فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

باب: پیرامون نماز جمعه

باب: پیرامون نماز جمعه

[بدین جهت نماز جمعه را «جمعه» نام نهاده‌اند که مردم، برای ادای آن اجتماع می‌کنند؛ یا بدان جهت که در آن روز، خیر و برکت جمع است.

نماز جمعه، از زمره‌ی بزرگترین نمازها و روز جمعه نیز از بزرگترین روزها است؛ پیامبر ج می‌فرماید: «خَيْرُ يَوْمٍ طَلَعَتْ فِيْهِ الشَّمْسُ يَوْمَ الْجُمُعَةِ؛ فِيْهِ خُلِقَ آدَمُ وَفِيْهِ اُدْخُلِ الْجَنَّةَ وَفِيْهِ خَرَجَ مِنْهٰا وَلٰا تَقُوْمُ السّٰاعَةُ اِلّٰا يَوْمَ الْجُمُعَةِ» (مسلم، ابوداود، نسایی و ترمذی)؛ «بهترین روزی که خورشید در آن طلوع کرده است، روز جمعه است؛ در آن روز، آدم÷ آفریده شد و در آن روز، به بهشت آورده شد و در آن روز، از بهشت اخراج گردید و روز رستاخیز نیز بر پای نمی‌شود مگر در روز جمعه».

و نماز جمعه به دلیل قرآن کریم و سنّت نبوی و اجماع امّت اسلامی، واجب است؛ خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩[الجمعة: ۹] «ای مؤمنان! هنگامی که روز جمعه برای نماز ندا داده شد، به سوی ذکر و عبادت خدا بشتابید و خرید و فروش را رها سازید؛ این برای شما بهتر و سودمندتر است؛ اگر بدانید».

و در مورد تشویق بر خواندن نماز جمعه، ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ، ثُمَّ اَتَي الْجُمُعَةَ فَصَلّٰي مٰا قُدِّرَ لَهُ، ثُمَّ اَنْصَتَ حَتّٰي يَفْرُغَ مِنْ خُطْبَتِهِ؛ ثُمَّ يُصَلِّيْ مَعَهُ، غُفِرَ لَهُ مٰا بَيْنَهُ وَبَيْنَ الْجُمُعَةِ الْاُخْرٰي وَفَضْلُ ثَلٰاثَةِ اَيّٰامٍ» (مسلم)؛ «هر کس در روز جمعه غسل کند و به نماز جمعه برود و آنچه برای او مقدّر شده نماز بخواند، سپس تا فراغت امام از خطبه، سکوت کند؛ آنگاه با او نماز بخواند، گناهان (صغیره‌اش) بین این جمعه و جمعه دیگرش و سه روز اضافه بر آن بخشوده می‌شود».

و همچنین ابوهریرهس گوید: پیامبر ج فرمود: «اَلصَّلَواتُ الْخَمْسُ وَالْجُمُعَةُ اِلَي الْجُمُعَةِ وَرَمَضٰانُ اِلٰي رَمَضٰانَ، مُکَفِّرٰاتٌ مّٰا بَيْنَهُنَّ اِذَا اُجْتُنِبَ الْکَبٰائِرُ» (مسلم و ترمذی)؛ «نمازهای پنج‌گانه و جمعه تا جمعه و رمضان تا رمضان، گناهان بین خود را از بین می‌برند به شرطی که از گناهان کبیره دوری شود».

و در مورد برحذر داشتن از سستی در نماز جمعه، ابن عمرب و ابوهریرهس از پیامبر ج روایت می‌کنند که وی در فراز منبر فرمود: «لَيَنْتَهِيَنَّ اَقْوٰامٌ عَنْ وَدْعِهُمُ الْجُمُعٰاتِ اَوْ لَيَخْتِمَنَّ اللهُ عَلٰي قُلُوِبِهْم، ثُمَّ لَيَکُونُنَّ مِنَ الْغٰافِلِيْنَ» (مسلم و نسایی)؛ «افرادی که جمعه را ترک می‌کنند، باید از این عملشان دست بکشند و گرنه خداوند بر قلب‌های آن‌ها، مُهر (غفلت) می‌زند؛ سپس در زمره‌ی غافلان قرار می‌گیرند».

و عبدالله بن مسعودس گوید: پیامبر ج به گروهی که نماز جمعه را ترک می‌کردند، فرمود: «لَقَدْ هَمَمْتُ اَنْ آمُرَ رَجُلاً يُّصَلِّيْ بِالنّٰاسِ، ثُمَّ اُحَرِّقُ عَلٰي رِجٰالٍ يَّتَخَلَّفُونَ عَنِ الْجُمُعَةِ بُيُوْتَهُمْ» (مسلم)؛ «تصمیم داشتم که شخصی را مأمور کنم تا برای مردم نماز بخواند، سپس بروم و خانه‌های مردانی را که به نماز جمعه نمی‌آیند بر سرشان آتش بزنم».

و ابوجعد ضمریس گوید: پیامبر ج فرمود: «مَنْ تَرَكَ ثَلٰاثَ جُمَعٍ تَهٰاوُناً بِِهٰا طَبَعَ اللهُ عَلٰي قَلْبِهِ» (ابوداود، ترمذی، نسایی و ابن ماجه)؛ «کسی که سه جمعه را از روی بی‌توجهّی، ترک کند، خداوند بر قلبش مهر می‌زند».

و از اسامة بن زیدس روایت است که پیامبر ج فرمود: «مَنْ تَرَكَ ثَلٰاثَ جُمَعٰاتٍ مِنْ غَيْرِ عُذْرٍ، کُتِبَ مِنَ الْمُنٰافِقِيْنَ» (ابن ماجه و طبرانی)؛ «کسی که سه جمعه را بدون عذر ترک کند، از منافقین به حساب می‌آید».

و برخی از منافع و حکمت‌های نماز جمعه عبارتند از: گرد آمدن همه‌ی افراد ساکن شهر یا روستاهای بزرگ در آغاز هفته و در یک مکان، برای بحث و بررسی مسائل و حوادث روزمره و آگاهی از تصمیمات و بیانیه‌های مختلف پیشوا و مسئولان نظام اسلامی در ارتباط با اصلاح و اداره‌ی امور دین و دنیا.

و همچنین گوش فرا دادن به نصایح و راهنمایی‌های گوناگون عقیدتی، اخلاقی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خطباء و سخنرانان و تلاش برای به کار بستن آن‌ها در عرصه‌ی زندگی.

و برخی از آداب روز جمعه عبارتند از:

۱- برای تمامی کسانی که در نماز جمعه حضور می‌یابند، مستحب است غسل کنند.

۲- پوشیدن لباس پاکیزه و استعمال عطر و بوی خوش، مستحب است؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام ج فرموده‌اند: «لازم است هر مسلمانی، روز جمعه غسل کند و بهترین لباس خویش را بپوشد و بوی خوش استعمال نماید».

۳- مستحب است پیش از فرارسیدن وقت نماز، به طرف محل نماز جمعه راه بیافتد.

۴- خواندن نماز مستحب پس از وارد شدن به محل نماز جمعه.

۵- پرهیز از کلام و گفتگو و کارهایی که باعث دلمشغولی می‌شوند؛ به ویژه هنگامی که خطابه‌ی نماز جمعه آغاز می‌شود.

۶- ایجاد مزاحمت و رد شدن از میان صف نمازگزاران کراهت دارد.

۷- پس از اذان نماز جمعه، معامله و خرید و فروش تا پایان آن، حرام است؛ زیرا خداوند می‌فرماید: «هرگاه بانگ نماز روز جمعه سر داده شد، به سوی ذکر خدا بشتابید و خرید و فروش را رها نمایید».

۸- قرائت سوره‌ی «کهف» در شب یا روز جمعه، مستحب است.

۹- در شب و روز جمعه، هر چه بیشتر بر رسول خدا ج صلوات فرستاده شود، اجر و پاداش بیشتری کسب شده است.

۱۰- ذکر و دعای فراوان در روز جمعه انجام گیرد؛ زیرا در آن روز، ساعتی وجود دارد که خداوند دعای دعاکننده را پاسخ می‌دهد.]

[شرط‌های فرضیت نماز جمعه:]

نماز جمعه بر کسی «فرض عین» است که در وی، هفت شرط، فراهم شده باشد:

* مرد بودن؛ [از این رو، نماز جمعه بر زن فرض نیست.]

* آزاد بودن؛ [بنابراین، نماز جمعه بر برده فرض نیست.]

* این که نمازگزار در شهری مقیم باشد، یا در جایی مقیم باشد که در حکم شهر است؛ بنا به قول صحیح‌تر؛ [از این رو، نماز جمعه بر مسافر فرض نیست؛ و همچنین بر مقیمی که در روستا است نیز فرض نمی‌باشد.

طارق بن شهابس گوید: پیامبر ج فرمود: «اَلْجُمُعَةُ حَقٌّ وٰاجِبٌ عَلٰي کُلِّ مُسْلِمٍ فِيْ جَمٰاعَةٍ اِلّٰا اَرْبَعَةٍ: عَبّدٍ مَّمْلُوْکٍ، اَوْ اِمْرَأَةٍ، اَوْ صَبِيٍّ، اَوْ مَرِيْضٍ» (ابوداود و مستدرک حاکم)؛ «خواندن نماز جمعه همراه با جماعت، بر هر فرد مسلمانی واجب است؛ مگر بر چهار گروه: برده‌ای که در مالکیت سیدش است؛ زن؛ کودک و بیمار».

و در روایتی دیگر آمده است: «اِلّٰا عَلٰي صَبِيٍّ اَوْ مَمْلُوكٍ اَوْ مُسٰافِرٍ» (بخاری و سنن بیهقی)؛ «مگر بر کودک یا برده و یا مسافر».

و نیز پیامبر ج می‌فرماید: «لٰا جُمُعَةَ وَلٰا تَشْرِيْقَ وَلٰا صَلٰاةَ فِطْرٍ وَلٰا اَضْحٰي اِلّٰا فِي مِصْرٍ جٰامِعٍ اَوْ مَدِيْنَةٍ عَظِيْمَةٍ» (مصنّف ابن ابی شیبه و سنن بیهقی)؛ «جمعه، تشریق، نماز عید فطر و قربان روا نیست مگر در مصر جامع یا شهر بزرگ».

و ابن عمرب گوید: پیامبر ج فرمود: «لَيْسَ عَلَي الْمُسٰافِرِ جُمُعَةٌ» (بیهقی)؛ «جمعه بر مسافر واجب نیست».

ناگفته نماند که علماء و صاحب‌نظران فقهی، در تعریف «مصر» (شهر) به مذاهب مختلفی تقسیم شده‌اند؛ و مشهور آن است که شهر، آن جایی است که دارای مفتی و قاضی و امیری باشد که بر اقامه‌ی بیشتر حدود قادر باشند. و صاحب‌نظران متأخر فقهی، بر این باورند که شهر: آن جایی است که بزرگترین مساجد آن، برای اهالی مکلّف آن، گنجایش نداشته باشد؛ و قریه و روستا نیز جایی است که این چنین نباشد.]

* سالم و تندرست بودن؛ [زیرا نماز جمعه بر بیمار و دردمند فرض نیست.]

* از شخص ظالم و ستمگر، در امان بودن؛ [از این رو، نماز جمعه بر کسی که از ترسِ ستمِ ستمگران و ظالمان، پنهان شده است فرض نیست.]

* سالم بودن هر دو چشم؛ [بنابراین، نماز جمعه بر نابینا فرض نیست.]

* سالم بودن هر دو پا؛ [زیرا نماز جمعه بر کسی که قادر به پیاده‌روی نیست، فرض نمی‌باشد.

ناگفته نماند که نماز جمعه بر کودک و دیوانه نیز فرض نمی‌باشد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «رُفِعَ الْقَلَمُ عَنْ ثَلٰاثٍ: عَنِ النّٰائِمِ حَتّٰي يَسْتَيْقِظَ وَعَنِ الصَّبِيِّ حَتّٰي يَحْتَلِمَ وَعَنِ الْمَجْنُوْنِ حَتّٰي يَعْقِلَ» (ابن ماجه و ابوداود)؛ «تکلیف از سه گروه برداشته شده است: از شخص خوابیده تا بیدار شود؛ از بچه تا وقتی که بالغ شود و از دیوانه تا زمانی که عاقل گردد».

و بر سرپرست بچه، واجب است تا او را به نماز جمعه امر کند، هر چند که نماز جمعه بر وی واجب نیست تا به ادای آن عادت کند؛ پیامبر ج می‌فرماید: «مُرُوْا اَوْلٰادَکُمْ بِالصَّلٰاةِ وَهُمْ اَبْنٰاءُ سَبْعَ سِنِيْنَ وَاضْرِبُوْهُمْ عَلَيْهٰا وَهُمْ اَبْنٰاءُ عَشْرَ سِنِيْنَ وَفَرِّقُوْا بَيْنَهُمْ فِي الْمَضٰاجِعِ» (ابن ماجه و ابوداود)؛ ‌«در هفت سالگی فرزندانتان را به خواندن نماز امر کنید و در ده سالگی به خاطر نافرمانی در ترک نماز، آن‌ها را بزنید و بستر خوابشان را از هم جدا کنید».]

[شرایط صحّت نماز جمعه:]

برای صحّت نماز جمعه، مراعات شش شرط لازم و ضروری می‌باشد که عبارتند از:

* نماز جمعه در شهر یا فناء شهر برگزار گردد. [«فناء شهر»: مکانی است که به شئون شهر اختصاص دارد؛ همچون پایانه‌ی مسافربری، میدان‌های ورزشی و غیره. بنابراین، نماز جمعه در قریه‌ها و روستاها صحیح نیست؛ و بر پا داشتن نماز جمعه در مواضع بسیاری از یک شهر و فناء آن، درست می‌باشد.]

* این که نماز جمعه، توسط سلطان [خلیفه؛ رییس جمهور؛ پادشاه] یا کسی که سلطان او را مأمور ساخته [نائب آن]، برپا گردد. [و یا این که نماز جمعه توسط کسی بر پا شود که خود مسلمانان با توافق و رضایت همدیگر، او را به امام جمعه شدن خویش تعیین نمایند؛ زیرا صاحب‌نظران متأخّر فقهی، به بر پا داشتن نمازهای جمعه و عید، در سرزمین‌هایی که دارای حکومت اسلامی نیست و امام یا نائب وی در آن‌ها وجود ندارد، فتوا داده‌اند؛ و مسلمانان می‌توانند امام و قاضی خویش را در این سرزمین‌ها با توافق و رضای همدیگر، تعیین نمایند.]

* نماز جمعه در وقت ظهر برگزار گردد. پس برگزاری نماز جمعه پیش از وقت ظهر [و پس از آن]، درست نیست. و هرگاه وقت ظهر به پایان رسد، نماز جمعه باطل می‌گردد. [انس بن مالکس گوید: «اِنَّ النَّبِيَّ ج کٰانَ يُصَلِّي الْجُمُعَةَ حِيْنَ تَمِيْلُ الشَّمْسُ» (بخاری، ابوداود و ترمذی)؛ «پیامبر ج نماز جمعه را هنگام زوال خورشید می‌خواند».

و سلمة بن اکوعس گوید: «کُنّٰا نُصَلِّيْ مَعَ رَسُوْلِ اللهِ ج الْجُمُعَةَ اِذٰا زٰالَتِ الشَّمْسُ» (مسلم)؛ «ما همراه پیامبر ج هنگام زوال خورشید، نماز جمعه را می‌خواندیم».

و همچنین پیامبر ج فرموده است: «اِذٰا مٰالَتِ الشَّمْسُ فَصَلِّ بِالنّٰاسِ الْجُمُعَةَ» (بخاری و ابوداود)؛ «هرگاه خورشید زوال کرد، با مردم نماز جمعه را بگزار».]

* ایراد کردن خطبه؛ در صورتی که پیش از نماز جمعه و در وقت ظهر و به قصد خواندن خطبه ایراد گردد؛ و - بنا به قول صحیح - حضور حداقل یک نفر از کسانی که جمعه با آن‌ها منعقد می‌شود و برای شنیدن خطبه، الزامی و ضروری می‌باشد. [جابر بن سمرةس گوید: «کٰانَ رَسُوْلُ اللهِ ج يَخْطُبُ خُطْبَتَيْنِ يَجْلِسُ بَيْنَهُمٰا وَکٰانَ يَخْطُبُ قٰائِماً» (مسلم)؛ «پیامبر ج همواره در نماز جمعه، دو خطبه ایراد می‌کرد که در بین آن‌ها می‌نشست و ایستاده خطبه ایراد می‌فرمود».

و در روایتی دیگر آمده است: «اِنَّهُ عَلَيْهِ الصَّلٰاةُ وَالسَّلٰامُ، کٰانَ يَخْطُبُ خُطْبَتَيْنِ يَقْرَأُ الْقُرْآنَ وَيَذَکِّرُ النّٰاسَ»؛ «پیامبر ج همواره، دو خطبه ایراد می‌کرد که در آن‌ها قرآن می‌خواند و مردم را متذکّر می‌شد».

بنابراین، خطبه واجب است؛ زیرا از یک طرف، پیامبر ج در تمام جمعه‌ها آن را می‌خواند و هیچ‌وقت آن را ترک نمی‌کرد و از طرف دیگر، می‌فرمود: «صَلُّوْا کَمٰا رَأَيْتُمُوْنِيْ اُصَلِّيْ» (بخاری)؛ «همان‌گونه که مرا می‌بینید نماز می‌خوانم، نماز بخوانید».

و امام ابوحنیفه/ بر این باور است که اگر خطیب جمعه، به اختصار و اجمال، تنها به ذکر خدا بپردازد، خطبه درست است. و امام ابویوسف/ و امام محمد/ برآنند که لازم است تا خطیب جمعه، ذکری طولانی ایراد کند؛ زیرا زمانی به خطبه‌ی جمعه، «خطبه» می‌گویند که در آن، ذکری طولانی ایراد شود.]

* اِذن عام؛ [و مرا از «اذن عام»: آن است که دروازه‌های مسجد جامع بر روی مردم باز و گشوده باشد و به تمامی مردم، این اجازه داده شود تا بدان جا وارد شوند.

و به تعبیری دیگر؛ مراد از «اذن عام»: آن است که مکانی که در آن، نماز جمعه برپا می‌گردد، برای هر کسی که می‌خواهد بدان جا وارد شود، مباح و بلامانع باشد؛ از این رو،‌اگر گروهی از مردم در مسجد جامع گرد آیند و دروازه‌های مسجد را بر روی خویش ببندند و نماز جمعه را با جماعت بگزارند، در آن صورت، نماز جمعه صحیح نیست.]

* نماز جمعه به صورت جماعت برپا گردد؛ [بنابراین نماز جمعه صحیح نیست اگر چنان‌چه آن را تنها تنها گزارند؛ زیرا نقل نشده است که پیامبر ج و خلفای راشدین و دیگران، آن را به صورت انفرادی برگزار کرده باشند؛] و جماعت در نماز جمعه، با سه مرد به جز امام منعقد می‌شود؛ اگر چه آن سه نفر، از بردگان یا مسافران و یا بیماران باشند؛ [زیرا آن‌ها صلاحیت و شایستگی امامت جمعه را دارند.]

و شرط صحّت نماز جمعه آن است که آن سه نفر، تا هنگامی که امام به سجده می‌رود، به همراه او در نماز باشند؛ از این رو اگر چنان‌چه پس از سجده‌ی امام، از نماز بیرون آمدند، امام، نماز جمعه را به تنهایی به پایان برساند و اگر پیش از سجده‌ی امام، از نماز بیرون شدند، در آن صورت نماز جمعه باطل می‌گردد.

[ناگفته نماند که امام ابوحنیفه/ و امام محمد/ برآنند که، جماعت در نماز جمعه با سه مرد به جز امام منعقد می‌شود؛ و امام ابویوسف/ بر این باور است که، جماعت در نماز جمعه، با دو نفر به جز پیشنماز منعقد می‌گردد.]

و جماعت در نماز جمعه، با یک زن یا یک کودک به همراه دو مرد منعقد نمی‌گردد و صحیح نیست؛ [زیرا کودک و زن، صلاحیت و شایستگی امامت جمعه را دارا نمی‌باشند.]

و برای برده و بیمار درست است که امامت نماز جمعه را به عهده بگیرند؛ [به تعبیری دیگر، اگر امامت نماز جمعه را برده، مریض، مسافر یا نابینا به عهده گرفت و افراد آزاد، سالم و تندرست و مقیم بدو اقتدا کردند، در آن صورت نماز تمامی آن‌ها درست است.]

و «مصر» [شهر]: به هر مکانی گفته می‌شود که دارای مفتی، امیر و قاضی باشد که احکام و حدود را در آنجا اجرا نمایند؛ و - بنا به «ظاهر روایت» - بناء و ساختمان‌های آن به اندازه‌ی ساختمان‌های سرزمین «مِنی» باشد.

و هرگا قاضی یا امیر آنجا، مفتی نیز باشد، در آن صورت نیازی به مُفتی یی دیگر نیست؛ [یعنی نیازی نیست که سه نفر قاضی، امیر و مفتی وجود داشته باشد.]

و برای خلیفه [رییس جمهور، پادشاه] یا امیر حجاز، جایز است که در موسم حج، نماز جمعه را در سرزمین «مِنی» برگزار نمایند.

و [برای خطیب جمعه] درست است که در ایراد خطبه‌ی جمعه، تنها [به ذکر خدا و] به اندازه‌ی یک «تسبیح» [سبحان الله گفتن] یا یک «تحمید» [الحمدلله گفتن]، اکتفا و بسنده نماید؛ ولی این کارش با کراهیت درست می‌باشد؛ [این قول امام ابوحنیفه/ است؛ زیرا وی بر این باور است که اگر خطیب جمعه - به اِختصار و اِجمال - تنها به ذکر خدا بپردازد، خطبه‌‌اش درست است. و امام ابویوسف/ و امام محمد/ بر این باورند که لازم است تا خطیب جمعه،‌ذکری طولانی ایراد کند؛ زیرا زمانی به خطبه‌ی جمعه، «خطبه» گفته می‌شود که در آن، ذکری طولانی ایراد شود.]

[سنّت‌های خطبه‌ی نماز جمعه:]

و سنّت‌های خطبه‌ی [نماز جمعه]، هیجده چیز است که عبارتند از:

* خطبیب جمعه، [از «حَدَث اکبر» - جنابت و ناپاکی - و «حَدَث اصغر»: - بی‌وضویی - و نجاست و پلیدی،] پاک باشد.

* خطیب جمعه، عورت خویش را پوشانیده باشد.

* خطیب جمعه، پیش از شروع کردن خطبه، بر منبر بنشیند.

* در پیش روی خطیب، اذان گفته شود همانند گفتن اقامه [پس از ایراد خطبه.]

* آنگاه برای ایراد خطبه، بلند شود [و ایستاده خطبه بخواند.]

* اگر خطیب، در شهری ایراد خطبه می‌کرد که آن شهر، با زور و خشونت و با فشار و شدّت فتح شده بود، در آن صورت با دست چپ، شمشیری را در دست بگیرد و [به هنگام ایراد خطبه] بر آن تکیه نماید. و اگر چنان‌چه در شهری ایراد خطبه می‌کرد که با زور و خشونت، فتح نشده بود، [بلکه با صلح و سازش، فتح شده بود،] در آن صورت غیر شمشیر را به هنگام ایراد خطبه، در دست بگیرد.

* خطیب، رودرروی مردم بایستد.

* خطیب، خطبه را با حمد و ستایش خداوند بلندمرتبه شروع کند و بر خداوند بلندمرتبه به آنچه که او شایسته و سزاوار آن است، ثناء بگوید.

* خطیب، «شهادتين» را در خطبه بگوید.

* بر رسول گرامی اسلام ج درود بفرستد.

* مردم را در خطبه، موعظه کند و آن‌ها را پند و اندرز دهد.

* و [حداقل]، آیه‌ای از آیات قرآن را بخواند.

* ایراد کردن دو خطبه.

* میان دو خطبه، [اندکی] نشستن.

* خطبه‌ی دوم را با حمد و ثنای خداوند و درود بر پیامبر گرامی اسلام ج از سر بگیرد.

* در خطبه‌ی دوم، در حق مردان و زنان مؤمن، دعا نموده و برای ایشان از خداوند آمرزش بخواهد.

* [خطبه را با صدای بلند و رسا ایراد کند تا] به مردم خطبه را بشنواند.

* خطیب، خطبه را سبک گرداند بدان اندازه که به حدّ سوره‌ای از سوره‌های «طوال مفصلّ» بوده باشد. [«سوره‌های طوال مفصّل» عبارت است از: سوره‌ی «الحجرات» تا سوره‌ی «البروج».

و پیامبر ج می‌فرماید: «اِنَّ طُوْلَ صَلٰاةِ الرَّجُلِ وَقِصَرَ خُطْبَتِهِ، مَئِنَّةٌ مِّنْ فِقْهِهِ فَاَطِيْلُوا الصَّلٰاةَ وَاقْصِرُوا الْخُطْبَةَ وَاِنَّ مِنَ الْبَيٰانِ لَسِحْراً» (مسلم و ابن ماجه)؛ «طولانی بودن نماز خطیب و کوتاه بودن خطبه‌اش، نشانه‌ای از فقیه بودن او است؛ پس نماز را طولانی و خطبه را کوتاه کنید و به راستی که برخی از سخنان، سحرآمیز است».]

و طولانی نمودن خطبه، مکروه است. و همچنین ترک نمودن چیزی از سنّت‌های خطبه نیز مکروه می‌باشد.

و شتاب کردن به سوی نماز جمعه و ترک داد و ستد با اذان اول - بنا به قول صحیح‌تر - واجب می‌باشد؛ [زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ إِذَا نُودِيَ لِلصَّلَوٰةِ مِن يَوۡمِ ٱلۡجُمُعَةِ فَٱسۡعَوۡاْ إِلَىٰ ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَذَرُواْ ٱلۡبَيۡعَۚ ذَٰلِكُمۡ خَيۡرٞ لَّكُمۡ إِن كُنتُمۡ تَعۡلَمُونَ٩[الجمعة: ۹] «ای مومنان! هنگامی که روز آدینه برای نماز جمعه اذان گفته شد، به سوی ذکر و عبادت خدا بشتابید و داد و ستد را رها سازید؛ این برای شما بهتر و سودمندتر است اگر بدانید و متوجه باشید».]

و هرگاه امام برای ایراد خطب بیرون آمد، پس نه خواندن نمازی درست است و نه سخن گفتن؛ از این رو، تا زمانی که فرد نمازگزار از نماز جمعه فارغ می‌شود، نه سلامی را پاسخ دهد و نه عطسه زننده‌ای را جواب گوید؛ [زیرا خداوند بلندمرتبه می‌فرماید: ﴿وَإِذَا قُرِئَ ٱلۡقُرۡءَانُ فَٱسۡتَمِعُواْ لَهُۥ وَأَنصِتُواْ لَعَلَّكُمۡ تُرۡحَمُونَ٢٠٤[الأعراف: ۲۰۴] «هنگامی که قرآن خوانده می‌شود، گوش فرا دهید و خاموش باشید تا مشمول رحمت خدا شوید».

و بیشتر مفسران، گفته‌اند که این آیه، مربوط به خطبه‌ی نماز جمعه است؛ و بدین جهت خطبه‌ی نماز جمعه، «قرآن» نامیده شده است که مشتمل بر قرآن است؛ و چون پیامبر ج فرموده است:

«اِذٰا قُلْتَ لِصٰاحِبَكَ يَوْمَ الْجُمُعَةِ وَالْاِمٰامُ يَخْطُبُ: اَنْصِتْ، فَقَدْ لَغَوْتَ» (نسایی، ترمذی و ابوداود)؛ «هرگاه در روز جمعه، هنگام ایراد خطبه، به رفیق و بغل دستی خود گفتی: خاموش باش؛ تو نیز سخن بیهوده و لغو گفته‌ای».]

و برای کسی که [به خاطر گوش کردن] خطبه‌ی جمعه حاضر گردیده است، خوردن، نوشیدن، انجام کارهای بیهوده و نگریستن بدین سو و آن سو مکروه می‌باشد.

و هرگاه خطیب، بر فراز منبر ایستاد، بر مردمان سلام نگوید. و‌[در روز جمعه] پس از اذان جمعه و پیش از خواندن نماز جمعه، بیرون شدن از شهر، مکروه می‌باشد.

و کسانی که نماز جمعه بر آنان واجب نیست [همانند: بیمار، مسافر، برده، زن، نابینا و ...]، اگر چنان‌چه [در نماز جمعه شرکت کنند و همراه مردم] نماز جمعه را بخوانند، در آن صورت [نمازشان صحیح است و] این نماز، جایگزین فرض ظهر آنان می‌گردد.

و کسی که بدون عذر [در روز جمعه،] نماز ظهر خویش را پیش از ادای نماز جمعه [در منزلش] می‌خواند، مرتکب کاری حرام شده است؛ و اگر چنان‌چه [پس از خواندن نماز ظهر،] به سوی نماز جمعه حرکت کرد و حال آن که امام،مشغول خواندن نماز جمعه می‌باشد، در آن صورت نماز ظهری که خوانده است باطل می‌گردد، اگر چه امام را نیز در نماز جمعه درنیابد.

[به هر حال؛ اگر کسی - بدون عذر - نماز ظهر خویش را پیش از ادای نماز جمعه در منزلش خواند؛ و وقت ظهر نیز خارج شد، در آن صورت نمازی را که خوانده است، جای فرض ظهر را می‌گیرد؛ اگر چه چنین فردی، مرتکب کاری حرام شده است و گنهکار می‌باشد.

و اگر چنان‌چه فردی - بدون عذر - نماز ظهر خویش را پیش از ادای نماز جمعه در منزلش خواند؛ سپس به سوی نماز جمعه حرکت کرد و نماز جمعه را همراه امام خواند، در آن صورت نماز جمعه‌ی وی درست است و نماز ظهر وی باطل می‌گردد. امام ابوحنیفه/ گوید: به محض این که به سوی نماز جمعه حرکت می‌کند، نماز ظهری را که خوانده است، باطل می‌گردد؛ و امام ابویوسف/ و امام محمد/ بر این باورند که تا زمانی که همراه امام در نماز جمعه داخل نشود، نماز ظهرش، باطل نمی‌گردد.]

و برای اشخاص معذور [همانند: بیمار، برده و مسافر] و زندانی مکروه است که نماز ظهر خویش را در روز جمعه و در شهر، به جماعت بخوانند؛ [بلکه باید نماز ظهر خویش را تنها تنها بگزارند.]

و کسی که نماز جمعه را در تشهّد یا در سجده‌ی سهو دریافت، [پس به تحقیق که جمعه را دریافته است؛ از این رو پس از سلام دادن امام، برخاسته و دو رکعت فوت شده‌ی خویش را] تمام گرداند. و خداوند داناتر است.

[به هر حال؛ اگر کسی دیر به نماز جمعه رسید و تنها یک رکعت نماز جمعه را دریافت، در آن صورت پس از سلام دادن امام، برخاسته و یک رکعت باقی مانده‌ی خویش را به تنهایی بخواند. و اگر چنان‌چه فردی، نماز جمعه را در تشهّد یا در سجده‌ی سهو دریافت، در آن صورت امام ابوحنیفه/ و امام ابویوسف/ بر این باورند: کسی که نماز جمعه را در تشهّد یا در سجده‌ی سهو درک کرده باشد، پس به تحقیق که جمعه را دریافته است؛ از این رو، پس از سلام ددن امام، برخاسته و دو رکعت فوت شده‌ی خویش را تمام گرداند.

و امام محمد/ گوید: اگر بیشترین قسمت رکعت دوم رادرک کرد، در آن صورت پس از سلام دادن امام، برخاسته و رکعت‌های فوت شده‌ی نماز جمعه را تمام گرداند؛ و اگر کمترین قسمتِ رکعت دوم را درک کرده بود، در آن صورت باید نیت چهار رکعت نماز ظهر را بیاورد و به امام اقتدا نماید و پس از سلام دادن امام، برخیزد و چهار رکعت نماز ظهر را بخواند.

ناگفته نماند که نماز جمعه، دو رکعت است که امام، قرائت آن را با صدای بلند می‌خواند. و این نماز، فرض عین مستقلی می‌باشد و بدل از نماز ظهر نیست؛ ولی هر کس که نماز جمعه از وی فوت گردد، بر وی چهار رکعت نماز ظهر، فرض می‌گردد.]