درجههای شکیبایی
شکیبایی نیز مانند دیگر کارها و کنشهای دل پایههایی دارد، مثلا شکیبایی در انجام طاعتهای الهی بالاتر از شکیبایی در خودداری ازگناهان است وآن بالاتر و ارزشمندتر از شکیبایی در برابر مقدرات است.
بنابراین اظهار شکیبایی در انجام تکالیف بالاترین نوع آن است، زیرا نفسِ انجام واجبات نزد خداوند دارای درجهی بالاتری از نفس پرهیز از کارهای حرام است، و ازآن طرف پاداش پرهیز از کارهای حرام بیشتر از پاداش شکیبایی در مصیبتها است. زیرا صبر در انجام کار واجب و شکیبایی در پرهیز از حرام روندی اختیاری است. اما پیش آمدن مصیبت بیرون از اختیار انسان است و هیچ چارهیی ندارد جز کنترل خود و تمسک به شکیبایی.
شیخ الاسلام ابن تیمیه دربارهی یوسف (÷) میگوید: شکیبایی و خودداری یوسف از گردن نهادن به خواهش همسر عزیز مصر که او را به کار ناروا فرا خواند کاملتر از شکیبایی او در برابر افتادنش به چاه توسط براردانش بود. و شکیباییاش در پرهیز از کار زشت کاملتر و بزرگتر و دارای پاداش بیشتری از تحمل زندان و افتادن به چاه بود، زیرا اولی چیزی اختیاری بود و اظهار شکیبایی در پرهیز از آن ناشی از رضایت و مبارزه با نفس و هوای نفسانی بود، به ویژه با وجود انگیزههای قوی و آرایندهی کار حرام، چرا که او خود جوانی مجرد، دور از شهر و دیار خویش بود از رسوایی نمیهراسید، وانگهی بردهیی زیردست بود که در مقام سرزنش نبود، از آن طرف زن زیبا و فتّان صاحب منصب و اشرافی بود، هم او بود که یوسف را به خویش خوانده بود، این چنین موانع روانی از بین رفته بود، و نیز آن زن در این راه از مکر زنان کمک خواست، سپس او را به زندان تهدید کرد. همسرش نیز آدم سختگیری نبود، او هنگام رویارویی با قضیه گفت: ﴿يُوسُفُ أَعۡرِضۡ عَنۡ هَٰذَاۚ وَٱسۡتَغۡفِرِي لِذَنۢبِكِ﴾[یوسف: ٢٩] «ای یوسف این قضیه را فراموش کن و تو نیز ای زن به خاطر گناهت طلب بخشش کن!» او از آغاز مسأله را فیصله نداد و از آن جلوگیری نکرد، در آن موقعیت که یوسف قرار داشت درها بسته بود و بیم چشم رقیبی یا نگهبانی نمیرفت، در چنین موقعیتی است که از وجود هیچکس ترسی نیست، انگیزهی زنا بسیار- بسیار قوی و ردناپذیر است، اما او پرهیز کرد، شکیبایی پیشه کرد، این شکیبایی او بزرگتر و بالاتر از دیگر کارهایش مانند افتادن به چاه و زندانی شدن بود! [۱٩٩]
[۱٩٩] ن. ک. مجموع الفتاوی، از شیخ الاسلام ابن تیمیه (۱۰/۱۲۳).