فقه احناف در پرتو آیات قرآن و احادیث

فهرست کتاب

فصل: [درباره‌ی چیزهایی که استنجاء نمودن بدان‌ها جایز است؛ و چیزهایی که استنجاء کردن با آن‌ها مکروه است؛ و پیرامون آنچه که انجام آن، مکروه می‌باشد]

فصل: [درباره‌ی چیزهایی که استنجاء نمودن بدان‌ها جایز است؛ و چیزهایی که استنجاء کردن با آن‌ها مکروه است؛ و پیرامون آنچه که انجام آن، مکروه می‌باشد]

برای شخص جایز نیست که برای قضای حاجت، عورت خویش را [در پیش کسی] کشف و آشکار نماید؛ و اگر چنان‌چه نجاست، از محل خروج خویش تجاوز کرد و بیشتر از اندازه‌ی یک درهم بود [اندازه‌ی یک درهم به وزن: معادل تقریباً سه گرم، و به مساحت: برابر با اندازه‌ی گودی کف دست است؛] در آن صورت هرگاه چیزی یافته شود که بتوان با آن، نجاست را از بین برد، [باید آن نجاست از بین برده شود؛ زیرا] گزاردن نماز با آن نجاست، صحیح نمی‌باشد.

و برای از بین بردن نجاست، چاره‌جویی نماید، بی‌آن که عورت خویش را در پیش کسی که او را می‌بیند، کشف و عیان نماید.

و استنجاء با این چیزها مکروه می‌باشد:

۱- استخوان؛ [چون «نَهَي عَنِ الْاِسْتِنْجٰاءِ بِالْعَظْمِ وَقٰالَ: اِنََّهُ زٰادُ اِخْوٰانِکُمْ مِنَ الْجِنِّ» (مسلم‌)؛ پیامبر ج از استنجاء زدن به استخوان نهی کرد و فرمود: «به حقیقت استخوان، توشه‌ی برادرانتان از جنّ است.»]

۲- چیزهایی که از زمره‌ی خوراکی‌های انسان یا خوراک حیوانات است.

۳- استنجاء با آجر، سفال، زغال، شیشه و گچ.

۴- استنجاء با چیزهای محترم و دارای ارج؛ همانند: تکه پارچه‌ی ابریشم و پنبه. [و همچنین، همانند کتب علمی؛ مانند: فقه و حدیث و چیزهایی که نام معظّم، چون نام الله و پیامبران خدا در آن باشد.]

۵- استنجاء نمودن با دست راست؛ مگر آن که عذری وجود داشته باشد [و یارای آن را نداشته باشد تا با دست چپ، استنجاء نماید. پیامبر ج می‌فرماید: «اِذٰا بالَ اَحَدُکُمْ فَلٰا يَمْسَحْ ذَکَرَهُ بِيَمِيْنِهِ؛ وَاِذٰا اَتَي الْخَلَأَ فَلٰا يَتَمَسَّحْ بِيَمِيْنِهِ؛ وَاِذٰا شَرِبَ، فَلٰاَ يَشْرِبْ نَفَساً وٰاحِداً» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه یکی از شما ادرار کرد، نباید آلت تناسلی خویش را با دست راستش پاک نماید؛ و چون به قضای حاجت رفت، نباید خویشتن را با دست راستش پاک نماید؛ و هرگاه نوشید، نباید با یک نفس بنوشد.»]

و با پای چپ، وارد مستراح [توالت] شود؛ و پیش از داخل شدن بدانجا [و قبل از کشف عورت،] از شرّ شیطانِ رانده شده، به خدا پناه ببرد [و چنین بگوید: «بِسْمِ اللهِ، اَللّٰهُمَّ اِنِّيْ اَعُوْذُ بِكَ مِنَ الْخُبُثِ وَالْخَبٰائِثِ»؛ «به نام خدا؛ پروردگارا! به تو پناه می‌برم از شیطان‌های نر و ماده و از پلیدی و پلیدی‌ها».]

و [به هنگام اجابت مزاج]، بر پای چپ خویش تکیه کند؛ [زیرا که این کار در بیرون آمدن مدفوع، یاری کننده‌تر است]؛ و نباید در اثنای قضای حاجت [چه ادرار و چه مدفوع]، سخن بگوید؛ مگر آن که برای ضرورت باشد. [یعنی برای شخص، درست نیست که در اثنای اجابت مزاج، بدون عذر و ضرورت، سخن بگوید؛ از این رو، اگر در اثنای اجابت مزاج، شخص کوری را دید که به سوی گودالی می‌رود و از افتادن او در آن گودال ترسید، پس بر وی واجب است که سخن بگوید و او را راهنمایی نماید.

پیامبر ج می‌فرماید: «لٰايَخْرُجُ الرُّجُلٰانِ يَضْرِبٰانِ الْغٰائِطَ کٰاشِفَيْ عَوْرَتَيْهِمٰا يَتَحَدَّثٰانِ؛ فَاِنَّ اللهَ يَمْقُتُ ذٰلِكَ» (مسلم)؛ «دو نفر که به محل قضای حاجت می‌روند، در حالی که کشف عورت کرده و به سخن گفتن می‌پردازند، خدا را خشمگین می‌کنند.»]

و انجام این کارها به هنگام اجابت مزاج، مکروه تحریمی می‌باشد:

روی نمودن و پشت کردن به قبله؛ اگرچه در خانه و ساختمان باشد؛ [زیرا پیامبرج فرمودند: «اِذٰا اَتَيْتُمُ الْغٰائِطَ فَلٰا تَسْتَقْبِلُوا الْقِبَلَةَ وَلٰا تَسْتَدْ بِرُوهٰا بِبَوْلٍ وَّلٰا غٰائِطٍ» (بخاری و مسلم)؛ «هرگاه به محل قضای حاجت رفتید، نه رو به قبله و نه پشت بدان کنید؛ نه در ادرار کردن و نه در مدفوع نمودن».

و نیز می‌فرماید: «اِذٰا اَتَي اَحَدُکُمُ الْبَوْلَ فَلْيُکْرِمْ قِبْلَةَ اللهِ عَزَّوَجَلَّ، فَلٰا يَسْتَقْبِلِ الْقِبْلَةَ»؛ «هرگاه یکی از شما به محل قضای حاجت آمد، احترام قبله‌ی خدا را نگه دارد؛ پس روی به قبله ننشیند و قضای حاجت نکند».

و علّت این حرام بودن، آن است که جهت قبله، قابل احترام است؛ پس واجب است که حفظ و صیانت شود.]

و همچنین مکروه است که به هنگام قضای حاجت، روی به ذات خورشید و ماه نماید؛ [زیرا خورشید و ماه، دو نشانه از نشانه‌ها و آیات درخشان خداوند هستند.] و نیز مکروه است که در مسیر وزش باد، ادرار نماید.

و برای شخص مکروه است که در این چیزها، پیشاب یا مدفوع نماید:

۱- در آب؛ [اگر چه جاری باشد؛ همچنین ادرار یا مدفوع نمودن در آب جاری یا آب راکد مکروه می‌باشد؛ زیرا پیامبر ج می‌فرماید: «لٰا يَبُوْلَنَّ اَحَدُکُمْ فِي الْمٰاءِ الرّٰاکِدِ» (بخاری و مسلم)؛ «هیچ کس از شما در آب راکد و ایستاده ادرار نکند».

و جابر بن عبداللهس گوید: «اِنَّ النَّبِيَّ ج نَهَي اَنْ يُّبٰالَ فِي الْمٰاءِ الرّٰاکِدِ» (مسلم)؛ «پیامبر ج از ادرار کردن در آب ایستاده نهی کرد». و نیز مکروه است که در نزدیک چاه یا جوی یا حوضی، پیشاب یا مدفوع نماید.]

۲- [ادرار و مدفوع نمودن] در سایه [ای که محل تجمّع و گردهمایی مردم است؛ چون پیامبر ج فرموده‌اند: «اِتَّقُوْا الْمَلٰاعِنَ الثَّلٰاثَ: اَلْبُرٰازُ فِي الْمَوٰارِدِ، وَقٰارِعَةِ الطَّرِيْقِ وَالظِّلِّ» (ابوداود)؛ «از سه چیز که موجب لعنت و نفرین مردم است پرهیز کنید: نشستن برای قضای حاجت در محل آبشخورها و در راسته‌ی راه‌های همگانی و در جای سایه‌داری که مردم آنجا جمع می‌شودند»؛ و مقصود مواضعی است که مردم بدانجا رفت و آمد دارند؛ یا راه‌های ورود به آبشخورها و راسته‌ی کوه‌ها که محل تردّد است؛ محل‌های آفتاب‌خور در زمستان که مردم در آنجاها جمع می‌شوند، مانند محل‌های سایه‌دار در تابستان است.]

۳- [ادرار یا مدفوع نمودن] در سوراخ [های زمین؛ چون پیامبر ج «نَهَي اَنْ يُّبٰالَ فِي الْحُجْرِ؛ لِاَنّهٰا مَسٰاکِنُ الجِنِّ» (نسایی و ابوداود)؛ «از این که در سوراخ‌های زمین ادرار کرده شود، نهی فرمود؛ زیرا این سوراخ‌ها، مسکن جنّیان است»؛ و علاوه از آن، ممکن است در آن سوراخ‌ها، چیزی از حشرات موذی بوده و به او آزار برساند.]

۴- [ادرار، و به ویژه مدفوع نمودن] در راه؛ [زیرا پیامبر ج فرمودند: «اِتَّقُوا اللَّعّٰانَيْنِ! قٰالُوْا: وَمَا اللَّعّٰانٰانِ يا رَسُوْلَ اللهِ؟ قٰالَ: اَلَّذِيْ يَتَخَلّٰي فِيْ طَرِيْقِ النّٰاسِ اَوْ ظِلِّهِمْ» (مسلم)؛ «از دو چیز که سبب می‌شود مردم شما را لعنت و نفرین کنند، پرهیز نمایید! گفتند: آن دو چیز که مایه‌ی نفرین دیگران می‌گردد چیست؟ فرمود: «کسی که در سر راه مردم یا سایه‌ای که در آن تجمّع می‌کنند، قضای حاجت نماید».]

۵- [پیشاب یا مدفوع نمودن] در زیر درختان میوه‌دار؛ [چون این عمل، موجب تباه شدن میوه می‌گردد، یا در آن صورت، طبیعت انسان از آن میوه دوری می‌کند.]

۶- و مکروه است که بدون عذر، به حالت ایستاده ادرار نماید؛ [زیرا که در این صورت، ممکن است، ذرّات ریز پیشاب بر بدن یا بر جامه‌ی او پاشیده شود.

و به هنگام فراغت از قضای حاجت و بیرون شدن از مستراح،] پای راست خویش را جلو بیاندازد و با آن، از توالت بیرون شود؛ و سپس چنین بگوید: «اَلْحَمْدُلِلّٰهِ الَّذِيْ اَذْهَبَ عَنِّيْ اْلاَذيٰ وَعٰافٰانِيْ»؛ «حمد و ستایش، خدایی را سزاست که ناراحتی و پلیدی را از من دور ساخت و مرا آسوده کرد و عافیت بخشید».