نشانههای محبت خدا به بنده
نشانههایی هستند که اگر در بنده مشاهده شود یا آن را احساس کند دلالت میکند بر اینکه خداوند او را دوست دارد:
۱- توجه به امور انسان به بهترین شکل؛ از نوزادی او را در ساختار و قالب زیبایی رشد میدهد، بذر ایمان را در دلش میکارد، چراغ خرد برایش میافروزد، او را برای محبت و دوستی خود بر میگزیند، برای عبادت خود انتخابش میکند، چنانکه زبان بنده به یاد خدا و اعضایش به طاعتش مشغول میشود، هر کاری را که به محبوبش نزدیکش کند، انجام میدهد. خداوند نیز او را از هر چه که بین خود با بندهاش فاصله بیندازد، گریزان میسازد، زآن پس امور این بنده را که دوست دارد، با فراهم کردن بدون خواری در برابر مردم به عهده میگیرد، باطن و ظاهرش را میپوشاند، مشغولیت ذهنی او را تنها محبتش به خدا مقدر میکند.
۲- لطف و مهربانی در حق بنده، بدین شرح که در مورد او نرمی نشان میدهد و بر او آسان میگیرد و به او نیکی میکند.
۳- ایجاد مقبولیت برای بنده در زمین، منظور به وجود آوردن محبت بنده در دل دیگران و تمایل به او، خشنودی از او و ستایش او، این اوصاف در حدیث ابوهریره آمده که از پیامبر ج نقل کرده: «خدا وقتی بندهیی را دوست بدارد، جبرئیل را فرا میخواند و میگوید: من فلان کس را دوست دارم، تو نیز او را دوست بدار. جبرئیل محبت و دوستی او را به دل میگیرد و در آسمان ندا میدهد، میگوید: خداوند فلان بنده را دوست دارد، شما نیز او را دوست بدارید؛ این چنین اهل آسمان او را دوست میدارند. سپس برای او در زمین مقبولیت عمومی ایجاد میکند. همین طور وقتی خدا کسی را دوست نداشته باشد جبرئیل را فرا میخواند و میگوید من فلانی را دوست نمیدارم، تو نیز او را دوست نداشته باش، او نیز ازآن کس متنفر میشود و در میان ساکنان آسمانها فریاد میزند، خدا فلان کس را دوست ندارد، لذا آنها نیز نسبت به آن بنده احساس نفرت میکنند و در زمین نفرت و بیزاری در میان مردم برایش مقرر میشود». [۳۲۵]
۴- گرفتاری و آزمایش؛ از انسنقل است که پیامبر ج فرمود: «إنَّ عظم الجزاء مع عظم البلاء، و إنَّ الله إذا أحبَّ قوماً ابتلاهم فَمن رَضی فله الرضا ومَن سَخطَ فله السّخطُ»:«فراوانی پاداش درپی آزمایش و بلای سخت میآید، خدا وقتی مردمی را دوست بدارد، آنها را بلازده میکند، سپس هرکس خشنود باشد، خشنودی خدا نصیب اوست و هرکس ناراحت و ناخشنود باشد، با خشم و ناخرسندی روبه رو میشود». [۳۲۶]آنها را با مصیبتهای گوناگونی میآزماید، تا آنها را ازگناه پاک کند، دلهایشان را از اشتغال به دنیا دور میدارد، این همه از روی شدت رعایت او نسبت به بندگانش است، خداوند حمیت دارد، اجازه نمیدهد کسی که دوست دارد به غیر مشغول شود، نمیخواهد سرگرم دنیا شود، لذا او را میآزماید، از آن طرف چنین بندهیی از بلا و آزمایش الهی لذت میبرد، شکیبایی میکند، نه وقت و نه امکان اشتغال به دنیا را دارد، لذا در موقعیتی نمیافتد که در آخرت به زیان او باشد، خدا او را به تنگدستی در زندگی دنیا، تیرهروزی یا غالب کردن اصل دنیا بر او گرفتار میسازد، تا صداقت او را در تلاش و جهاد نفس خویش ملاحظه کند: ﴿طَاعَةٞ وَقَوۡلٞ مَّعۡرُوفٞۚ فَإِذَا عَزَمَ ٱلۡأَمۡرُ فَلَوۡ صَدَقُواْ ٱللَّهَ لَكَانَ خَيۡرٗا لَّهُمۡ٢١﴾[محمد: ۲۱] «همه شما را آزمایش میکنیم تا مجاهدان و صابرانتان را معلوم کنیم و اخبار شما را بیازماییم».
این آزمایش برحسب میزان ایمان و محبت بنده به خدا و محبت خدا به اوست. سعد بن ابی وقاص پرسید ای پیامبر خدا! سختترین آزمایش بلا بر چه کسی نازل میشو؟ فرمود: «پیامبران، و پس از آنها به ترتیب، انسان طبق دینش و به میزان دینداریاش آزمایش میشود، اگر در دین استوار و ثابت قدم باشد، بلایش سختتر است، اگر در دینش لطافت و نرمی باشد، متناسب با آن آزمایش میشود، آزمایش و بلای الهی همچنان با انسان خواهد بود تا زمانی که وقتی بر زمین راه میرود، گناهی بر او نمانده باشد». [۳۲٧]
از ابوسعید خدری (/) نقل است که روزی پیامبر تب سختی گرفته بود، نزدش رفتم، در بستر بود، دستم را بر رویش گذاشتم از بالای لحاف شدت گرمای بدنش را حس میکردم، گفتم: یا رسول الله، چه قدر سخت تب کردهای! فرمود: «إنا كذلك یُضعفُ لنا البلاءُو یضعّفُ لنا الأجرُ»:«ما این چنین هستیم، بلایمان چند برابر میشود و پاداشمان نیز همین طور»، گفتم: ای پیامبر خدا چه کسی سختترین بلا را دارد؟ فرمود: «پیامبران»، پرسیدم یا رسول الله، سپس چه کسانی؟ فرمود: «الصالحون إن كان أحدهم لیبتلی بالفقر حتی مایجد أحدهم إلا العباءة یحوّیها، و إن كان أحدهم لیفرحُ بالبلاء كمایفرح أحدكم بالرخاء»:«صالحان، چنانکه یکی از آنها گرفتار فقر میشد آن قدر که جز یک عبا چیزی نداشت تا به چنگ بزند، یا یکی از آنها به گرفتاری و بلا همان قدر خوشحال میگشت که شما به رفاه و آسایش شادمان میگردید». [۳۲۸]
۵- مردن بر عمل نیک، از پیامبر ج رایت شده که «إذا أحبَّ اللهُ عبداً عسّلهُ قالوا و ما عسّلُه؟قال: یوفّق له عملاً صالحاً بینَ یدی أجله حتی یرضی عنه جیرانهُ أو مَن حولَهُ»:«خدا وقتی کسی را دوست بدارد، او را شیرین میکند، پرسیدند: شیرین میکند یعنی چه؟ فرمود: پیش از مرگش او را موفق به کار نیکی میگرداند تا اینکه همسایگان یا اطرافیانش از او خشنود میشوند». [۳۲٩]
[۳۲۵] صحیح است: بخاری (٧۴۸۵) بخش التوحید، باب کلام الرب مع جبرئیل و نداءالله الملائکة و مسلم (۲۶۳٧) بخش البرّ و الصلة و الآداب، باب إذا أحبّ الله عبداً حببه إلی عباده، روایت کردهاند. [۳۲۶] درجهی حدیث نیک است: ترمذی (۲۳٩۶) بخش الزهد، باب ما جاء فی الصبر علی البلاء، و ابن ماجه (۴۰۳۱) بخش الفتن، باب الصبر علی البلاء روایت کردهاند. البانی در صحیح الجامع (۲۱۱۰) آن را نیک دانسته است. [۳۲٧] صحیح است: ترمذی (۲۳٩۸) بخش الزهد، باب ما جاء فی الصبر علی البلاء ابن ماجه (۴۰۲۳) بخش الفتن، باب الصبر علی البلاء، دارمی (۲٧۸۳) بخش الرقاق، باب فی أشد الناس بلاءً، و احمد در مسند (۱۴۸۴) روایت کرده اند. شیخ البانی در صحیح الجامع (٩٩۲) آن را صحیح دانسته است. [۳۲۸] صحیح است: ابن ماجه (۴۰۲۴) بخش الفتن، باب الصبر علی البلاء، روایت کرده و بوصیری درمصباح الزجاجة (۴/۱۸۸) به شمارهی (٧۱۴۱) گفته است: دارای سند صحیح است و روایانش ثقهاند، ازسخن مصعب بن سعد و او ازپدرش شاهدی دارد که ترمذی روایت کرده است و به نظرش نیک و درست است. [۳۲٩] صحیح است: به روایت احمد در مسند (۴/۲۰۰) به شمارهی (۱٧۳۳۰) و ابن حبان در صحیحش (۲/۵۴) به شمارهی (۳۴۲)، حاکم در مستدرک (۱/۴٩۰) به شمارهی (۱۲۵٧) و طبرانی در الأوسط (۳/۳۲۶) به شمارهی (۳۲٩۸) البانی درصحیح الجامع شمارهی (۳۰٧) آن را صحیح دانسته است.