند]؛ و قیام در نمازهای نفل، فرض نیست. [از این رو، گزاردن نمازهای نفل، با وجود داشتن توان و قدرت بر ایستادن، به طور نشسته جایز است.

به هر حال، ایستادن در نمازهای فرض و واجب برای کسی که توانایی دارد، فرض است؛ خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿قُومُواْ لِلَّهِ قَٰنِتِينَ٢٣٨[البقرة: ۲۳۸] «فروتنانه برای خدا بپاخیزید».

و پیامبر ج به حالت ایستاده نماز می‌خواند و به عمران بن حصینب که بیماری بواسیر داشت، دستور داد که به حالت ایستاده نماز بخواند و فرمود: «صَلِّ قٰائِماً؛ فَاِنْ لَّمْ يَسْتَطِعْ فَقٰاعِداً؛ فَاِنْ لَّمْ يَسْتَطِعْ فَعَليٰ جَنْبٍ» (بخاری، ابوداود و ترمذی)؛ «ایستاده نماز بخوان؛ اگر نتوانستی نشسته و اگر نتوانستی، بر پهلو نماز بخوان».

و نسایی چنین روایت کرده است: «... فَاِنْ لَّمْ تَسْتَطِعْ، فَمُسْتَلْقِياً عَليٰ ظَهْرِكَ؛ لٰايُکَلِّفُ اللهُ نَفْساً اِلّٰا وُسْعَهٰا»؛ «و اگر بر پهلو نیز نتوانستی، بر پشت خوابیده و آن را بخوان؛ زیرا خداوند هیچ کس را مکلّف نمی‌نماید مگر به اندازه‌ی توانش».]

* قرائت؛ اگر چه یک آیه‌ی کوتاه هم باشد؛ [مانند آیه‌ی: ﴿ثُمَّ نَظَرَ٢١[المدثر: ۲۱]؛ و دلیل قرائت، این فرموده‌ی خداوند بلند مرتبه است: ﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ[المزمل: ۲۰] «پس آن مقدار از قرآن را (در نماز) بخوانید که برایتان میسّر است».]

و قرائت در دو رکعت اول از نمازهای فرض و در تمام رکعت‌های نمازهای نفل [و سنّت] و وتر، فرض است.

و مشخص کردن چیزی از [آیات و سوره‌های] قرآن برای صحّت و درستی نماز، لازم نیست؛ [زیرا خداوند به طور مطلق فرموده است: ﴿فَٱقۡرَءُواْ مَا تَيَسَّرَ مِنَ ٱلۡقُرۡءَانِۚ[المزمل: ۲۰]؛ و فقط تعیین سوره‌ی فاتحه به خاطر احادیثی که در این مورد آمده است، واجب می‌باشد.]

و [اگر چنان‌چه مقتدی، پشت سر پیشنماز بود، در آن صورت نه در نمازهای جَهری - نمازهایی که امام، قرائت را در آن‌ها بلند می‌خواند - و نه در نمازهای سرّی - نمازهایی که امام، قرائت را در آن‌ها، آهسته می‌خواند -] نباید مقتدی چیزی را قرائت کند؛ بلکه گوش فرادهد و خاموش باشد؛ [خداوند می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ٢٠٤[الأعراف: ۲۰۴] «و هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، گوش فرادهید و خاموش باشید تا مشمول رحمت خدا شوید».

و امام مسلم در صحیح خویش در باب «التشهد في الصلاة» از ابوموسی اشعریس روایت می‌کند که پیامبر ج فرمودند: «وَ اِذٰا قَرَأَ فَاَنْصِتُوْا» ؛ «وقتی امام مشغول به قرائت است، شما خاموش باشید».

و نیز می‌فرماید: «يَکْفِيْكَ قَرٰاءَةُ الْاِمٰامِ، جَهَرَ اَمْ خٰافَتْ» (سنن دارقطنی)؛ «تو را قرائت امام کفایت می‌کند؛ خواه بلند بخواند یا آهسته!».

و اگر چنان‌چه مقتدی [پشت سر پیشنماز، چیزی از فاتحه یا غیر آن را] خواند، این کارش مکروه تحریمی می‌باشد؛ [زیرا از دیدگاه مذهب احناف، از قرائت پشت سر امام، نهی شده است؛ پیامبر ج می‌فرماید: «لٰايَقْرَأُ اَحَدٌ مِنْکُمْ شَيْئاً مِّنَ الْقُرْآنِ اِذٰا جَهَرْتُ بِالْقُرْآنِ» (سنن بیهقی و سنن دار قطنی)؛ «هرگاه من قرآن را با صدای بلند خواندم، کسی از شما چیزی از قرآن را نخواند».

و نیز زیدبن ثابتس می‌گوید: «لٰا قَرٰاءَةَ مَعَ الْاِمٰامِ فِيْ شَيْءٍ» (مسلم و نسایی)؛ «همراه با امام، قرائت (برای مقتدی) روا نیست».

و نیز روایت شده است که: «مَنْ کٰانَ لَهُ اِمٰامٌ فَقَرٰاءَةُ الْاِمٰامِ لَهُ قَرٰاءَةٌ» (ابن ماجه و سنن دارقطنی)؛ «هر کس پیشنماز داشته باشد، قرائت امام، قرائت برای مقتدی نیز به شمار می‌آید».

و عمرس گوید: «لَيْتَ فِيْ فَمِ الَّذِيْ يَقْرَأُ خَلْفَ الْاِمٰامِ حَجَراً» (مصنف ابن ابی شیبه)؛ «کاش! در دهان کسی که پشت سر امام، قرائت می‌خواند، سنگ می‌بود».]

* رکوع بردن؛ [زیرا خداوند می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ[الحج: ۷۷] «ای مؤمنان! رکوع برید و سجده کنید». و پیامبر ج خطاب به کسی که نمازش را بد خوانده بود، فرمود: «ثُمَّ ارْکَعْ حَتّٰي تَطْمَئِنَّ رٰاکِعاً» (ابوداود)؛ «سپس رکوع را به جای بیاورد تا این که در آن آرام بگیری».

و اندازه‌ی فرض شده از رکوع، با فرود آوردن سر به پایین تحقق پیدا می‌کند؛ و این که شخص به گونه‌ای خم شود که به حالت رکوع نزدیک‌تر باشد. و کمال رکوع با خم نمودن پشت محقّق می‌شود به گونه‌ای که سر با سرین، برابر و هموار گردد.]

* سجده نمودن؛ [زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱرۡكَعُواْ وَٱسۡجُدُواْۤ[الحج: ۷۷]. و پیامبر ج به کسی که نمازش را نادرست خوانده بود، فرمود: «ثُمَّ اسْجُدْ حَتّٰي تَطْمَئِنَّ سٰاجِداً؛ ثُمَّ ارْفَع حَتّٰي تَطْمَئِنَّ جٰالِساً؛ ثُمَّ اسْجُدْ حَتّٰي تَطْمَئِنَّ سٰاجِداً» (ابوداود)؛ «سپس سجده کن تا در آن حالت آرام گیری؛ آنگاه سرت را بلند کن تا این که بر حالت نشسته آرام گیری؛ پس از آن، سجده کن تا این که در سجده آرام گیری».

و اندازه‌ی فرض شده از سجده، با نهادن قسمتی از پیشانی و نهادن یکی از دو دست و یکی از دو زانو و بخشی از اطراف یکی از دو پا بر زمین، تحقق پیدا می‌کند؛ و کمال سجده در صورتی تحقّق پیدا می‌کند که هر دو دست و هر دو زانو و هر دو پا و پیشانی و بینی بر زمین نهاده شوند.

و برخی از شرایط صحّت و درستی سجده عبارتند از:]

الف) سجده کردن بر چیزی که دارای حجم باشد و پیشانی نمازگزار بر آن قرار گیرد؛ [به گونه‌ای که اگر چنان‌چه سجده‌کننده، در حال سجده بر پیشانی خویش فشار آورد، سر او بیش از آنچه که در حال نهادن آن بود، پایین‌تر فرو نرود؛ و سجده نمودن درست است] اگر چه فرد نمازگزار بر کف دست خویش یا بر کنار جامه‌ی خود سجده کند؛ البته در صورتی که محلّی که کف دست یا کنار جامه بر آن نهاده می‌شود، پاک و تمیز باشد.

و واجب است که بر قسمت سخت و سفت بینی و پیشانی خویش سجده نماید؛ [زیرا که کمال سجده در صورتی تحقق پیدا می‌کند که هر دو دست و هر دو زانو و هر دو پا و پیشانی و بینی خویش را بر زمین بنهد.] و اکتفا نمودن در سجده بر نهادن بینی، درست نیست؛ مگر آن که فرد سجده کننده دارای عذری از ناحیه‌ی نهادن پیشانی بر زمین باشد؛ [زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «اُمِرْتُ اَنْ اَسْجُدَ عَليٰ سَبْعَةٍ: عَلَي الْجَبْهَةِ وَالْيَدَيْنِ وَالرُّکْبَتَيْنِ وَاَطْرٰافِ الْقَدَمَيْنِ» (بخاری و مسلم)؛ «به من دستور داده شده که بر هفت استخوانِ اندام خود در سجده تکیه کنم: بر پیشانی و هر دو دست و هر دو زانوی پاها و کناره‌های قدم پاها».

و نیز می‌فرماید: «اِذٰا سَجَدْتَ فَمَکِّنْ جَبْهَتَكَ فِي الْاَرْضِ وَلٰا تَنْقُرْ نَقْراً» (ابن حبّان)؛ «هرگاه سجده کردی، به درستی پیشانی‌ات را بر زمین بگذار که جا افتد و همچون مرغ بر زمین نوک نزن که سریع پیشانی بر زمین بگذاری و بلند شوی».]

ب) [و برای صحّت و درستی سجده، این مورد نیز شرط است که] محل سجده بیشتر از نصف ذراع از جای نهادن هر دو پا، بلندتر نباشد؛ از این رو اگر چنان‌چه ارتفاع و بلندی محل سجده از نصف ذراع زیادتر بود، سجده جایز نیست؛ مگر در صورتی که ازدحام شدیدی وجود داشته باشد که در آن صورت، نمازگزار می‌تواند در نماز خویش، بر پشت نمازگزاری سجده کند که وی همان نماز را می‌خواند؛ [پس اگر چنان‌چه آن فردی که سجده بر پشتش صورت گرفته، در نماز دیگری غیر از نماز سجده کننده باشد، در آن صورت سجده‌ی وی درست نیست.]

* نهادن [یکی از] دو دست و [یکی از] دو زانو بر زمین در سجده؛ بنا به قول صحیح.

* و نهادن چیزی از [کف] انگشتان دو پا در حالت سجده بر زمین؛ و نهادن قسمت بیرونی و ظاهری قدم کفایت نمی‌کند.

* مقدّم کردن رکوع بر سجده.

* بلند شدن از سجده‌ی [اول] به گونه‌ای که به حال نشستن نزدیک‌تر باشد؛ بنا به قول صحیح‌تر.

* بازگشتن به سجده‌ی [دوم].

* نشستن در آخرین رکعت نماز به اندازه‌ی خواندن «التحيّات» [قعده‌ی آخر]

* به تأخیر انداختن قعده‌ی آخر از دیگر ارکان نماز.

* ادا کردن ارکان نماز [و واجبات و سنّت‌های آن] در حالت بیداری.

* و شناختن کیفیت و چگونگی نماز و آنچه در نماز از دیگر اوصاف و ویژگی‌های نماز فرض می‌باشد؛ به گونه‌ای که آن را از دیگر اوصاف و ویژگی‌های [نمازهای] سنّت، متمایز و جدا نماید؛ و یا نمازگزار باور داشته باشد، نمازی که می‌گذارد فرض است، تا با نماز فرض، نفل نگزارد؛ [زیرا نفل، با نیت فرض ادا می‌گردد، ولی فرض، با نیت نفل ادا نمی‌گردد.]

و از بین مواردی که ذکر شد، چهارچیز از زمره‌ی «ارکان نماز» است که عبارتند از: قیام [یا ایستادن بر روی پا برای کسانی که توانایی آن را دارند]؛ قرائت [اگر چه یک آیه باشد]؛ رکوع بردن؛ سجده نمودن؛ و برخی گفته‌اند: نشستن در قعده‌ی آخر [در آخرین رکعت نماز] به اندازه‌ی خواندن التحیات.

و [علاوه از آن‌ها،] سائر مواردی که بیان شد، از زمره‌ی شرایط نماز به شمار می‌آیند؛ که برخی از آن‌ها، شرط برای صحّت و درستی شروع در نمازاند، که خارج از نماز هستند، [مانند: پاکی از بی‌وضویی و جنابت؛ پوشیدن عورت؛ روی به قبله آوردن؛ شناختن وقت؛ نیت؛ تحریمه و ...] و سائر موارد، شرط برای دوام صحّت نماز است.