درجهی سوم
امید اهل دل به دیدار آفریدگار و شور و شوق به او. این نوع ممکن است انسان را به تمامی از دنیا برهاند ونسبت به آن بیعلاقه گرداند. این بالا ترین امیدواری است.
خداوند میفرماید: ﴿فَمَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِۦ فَلۡيَعۡمَلۡ عَمَلٗا صَٰلِحٗا وَلَا يُشۡرِكۡ بِعِبَادَةِ رَبِّهِۦٓ أَحَدَۢا﴾[الکهف: ١١٠] «هرکس به دیدار پروردگارش امیدوار است باید کار نیک انجام دهد و هیچکس را در پرستش او شریک نگرداند». ﴿مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٥﴾[العنکبوت: ٥] «هرکس به دیدار خداوند امید دارد [بداند] که وعدهی خدا حتماً فرا میرسد، [چون] اوست شنوای دانا».
این همان امید دیدار است که چکیده و گزیدهی ایمان است. چشمان عابدان و تلاشگران راه حق به آن خیره است، آن است که اینان را آرامش میبخشد. به هیمن سبب خداوند برای آنها موعدی تعیین کرد، وعدهیی به آنها داد که جانشان به آن آرام گیرد.
صاحبان این درجه تا به خدا میرسند آشوبی در درون دارند، زیرا برای دیدار او شور و شوق در دل دارند، آنها توشهی راه را آماده کرده و به اندازهی نیاز کوشیدهاند، خواهان و آرزومند دیدارند، زبان حالشان میگوید: دنیا کی به پایان میرسد تا به خدا برسند؟! نزد آنها دیدار پروردگار بزرگترین نعمت بهشتی است.
عمیر بن حُمام انصاری هنگامی که پیامبر ج گفت: «قُوموا إلی جنَّةٍ عرضُها السمواتُ و الأَرضُ»:«برخیزید برای بهشتی که پهنای آن آسمانها و زمین را فرا میگیرد» از درون، از اعماق دل مشتاق دیدار خدا شد. و این مفهوم را بر زبان راند: اگر زنده باشم تا این چند تا خرما را میخورم، الحق که زندگی طولانی خواهم داشت. [۱۳۴]او جنگید تا شهید شد و به دیدار حق شتافت.
خداوند وقتی شور و شوق این گروه از بندگانش – که اندک و نادرند- را دید و اینکه دلنگرانند تا به حضورش برسند، وعدهیی برای آنها در نظر میگیرد تا به آن آرام گیرند و به کار بپردازند تا زمانش فرا میرسد. خداوند دربارهی این گروه میفرماید: ﴿مَن كَانَ يَرۡجُواْ لِقَآءَ ٱللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ ٱللَّهِ لَأٓتٖۚ وَهُوَ ٱلسَّمِيعُ ٱلۡعَلِيمُ ٥﴾[العنکبوت: ٥] «هرکس به دیدار خدا امیدوار است [بداند] وعدهی خدا فرا میرسد، و اوست شنوای دانا».
بیگمان خیلی فرق هست میان بسیاری از مردم امروزی با پیشینیان...!! این معانی در میدان پرتلاطم زندگی و فعالیت است، اما میبینید که مردم به صرافت آن نمیافتند، فکرشان اصلاً به این چنین معانیی نمیرسد. حال آنکه در درون یاران پیامبر فوران کرده و در کتاب و سنت هم یاد شده است.
[۱۳۴] به روایت مسلم (۱٩۰۱) بخش الإمارة، باب ثبوت الجنة للشهید.