باب: پیرامون مواردی که وفای به نذر در آنها لازم است؛ از قبیل: روزهی نذری، نماز نذری و غیر آنها
[اصل «نذر» به «انذار» برمیگردد؛ یعنی «ترساندن». راغب اصفهاني در تعریف «نذر» گفته است: نذر، واجب گردانیدن چیز غیر واجبی است به خاطر واقع شدن کاری.
به تعبیری دیگر، «نذر» آن است که مسلمانی خود را مُلزم به عبادت و کار خیری بنماید که اگر خود را ملزم به آن نمیکرد، بر او واجب نبود. برای مثال: مسلمانی میگوید: «یک روز روزه، بر من نذر باشد» یا «خواندن ده رکعت نماز را برای خدا بر خود واجب مینمایم» و...
خداوند بلندمرتبه در مورد مشروعیت نذر میفرماید: ﴿وَمَآ أَنفَقۡتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوۡ نَذَرۡتُم مِّن نَّذۡرٖ فَإِنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُهُۥۗ﴾[البقرة: ۲۷۰] «و هر هزینهای را که متحمل میشوید یا هر نذری را که بر گردن میگیرید، بیگمان خدا آن را میداند».
و نیز میفرماید: ﴿ثُمَّ لۡيَقۡضُواْ تَفَثَهُمۡ وَلۡيُوفُواْ نُذُورَهُمۡ وَلۡيَطَّوَّفُواْ بِٱلۡبَيۡتِ ٱلۡعَتِيقِ٢٩﴾[الحج: ۲۹] «بعد از آن باید آلودگیها را از خود برطرف سازند و به نذرهای خویش وفا کنند و خانهی قدیمی و گرامی را طواف نمایند».
و خداوند نیز وفاکنندگان به نذر را ستایش کرده و فرموده است: ﴿يُوفُونَ بِٱلنَّذۡرِ وَيَخَافُونَ يَوۡمٗا كَانَ شَرُّهُۥ مُسۡتَطِيرٗا٧﴾[الإنسان: ۷] «به نذر خود وفا میکنند و از روزی میهراسند که شرّ و بلای آن گسترده و فراگیر است».
وعایشهل میگوید: پیامبر ج فرمود: «مَنْ نَذَرَ اَنْ يُّطِيْعَ اللهَ فَلْيُطِعْهُ، وَمَنْ نَذَرَ اَنْ يَّعْصِيَهُ فَلٰا يِعْصِهِ»(بخاری، ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه)؛ «هر کس نذر کرد که خدا را اطاعت کند، پس باید از او اطاعت کند؛ و هر کس نذر کرد که نافرمانی خدا کند، نافرمانی او را نکند».]
هرگاه فردی، چیزی را نذر کند، وفای بدان در صورتی بر وی لازم میگردد که در نذر، سه شرط جمع شده باشد:
۱- این که از جنسِ مورد نذر کرده شده، واجبی وجود داشته باشد [همچون روزه و نماز.]
۲- این که مورد نذر کرده شده، به ذات خود مقصود و مطلوب باشد.
۳- و این که مورد نذر کرده شده، پیش از نذر، واجب نباشد.
از این رو، هرگاه وضو گرفتن نذر شود، وفای بدان لازم نیست؛ [زیرا که وضو گرفتن، به ذات خود مقصود نیست.]
و همچنین نذر کردن سجدهی تلاوت صحیح نیست؛ [زیرا که سجدهی تلاوت پیش از نذر هم واجب است؛] و نذر کردن عیادت بیمار درست نیست؛ [زیرا که از جنس این نذر، واجبی وجود ندارد.]
و نذر کردن چیزهای واجب نیز درست نیست؛ [زیرا که آنها، پیش از نذر هم واجب هستند.]
و نذر برای آزاد ساختن برده، اعتکاف و نماز و روزهی غیر فرض [و همچنین نذر برای انفاق و صدقه با مال و ذبح حیوان] درست است. و اگر چنانچه فردی، نذر مطلق، یا نذر معلّق به شرط نمود و مورد نذر نیز یافته شد، در آن صورت وفای به نذر بر نذرکننده، لازم است.
[به هر حال، «نذر» دارای انواع مختلفی است که عبارتند از:
۱- نذر مطلق: آن است که بدون مقدمه و بدون ملاحظهی چیزی، مسلمانی بگوید: «سه روز روزه بر من نذر واجب باشد»؛ یا «تهیهی غذا برای ده نفر مستمند بر من نذر گردد». حکم شرعی این نوع نذر، آن است که وفای به آن واجب است؛ زیرا خداوند میفرماید: ﴿وَأَوۡفُواْ بِعَهۡدِ ٱللَّهِ إِذَا عَٰهَدتُّمۡ﴾[النحل: ۹۱] «هر گاه در مقابل خدا، تعهّدی نمودید، به تعهّد خود وفا کنید».
۲- نذر مطلق غیرمعین: آن است که مسلمانی بگوید: نذری برای خداوند بر من واجب شود؛ و موردی را مشخص ننماید. حکم این نوع نذر آن است که حداقل به اندازهی کفّارهی سوگند، یعنی تهیهی غذا برای ده نفر مستمند را انجام بدهد؛ زیرا رسول خدا ج فرموده است: «کفّاره و نذری که معین نشده باشد، کفّارهی سوگند است». مسلم.
و برخی از علماء میگویند: حداقل عبادت و احسانی برای وفای به آن کافی است.
۳- نذری که با ارادهی خداوند ارتباط دارد؛ مانند این که کسی بگوید: «اگر مادرم از این بیماری شفا یافت، ده هزار تومان صدقه بر من نذر باشد». حکم شرعی چنین نذرهایی آن است که مکروهند؛ و در عین حال چنانچه مادرش از بیماری بهبودی یافت، وفای به نذر بر او واجب است؛ اما اگر مادرش شفا پیدا نکرد؛ نذری بر او واجب نیست.
۴- نذری که مقید و موکول به انجام کاری از طرف دیگری است؛ به عنوان مثال: کسی بگوید: «اگر امسال همهی کارهای کشاورزی را تو انجام دادی، صد هزار تومان صدقه بر من نذر باشد».
حکم چنین نذرهایی آن است که اگر به آن عمل نکند، باید کفّارهی سوگند را بپردازد؛ زیرا رسول خدا ج فرموده است: «به هنگام خشمناکی نذر صحیح نیست و کفّارهی آن، کفّارهی سوگند است». سُنن سعید.
۵- نذر کردن برای انجام کار حرام و معصیت؛ مانند این که نذر کند که آبرو و حیثیت یکی را لکّهدار کند، یا بر خود نذر کند که نماز نخواند؛ این نذر، نوعی دیگر از نذرهای ناروا است و حکم شرعی اینگونه نذرها آن است که عمل کردن و وفا نمودن به آنها، حرام و نامشروع و معصیت و گناه است؛ زیرا رسول خدا ج فرموده است: «کسی که برای اطاعت خداوند نذر نموده است به نذر خود وفا کند و کسی که برای نافرمانی او نذر کرده است، او را نافرمانی نکند». ترمذی و مسند احمد.
۶- نذر نمودن در مورد تحریم چیزهایی که خداوند حلال و مباحشان نموده است؛ مانند آن که بگوید: خوردن برنج یا میوه بر من حرام باشد و... هیچ یک از آنها به جز حرام گردانیدن روابط همسری، حرام نمیشوند. کسی که زنش را بر خود حرام میگرداند، بایستی کفّارهی «ظهار» را عملی کند و کفّارهی نذر برای حرام گردانیدن چیزهای دیگر، همان کفارهی نقض سوگند است.
و نذرهایی که در جهت رضایت خداوند و بر اساس شریعت رسول خدا ج نیستند، مانند: نذر برای مقبرهی بزرگان و ارواح نیک مردان، حرام و نامشروع هستند. برای مثال: حرام است کسی بگوید: «ای آقا و سرور من! اگر مادرم از این بیماری شفا پیدا کند، بر من نذر باشد که گوسفندی را بر سر قبر تو ذبح کنم؛ یا ده هزار تومان را صرف گنبد و بارگاه تو بنمایم»؛ زیرا اینگونه نذرها، نوعی قایل شدن به عظمت و تأثیر و توانایی برای غیر خداوند است و جهت عبادت را از خالق، به مخلوق تغییر میدهد.
و هر کس نذر کرد عبادتی را انجام دهد و سپس نتوانست به آن وفا کند، باید کفارهی سوگندش را بدهد؛ عقبة بن عامرس گوید: پیامبر ج فرمود: «کَفّٰارَةُ النَّذْرِ، کَفّٰارَةُ الْيَمِيْنِ» (مسلم و نسایی)؛ «کفّارهی نذر، همان کفّارهی سوگند است».
و هر کس نذر کرد و قبل از وفا کردن به آن مرد، ولیّ و سرپرست او باید نذرش را انجام دهد؛ ابن عباسب گوید: «اِسْتَفْتٰي سَعْدُ بْنُ عُبٰادَةَ رَسُوْلَ اللهِ ج فِيْ نَذْرٍ کٰانَ عَليٰ اُمِّهِ تُوُفِّيْتَ قَبْلَ اَنْ تَقْضِيَهُ. قٰالَ رَسُوْلُ اللهِ ج فَاقْضِهِ عَنْهٰا» (بخاری، مسلم، ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه)؛ «سعد بن عبادةس از پیامبر ج دربارهی نذری که بر گردن مادرش بود و قبل از وفای بدان فوت کرده بود سؤال کرد. پیامبر ج فرمود: به جای او، آن را انجام بده».]
و - بنا به قول مختار و برگزیده - نذر کردن روزهی روزهای عید فطر و عید قربان و نذر نمودن روزهی سه روز تشریق، درست است؛ [یعنی اگر فردی به روزه گرفتن روزهای دو عید و یا به روزه گرفتن روزهای تشریق نذر کرد، نذر وی صحیح است، ولی] بر وی واجب است که در این روزها، روزه نگیرد [به جهت نهی شریعت مقدّس اسلام از روزه گرفتن در آنها؛ و پس از این ایام،] نذر خویش را قضا آورد؛ و با وجود این، اگر چنانچه این روزها را روزه گرفت، باز هم به همراه حرمت، او را کفایت میکند.
و در قضیهی نذر، تعیین زمان، تعیین مکان، تعیین درهم [پول و نقدینگی] و تعیین شخص فقیر و مستمند را لغو و بیاعتبار نمودیم؛ از این رو، اگر نذر کرد که ماه شعبان را روزه بگیرد، در آن صورت روزه گرفتن ماه رجب او را کفایت میکند. و اگر نذر کرد که دو رکعت نماز در مکهی مکرمه بگزارد، در آن صورت گزاردن دو رکعت نماز در «مصر»، او را کفایت مینماید. و اگر چنانچه نذر کرد که در هم مشخّص و معلومی را در راه خدا صدقه نماید، در آن صورت صدقه دادن درهمی غیر مشخّص، او را کفایت میکند. و اگر نذر کرد که صدقه را به مصرف عمروِ فقیر برساند، در آن صورت دادن صدقه به زید مستمند او را کفایت میکند.
واگر چنانچه فرد نذر کننده، نذر را به شرطی معلّق کرد [و چنین گفت: اگر مادرم از این بیماری شفا یافت، ده هزار تومان صدقه بر من نذر باشد،] در آن صورت اگر پیش از به وجود آمدن شرط، به نذر خویش وفا کرد، در آن صورت این وفا به نذر، او را از نذرش [پس از به وجود آمدن شرط،] کفایت نخواهد کرد؛ [زیرا که ادای نذر، پس از به وجود آمدن سببی که نذر بدان تعلّق گرفته جایز میباشد؛ نه پیش از به وجود آمدن آن.]