شکیبایی در انجام طاعت سه حالت دارد
أ. پیش از انجام طاعت با داشتن نیت درست و دور کردن شبههی ریا.
ب. در حین انجام طاعت بدین گونه که شخص از خدا غفلت نورزد و در ادای آن سستی نکند و واجبات و ارکان آن را رعایت کند.
ج. پس از پایان آن بدین گونه که کاری را که انجام داده، ابراز نکند، به آن مغرور نگردد، در مجلسی از آن نام نبرد ﴿لَا تُبۡطِلُواْ صَدَقَٰتِكُم بِٱلۡمَنِّ وَٱلۡأَذَىٰ﴾[البقرة: ٢٦٤] «صدقههایتان را با منت نهادن و آزار رساندن باطل نکنید»، ﴿وَلَا تُبۡطِلُوٓاْ أَعۡمَٰلَكُمۡ﴾[محمد: ٣٣] «کارهایتان را باطل نکنید». با این وصف شکیبایی در انجام طاعت سه حالت دارد: پیش از انجام آن با نیت درست، در اثنای آن با خوب انجام دادن و پس از انجام با مغرور نشدن و عدم اشاعه و هر چه که آن را باطل کند.
یکی از زمینههای بزرگ شکیبایی، تحمل سختیها و دشواریهای دعوت به خدا است، اکنون این وضعیتی که مردم دارند و فاصلههایی که بین آنها و دین ایجاد شده، بر دعوتگران راه حق پوشیده نیست. این دوری و فاصله به جنبش دعوت بزرگی نیاز دارد که طی آن همهی منکرات رد شود وحق آشکار گردد.
عمر بن عبدالعزیز وقتی در امر دگرگونی انحرافهای انبوهی که طی سالیان دراز در دروههای پیش از او انباشته شده بود، به سنگینی این مسؤولیت بزرگ پیبرد، گفت: «من با کاری دست و پنجه نرم میکنم که جز خدا کسی یاریگرم نیست»...! دین چنان بود که کودکان بر آن بزرگ شده بودند، جوانان پیر شده بودند و بادیهنشینان به خاطر آن هجرت کردند تا اینکه مردم آن را دین پنداشتند، بر آن پرورش یافتند و عمری را درآن گذراندند، پیر شدند و بادیه نشینان شتافتند و با آن انس گرفتند، و دین آنها همین شد، با این وضع او خواست عادتهای بد میان مردم را تغییر دهد.
نوح÷در امر دعوت نهصد و پنجاه سال در انواع آزمایشها و مصیبتها شکیبایی ورزید و این چنین صبر عظیمی حاصل کرد ﴿قَالَ رَبِّ إِنِّي دَعَوۡتُ قَوۡمِي لَيۡلٗا وَنَهَارٗا ٥ فَلَمۡ يَزِدۡهُمۡ دُعَآءِيٓ إِلَّا فِرَارٗا ٦﴾[نوح: ٥ – ٦] «شب و روز ملتم را دعوت کردم اما دعوتم جز بر فرارشان نیفزود». این چنین در نهان و آشکارا به د عوت پرداخت و هیچ فرصتی را از دست نداد، کار آسانی هم نبود، زیرا انسان از سوی دشمنان به او نیرنگ میشود و از جانب مردمی که با او هستند و به او نزدیکند، نسبت به آن چه خدا به او داده، مورد حسادت قرار میگیرد، آرزوی نابودی، زیان و برافتادن او را میکنند، به همین خاطر دعوتگر به سوی خدا باید هم از درون و هم از برون شکیبا باشد. با آنهایی که آشکارا مخالفش هستند یا آنهایی که نسبت به او بدی و شر در درون پنهان میکنند. با دور و نزدیک از ر اه شکیبایی و صبوری رفتار کنند: ﴿۞لَتُبۡلَوُنَّ فِيٓ أَمۡوَٰلِكُمۡ وَأَنفُسِكُمۡ وَلَتَسۡمَعُنَّ مِنَ ٱلَّذِينَ أُوتُواْ ٱلۡكِتَٰبَ مِن قَبۡلِكُمۡ وَمِنَ ٱلَّذِينَ أَشۡرَكُوٓاْ أَذٗى كَثِيرٗاۚ وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنۡ عَزۡمِ ٱلۡأُمُورِ ١٨٦﴾[آل عمران: ١٨٦] «بیتردید با اموال و جانتان آزمایش میشوند و از زبان اهل کتاب و مشرکان آزار فراوان خواهید شنید، واگر صبر کنید، و پرهیزگاری ورزید کاری سترگ است»، ﴿وَٱصۡبِرۡ عَلَىٰ مَا يَقُولُونَ وَٱهۡجُرۡهُمۡ هَجۡرٗا جَمِيلٗا ١٠﴾[المزمل: ١٠] «در برابرآنچه میگویند شکیبا باش و به شایستگی از آنها دوری کن».
فرستادگان الهی همیشه از جمله مهمترین سرمایههایشان شکیبایی در برابر آزار قومشان بود و این را مورد تأکید قرار دادهاند، آنها به مردمان خود میگفتند: ﴿وَلَنَصۡبِرَنَّ عَلَىٰ مَآ ءَاذَيۡتُمُونَاۚ وَعَلَى ٱللَّهِ فَلۡيَتَوَكَّلِ ٱلۡمُتَوَكِّلُونَ﴾[إبراهیم: ١٢] «و بر ماست که در برابر آزارتان شکیبا باشیم، توکل کنندگان باید بر خدا توکل کنند»، ﴿وَلَقَدۡ كُذِّبَتۡ رُسُلٞ مِّن قَبۡلِكَ فَصَبَرُواْ عَلَىٰ مَا كُذِّبُواْ وَأُوذُواْ حَتَّىٰٓ أَتَىٰهُمۡ نَصۡرُنَا﴾[الانعام: ٣٤] «پیامبران پیش از تو تکذیب شدند و در برابر تکذیب صبوری پیشه کردند و آزار دیدند تا یاری ما به آنها رسید»، دعوتگر در طول این راه پرفراز و نشیب با وجود موانع سخت و کُندی حرکت پیروزی، صبر پیشه میکنند: ﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَأۡتِكُم مَّثَلُ ٱلَّذِينَ خَلَوۡاْ مِن قَبۡلِكُمۖ مَّسَّتۡهُمُ ٱلۡبَأۡسَآءُ وَٱلضَّرَّآءُ وَزُلۡزِلُواْ حَتَّىٰ يَقُولَ ٱلرَّسُولُ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ مَتَىٰ نَصۡرُ ٱللَّهِۗ أَلَآ إِنَّ نَصۡرَ ٱللَّهِ قَرِيبٞ ٢١٤﴾[البقرة: ٢١٤] «آیا پنداشتید که به بهشت داخل میشوید بیآن که چون پیشینیان به سختی، تنگدستی و رنجوری گرفتار شوید، شداید و مشکلات آن چنان امتهای پیشین را احاطه میکرد که پیامبر و مؤمنان ملتزمش گفتند: پس یاری خد ا چه هنگام است؟ بدانید یاری خدا نزدیک است». ﴿حَتَّىٰٓ إِذَا ٱسۡتَيَۡٔسَ ٱلرُّسُلُ وَظَنُّوٓاْ أَنَّهُمۡ قَدۡ كُذِبُواْ جَآءَهُمۡ نَصۡرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَآءُۖ وَلَا يُرَدُّ بَأۡسُنَا عَنِ ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡمُجۡرِمِينَ ١١٠﴾[یوسف: ١١٠] «هنگامی که رسولان مأیوس و از انکار مردمان مطمئن شدند یاری ما شامل حال آنها شد و هرکس را خواستیم نجات دادیم و عذاب ما از قوم زیانکار باز نخواهد گشت».
۳- هنگام جنگ، ترس و بیم و در زمان رویارویی با دشمن و درگیری دو طرف شکیبایی پایهی پیروزی و شرط اساسی در تحقق آن است و فرار و رها کردن میدان کارزار گناه کبیره به شمار میآید. به هیمن سبب خداوند پایداری در چنین مواقعی را واجب گردانده ﴿إِذَا لَقِيتُمۡ فِئَةٗ فَٱثۡبُتُواْ﴾[الانفال: ٤٥] «هنگامی که با گروهی (از دشمن) روبرو شدید پایدار باشید». و از فرار و پشت کردن به دشمن حذر داشته است. وقتی درگیری در میدان به هم میریزد و رشتهی کار از دست میرود صبر و پایداری سختتر و مهمتر است: ﴿أَمۡ حَسِبۡتُمۡ أَن تَدۡخُلُواْ ٱلۡجَنَّةَ وَلَمَّا يَعۡلَمِ ٱللَّهُ ٱلَّذِينَ جَٰهَدُواْ مِنكُمۡ وَيَعۡلَمَ ٱلصَّٰبِرِينَ ١٤٢﴾[آل عمران: ١٤۲] «آیا تصورتان این بود که بیآن که خداوند مجاهدان و صابران شما را معلوم گرداند وارد بهشت خواهید شد».
﴿وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٞ قَدۡ خَلَتۡ مِن قَبۡلِهِ ٱلرُّسُلُۚ أَفَإِيْن مَّاتَ أَوۡ قُتِلَ ٱنقَلَبۡتُمۡ عَلَىٰٓ أَعۡقَٰبِكُمۡۚ وَمَن يَنقَلِبۡ عَلَىٰ عَقِبَيۡهِ فَلَن يَضُرَّ ٱللَّهَ شَيۡٔٗاۗ وَسَيَجۡزِي ٱللَّهُ ٱلشَّٰكِرِينَ ١٤٤﴾[آل عمران: ١٤٤] «محمد فقط فرستادهی خداست و پیش از او فرستادگان دیگری نیز بودهاند که درگذشتند، آیا اگر بمیرد و یا کشته شود شما به آیین گذشته بر میگردید؟ و هرکس به گذشته باز گردد زیانی به خدا نمیرسد و به زودی خدا شاکران را پاداش خواهد داد».
خداوند در کتاب جاوید خود دربارهی آن گروه ایماندار و پایدار برگزیده پس از عملیات برگزیدن در داستان طالوت میگوید: ﴿إِنَّ ٱللَّهَ مُبۡتَلِيكُم بِنَهَرٖ﴾[البقرة: ٢٤٩] «خداوند شما را به رودخانهای آزمایش میکند». در آنجا که گروهی از فرمان او سرپیچی کردند و جز شمار اندکی با او نماندند ﴿فَلَمَّا جَاوَزَهُۥ هُوَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ﴾[البقرة: ٢٤٩] «هنگامی که او و مؤمنانی که همراهش بودند از رود گذشتند»، حتی برخی از آنهایی که با او از رود گذشته در برابر مشکلات تسلیم شده بودند، گفتند: ﴿قَالُواْ لَا طَاقَةَ لَنَا ٱلۡيَوۡمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِۦ﴾[البقرة: ٢٤٩] «گفتند: امروز ما تاب رویاروی با جالوت و لشکریانش را نداریم»، «هنگامی که طالوت سپاهیان خود را بیرون برد گفت ﴿فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِٱلۡجُنُودِ قَالَ إِنَّ ٱللَّهَ مُبۡتَلِيكُم بِنَهَرٖ فَمَن شَرِبَ مِنۡهُ فَلَيۡسَ مِنِّي وَمَن لَّمۡ يَطۡعَمۡهُ فَإِنَّهُۥ مِنِّيٓ إِلَّا مَنِ ٱغۡتَرَفَ غُرۡفَةَۢ بِيَدِهِۦۚ فَشَرِبُواْ مِنۡهُ إِلَّا قَلِيلٗا مِّنۡهُمۡۚ فَلَمَّا جَاوَزَهُۥ هُوَ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ مَعَهُۥ قَالُواْ لَا طَاقَةَ لَنَا ٱلۡيَوۡمَ بِجَالُوتَ وَجُنُودِهِۦۚ قَالَ ٱلَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُم مُّلَٰقُواْ ٱللَّهِ كَم مِّن فِئَةٖ قَلِيلَةٍ غَلَبَتۡ فِئَةٗ كَثِيرَةَۢ بِإِذۡنِ ٱللَّهِۗ وَٱللَّهُ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ ٢٤٩﴾[البقرة: ٢٤٩] «خداوند شما را به رودخانهای آزمایش میکند، هرکس ازآب آن بنوشد از من نیست و هرکس از آن ننوشد یا فقط کمی بنوشد از من است همگی جز معدودی از آن آب نوشیدند و هنگامی که او و مؤمنانی که همراهش بودند از رود گذشتند گفتند ما امروز تاب رویارویی با جالوت و لشکریانش را نداریم، آنهایی که یقین داشتند خدا را ملاقات خواهند کرد گفتند: بسا گروهی اندک که به خواست خدا بر گروهی بسیار چیره شدند، خداوند باشکیبایان است».
از این جا بود که مسلمانان در کارزار شکیبا بودند، صبر پیشه کردند و با خود این سخن را رد و بدل میکردند که«پیروزی در گرو یک ساعت شکیبایی است». [۲۰۱]دشمنی و دفاع اکنون بین دو گروه است، آنکه بیشتر پایداری و صبر کند او به پیروزی میرسد، چنین بود که خداوند بندگانش را در برابر آزار و زیانی که از سوی مردم به آنها میرسد به شکیبایی سفارش کرد وگفت که کردار زشت را به همانند آن پاسخ ندهند ﴿وَلَا تَسۡتَوِي ٱلۡحَسَنَةُ وَلَا ٱلسَّيِّئَةُۚ ٱدۡفَعۡ بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُ﴾[فصلت: ٣٤] «خوبی و بدی برابر نیست همیشه به نیکوترین وجه پاسخ ده». شکیبایی گاهی میتواند از معلم در برابر آزار و اذیت دانش آموز صادر شود، یا از سوی دعوتگر در برابر زیان و آزار دعوت شوندگان، از سوی مربی در برابر کسی که او را تربیت میکند و غیره...
به همین خاطر خضر به موسی گفت: ﴿إِنَّكَ لَن تَسۡتَطِيعَ مَعِيَ صَبۡرٗا ٦٧ وَكَيۡفَ تَصۡبِرُ عَلَىٰ مَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِۦ خُبۡرٗا ٦٨﴾[الکهف: ٦٧ – ٦٨] « تو هرگز نمیتوانی با من همگامی کنی. چگونه میتوانی در برابر چیزی صبر کنی که از رموز آن آگاه نیستی؟» موسی قول داد و گفت: ﴿سَتَجِدُنِيٓ إِن شَآءَ ٱللَّهُ صَابِرٗا﴾[الکهف: ٦٩] «به خواست خدا مرا شکیبا خواهی یافت». او اگر چه قول داد اما درآن موقعیتهایی که برایش پیش آمد نتوانست صبر داشته باشد، پس شکیبایی جایگاه، موقعیت، حالتها و زمینههایی دارد که ما آدمیان باید در آن از شکیبایان باشیم.
[۲۰۱] خرائطی در مکارم الأخلاق (۱/۶۰) به شمارهی (۱٧۲) و طبری در تاریخش (۳/۵۳٩) این سخن را آوردهاند.