تقوی میزان سنجش
خداوند تقوی را میزان برتری مردم قرار داده است: ﴿إِنَّ أَكۡرَمَكُمۡ عِندَ ٱللَّهِ أَتۡقَىٰكُمۡۚ﴾[الحجرات: ۱۳] «گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست.» از پیامبر ج سؤال شد: گرامیترین مردم چه کسی است؟ و بالاترین آنها از لحاظ حسب و نسب چه کسی است؟ فرمود: «الكریم بن الكریم بن الكریم یوسف بن یعقوب ابن اسحاق بن ابراهیم†»: «یوسف پسر اسحاق پسر حضرت ابراهیم† که همه بزرگوار و سخاوتمند بودند» گفتند: ای پیامبر خدا سؤال ما این نبود! پس از آن برای آنها روشن کرد وتوضیح داد و چون بار دیگر پرسیدند گرامیترین مردم کیست؟ فرمود: «پرهیزکارترین آنها». [۴۲٩]بنابراین فضل و کرم تنها با تقوای الهی مشخص میشود، نه به منسوب بودن به قبایل. شاعر سروده است:
فَقَد رفعَ الإسلام سلمانَ فارسٍ
و قَد وَضعَ الكفرُ الشریف أبالهبٍ
اسلام سلمان را که از ملت فارس بود مقامی والا داده و کفر، ابولهب را – که از بزرگان بود- بیمقدار کرده است.
گویند سلمان میگفت:
أبی اسلام لا أبَ لی سواهُ إذا افتخروا بقیسٍ أو تمیمٍٍِ
وقتی مردم به قبیلههای قیس و تمیم افتخار میکنند، من با عزت و افتخار میگویم پدر من اسلام است و غیر از آن پدر دیگری ندارم.
نشان ارزش و جایگاه بزرگ تقوی این است که خداوند به خاطر آن دستور به همیاری داده است و مصلحت انسانها جز با تقوی رعایت نمیشود: ﴿وَتَعَاوَنُواْ عَلَى ٱلۡبِرِّ وَٱلتَّقۡوَىٰۖ﴾[المائدة: ۲] «و به نیکی و پرهیزگاری یاور یکدیگر باشید».
[۴۲٩. ] صحیح است: بخاری (۳۴٩۰) بخش المناقب، باب قول الله تعالی: «یا ایها الناس إنا خلقنکم من ذکر و أنثی» و مسلم (۲۳٧۸) بخش الفضائل، باب من فضائل یوسف علیه السلام روایت کردهاند.