امید در سنت پیامبر ج
خدا (سبحانه وتعالی) در حدیث قدسی میفرماید: «یا ابنَ آدم ءانَّك ما دعوتَنی و رجوتَنی غفرتُ لك علی ما كانَ مِنك و لا أُبالی، یا ابنَ آدم لَو بلغت ذنوبُك عنانَ السماءِ ثُمَّ استغفرتَنی غفرتُ لك و لا أُبالی، یا ابنَ آدم لَو أتیتَنی بِقرابِ الأرضِ خطایا ثُمَّ لقیتَنی لا تُشرك بی شیئاً لأَتیتُك بِقُرابها مغفرةً»:«ای بنی آدم شما تا زمانی که مرا بخوانید و به من امیدوار باشید، آن چه از شما سرزده، میبخشم و قلم عفو بر آن میکشم و به چیزی اهمیت نمیدهم، ای بنی آدم اگر حجم گناهانتان به اندازهی آسمان هم برسد اما از من طلب مغفرت کنید، بدون توجه به چیزی میبخشم، ای بنی آدم اگر با اشتباه و گناهی به اندازهی زمین و پر آن پیش من بیایید، ولی آن گاه که به حضور من میرسید مشرک نباشید، من نیز به همان اندازه مغفرت برای شما میآورم». [۱۴۰]
این است آن امید بزرگی که خداوند آن را برای بندگانش فراهم کرده و درِ آن را برای همگان باز گذاشته است.
- انسان در هنگام مرگ حالت خاصی از ترس و امید دارد که بر اساس حسن ظنش به خدا است.
«أنا عندَ ظنِّ عبدی بی و أَنا مَعه إذا ذَكرنی فَلیظنَّ بی عَبدی ما شاءَ»:«من همان گونه هستم که بندهام گمان میکند، و چون مرا یاد کند من با او هستم، پس بنده هر گونه که میخواهد مرا تصور کند». [۱۴۱]میتوانم هر کاری که او (بنده) گمان میکرده با او میکنم انجام دهم، به همین سبب آن سه نفر که باز ماندند، وقتی دانستند که هیچ پناهگاهی جز خود خدا ندارند، خداوند توبهی آنها را پذیرفت، پس در خصوص مرگ باید خویشتن را برای آن لحظهها آماده کنیم، زیرا بیگمان فرا میرسد.
باید خود را مجهز به توشهی لازم کنیم، در آن لحظهها که روح از بدن جدا میشود، ما گمان نیک به پروردگار داریم، پیامبر ما سه روز پیش از وفاتش چنین سفارش ارزشمندی به امتش کرد، امام مسلم روایت میکند: «لایموتنَّ أَحدُكم إلَّا و هو یُحسنُ الظّنَّ باللهِِِ»: «همهی شما در حالی بمیرید که گمان نیک به خدا دارید». [۱۴۲]
این هشداری است برای ناامیدان و تشویق است برای امیدواری در پایان.
یکی از پیشینیان با توجه به همین نکته به پسرانش سفارش کرد که هنگام مرگ آیههای رحمت بر او بخوانند. [۱۴۳]تا جانش تسلیم میشود و در آن صورت او به خداوند گمان نیک خواهد داشت که او را میبخشد، او را میپذیرد، با فراخی و نعمت از او استقبال میشود.
- انسان وقتی در توبه صداقت داشته باشد- هر چند گناه تکرار گردد- خداوند او را میبخشد، حق بندگان بر خدا این است که خدا هرکس را که به او شرک نورزیده، عذاب نمیدهد.
معاذ به پیامبر ج گفت: آیا این مژده را به مردم بدهم؟ فرمود: «لاتُبشرهم فیتكلوا»:«این مژده را به آنها نده، زیرا در این صورت بر همان تکیه میکنند و سهل انگار میشوند». [۱۴۴]
ابن رجب گوید: دانشمندان گفتهاند: «از اینکه معاذ منع شده به مردم مژده بدهد تا مبادا سهلانگار شوند، فهمیده میشود که حدیثهایی که اجازههایی در آن هست در میان عامهی مردم پخش نمیشده است چون خردشان از درک منظور آن ناتوان بود».
ابن رجب میگوید: «معاذ وقتی این حدیث را شنید تلاش و جدیتش در عمل و ترسش از خدا بیشتر شد، اما کسی که به پایهی او نرسیده باشد، تضمینی نیست که به ظاهر خبر اکتفا نکند و سستی بورزد».
دربارهی عثمان نیز پیامبر ج فرمود: «ما ضرَّ عثمانَ ما عملَ بعدَ الیوم»: «عثمان از این پس هر کاری بکند، زیانی به او نمیرساند» [۱۴۵]
او چه کار کرد؟...! بیشتر در راه نیکی و احسان و طاعات عمل کرد، اینها یعنی عشرهی مبشر و دیگران، خداوند میداند که اگر مژدهی بخشش خود را به آنها بدهد، نیکی را کنار نمیگذراند و نقض پیمان نمیکنند. به همین سبب است که حدیثهایی که اجازه در آن هست، در میان عامهی مردم پخش نمیشده است، زیرا آنها چه بسا از دین امور اندکی را دریافتهاند و اگر کوتاهی کنند لازم است از ابزار ترساندن استفاده شود.
آن گاه بدانید که شرک سه گونه است، بزرگ، کوچک و نهان. اما کیست که از آن رهایی یابد؟ این حدیث نزد عالمان دینی همراه با آیهها و حدیثهای دیگری است که عذاب دادن به خاطر گناه در آن ذکر شده است. برخی دانشمندان آن را بر این حمل کردهاند که وارد آتش شرک نمیشود، زیرا جهنم درکاتی دارد: (آتش شرک، آتش کبائر، آتش گناهان کوچک) و این چنین حدیث معاذ را به این معنی گرفتهاند که وارد آتش شرک نمیشود.
به هر حال قاعدهی عمومی آن است: ﴿لَّيۡسَ بِأَمَانِيِّكُمۡ وَلَآ أَمَانِيِّ أَهۡلِ ٱلۡكِتَٰبِۗ مَن يَعۡمَلۡ سُوٓءٗا يُجۡزَ بِهِۦ وَلَا يَجِدۡ لَهُۥ مِن دُونِ ٱللَّهِ وَلِيّٗا وَلَا نَصِيرٗا ١٢٣﴾[النساء: ١٢٣] «به آرزوهای شما یا آرزوهای اهل کتاب نیست، هرکس کار زشتی انجام دهد سزایش را میبیند». این آیه پیشینیان را بسیار ترسانده است، لذا آنها عمل و ترس را با هم داشتند.
از جمله حدیثهای مفید برای کسی که گناه کرده و توبه کرده، و با وجود توبه باز گونهیی ناامیدی و سرخوردگی دامنگیرش شده، گناهانش را زیاد میداند و گمان میکند اعمال نیک دیگر سودی نمیبخشد، و او به گمان خود- محکوم به آتش است، به این قرار: «إنَّ اللَه یُدنی المَؤمنَ فَیَضعُ علیه كنفَهُ و یسترهُ فیقولُ أتعرفُ ذنبَ كذا؟ أتعرفُ ذنبَ كذا؟ فیقولُ: نعم. أَی ربِّ. حتّی إذا قرَّّرهُ بِذنوبِه و رأَی نفسَه هلك؛ قالَ سترتُها علیك فی الدُّنیا و أَنا أَغفرُها لك الیومَ! فَیعطی كتابَ حسناتِهِ و أَمّا الكافرُ و المَنافقُ فیقولُ الأشهادُ هولاء الذین كذبوا علی رَبِّهم أَلا لعنةُ اللهِ علی الظالمینَ»:«خداوند بنده را به خود نزدیک میگرداند، سایهی خویش را بر او میگستراند، و میگوید: فلان گناه را به یاد داری؟ بهمان گناه در خاطرت هست؟ میگوید: بله، ای پروردگار. تا از او اعتراف به گناهانش میگیرد و بنده میبیند که در شرف نابودی است، خداوند میگوید در دنیا آن را بر تو پوشاندم، امروز آن را بر تو میبخشایم! و نامهی نیکیهایش را به او میدهد. اما کافران و منافقان، شاهدان میگویند اینها کسانی هستند که بر پروردگار خود دروغ بستند، لعنت خدا بر ستمکاران». [۱۴۶]
پس با این توضیحات هرکس در دایرهی نوعی ناامیدی به دام افتاده، میتواند این حدیث و مانند آن را در نظر داشته باشد، وگویی به او میگویند. فرصت داری، کارهای نیک انجام بده، چه بسا خداوند گناهانت را پاک کند؛ این درمانی است که برای اشخاص معینی سفارش میشود.
مثالی از ابن مسعود بیاوریم: مردی زنی را بوسید، پیش پیامبر ج آمد و او را خبردار کرد، خداوند این آیه را نازل کرد: ﴿وَأَقِمِ ٱلصَّلَوٰةَ طَرَفَيِ ٱلنَّهَارِ وَزُلَفٗا مِّنَ ٱلَّيۡلِۚ إِنَّ ٱلۡحَسَنَٰتِ يُذۡهِبۡنَ ٱلسَّئَِّاتِۚ ذَٰلِكَ ذِكۡرَىٰ لِلذَّٰكِرِينَ ١١٤﴾[هود: ١١٤] «نماز را در اول و آخر روز و در ساعاتی از شب به پادار، نیکیها بدیها ار از بین میبرد». آن مرد پرسید: این در مورد من است؟ فرمود: «برای همهی امتم». [۱۴٧]
در این جا به صراحت آمده است که نیکیها بدیها را پاک میکند، اما آیا منظور کارهای معینی است مانند نمازهای پنجگانه؟ یا نه، هر گونه کار نیکی به طور کلی؟ در این باره میان دانشمندان اختلاف هست.
به شافعی در هنگام بیماری منجر به مرگش گفتند: حالت چطور است ای ابوعبدالله؟ فرمود: دارم از دنیا کوچ میکنم، از برادرانم جدا میشوم، جام مرگ را مینوشم و نمیدانم که روحم به سوی بهشت میرود تا به آن تبریک بگویم، یا به سوی جهنم تا آن را تسلیت بگویم.
سپس این چنین سرود:
و لَمّا قسَا قلبی و ضَاقَت مَذاهبی
جَعلتُ الرَّجا منِّی لِعفوِك سُلَّما
تُعاطینــــی ذَنبـــی فَـلمَّا قَـرنتُهُ
بِعفوِك ربِّی كان َعفوُك أَعظَما
وقتی دلم پاکی و نرمی خود را از دست داد و راهها بر من تنگ آمدند، امید به بخشش تو را راهی برای رسیدن به تو قرار دادم، گناهم را بزرگ پنداشتم، اما وقتی آن را با بخشش تو سنجیدم ای پروردگارم دیدم بخشش تو بسیار بزرگتر است. [۱۴۸]
در حدیث است که: «مَن أَحبَّ لقاَءاللهِ أَحبَّ اللهُ لقاءَه»:«هرکس به امید دیدار خدا مشتاق گردد، خداوند نیز به دیدار او مشتاق میشود». [۱۴٩]هنگام مرگ به نصیب خود مژده داده میشود، خداوند فرمود: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ قَالُواْ رَبُّنَا ٱللَّهُ ثُمَّ ٱسۡتَقَٰمُواْ تَتَنَزَّلُ عَلَيۡهِمُ ٱلۡمَلَٰٓئِكَةُ أَلَّا تَخَافُواْ وَلَا تَحۡزَنُواْ وَأَبۡشِرُواْ بِٱلۡجَنَّةِ ٱلَّتِي كُنتُمۡ تُوعَدُونَ ٣٠﴾[فصلت: ٣٠] «آنان که گفتند پروردگار ما الله است و سپس پایداری ورزیدند، ملایکه بر آنها فرود میآیند، میگویند نترسید، اندوهناک نباشید، مژده باد شما را به بهشتی که وعده داده شدهاید». پس ملایکه به آنها مژده میدهند، بر آنها فرود میآیند، و روح با آنها بالا میرود، محافظ روح هستند تا به بهشت میرسد. ﴿نَحۡنُ أَوۡلِيَآؤُكُمۡ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِ﴾: «ما سرپرست شما در زندگی دنیا و نیز در آخرت هستیم». پس ناگزیر باید برای اینکه تصویر تکامل یابد ترس و خوف همراه هم گردند.
[۱۴۰] به روایت ترمذی (۳۵۴۰) بخش الدعوات، باب فی فضل التوبة و الاستغفار و ما ذکر من رحمة الله، و گفته است: حدیث خوبی است. از حدیث انسسنقل کرده است. دارمی (۲٧۸۱) نیز در بخش الرقاق، باب إذا تقرب العبد الی الله، احمد در مسندش (۲۰٩٩۴) از حدیث ابوذر، روایت کردهاند. شیخ آلبانی در صحیح الجامع الصغیر (۴۳۳۸) آنرا پسندیده است. [۱۴۱] به روایت بخاری (٧۴۰۵) بخش التوحید، باب قول الله تعالی: «و یحُذرکم الله نفسه»، و مسلم (۲۶٧۵) بخش الذکر و الدعاء، باب الحثّ علی ذکر الله تعالی. [۱۴۲] مسلم (۲۸٧٧) بخش صفة الجنة و نعیمها وأهلها، باب الأمر بحسن الظن بالله تعالی عند الموت. [۱۴۳] از سلیمان تیمی این سخن نقل شده است. بیهقی در شعب الأیمان (۲/٧) به شمارهی (۱۰۰۸) و ابونعیم در حلیة (۳/۳۱) روایت کردهاند. ذهبی در سیر أعلام النبلاء (۶/۱٩٩) و مزی در تهذیب الکمال (۱۲/۱۲) آوردهاند. [۱۴۴] بخاری (۲۸۵۶) بخش الجهاد، باب اسم الفرس و الحمار، و مسلم (۳۰) بخش الأیمان، باب الرسل علی أنه من مات علی التوحید دخل الجنة، هردو از حدیث معاذ بن جبل روایت کردهاند. [۱۴۵] به روایت احمد در مسند (۲۰۱۰٧) و ترمذی (۳٧۰۱) بخش المناقب، باب فی مناقب عثمان بن عفانس، ترمذی گفته: حدیث خوبی است. [۱۴۶] صحیح است. بخاری (۴۶۸۵) بخش التفسیر، باب قوله: «و یقول الأشهاد هؤلاء الذین کذبوا علی ربهم»، و مسلم (۲٧۶۸) بخش التوبة، باب قبول توبة القاتل و إن کثرُ قتله رویات کردهاند. [۱۴٧] بخاری (۵۲۶) بخش مواقیت الصلاة، باب الصلاة کفارة، و مسلم بخش التوبة، باب قوله تعالی: «إن الحسنات یذهین السیئات» نقل کردهاند. [۱۴۸] ذهبی در سیر اعلام النبلاء (۱۰/۶٧) و ابن جوزی در صفة الصفوة (۲/۲۵۸) از امام شافعی نقل کردهاند. [۱۴٩] بخاری (۶۵۰٧) بخش الرقاق، باب من أحب لقاء الله أحبّ الله لقاءه، و مسلم (۲۶۸۳) بخش الذکر و الدعاء و التوبة و الاستغفار، باب من أحب لقاء الله أحبّ الله لقاءه.