تعریف ترس (خوف)
این واژه از ریشهی «خاف، یخاف، خوف» گرفته شده که در زبان عربی بر هراس و ترس دلالت میکند، میگویند: خِفتُ الشیءَ خَوفاً و خیفَةً و خوّف الرجل یعنی کاری کرد که مردم از او میترسند. خداوند در کتاب خود میفرماید: ﴿إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ ٱلشَّيۡطَٰنُ يُخَوِّفُ أَوۡلِيَآءَهُۥ﴾[آل عمران: ١٧٥] «همانا آن شیطان است که پیروان خود را میترساند».
یعنی کاری میکند که از پیروانش بترسید، یا به عبارت دیگر با پیروانش شما را میترساند.
ترس عبارت است از انتظار رویدادی بد از روی نشانی مشخص یا موهوم. این مفهوم ضد واژهی «أمن» است هم در امور دنیایی و هم در امور اخروی به کار میرود. انتظار پیش آمدن واقعهیی بد یا از دست رفتن رویدادی خوب، پریشانی و تکان قلب، یا هراس قلب از رخدادی ناگوار است که بر آن وارد میشود یا رویدادی خوب که از دست میرود.
ابن قدامه گفت: بدان ترس یعنی دردمندی و نگرانی دل به سبب انتظار اتفاقی بد در آینده.
مانند: هرکس بر ضد پادشاهی جنایتی کند و سپس به دستش بیفتد و دستگیر شود، هم از کشته شدن میترسد، هم احتمال میدهد بخشیده شود، اما نگرانی و دردمندی قلبی او به اندازهی شناختش از عواملی است که منجر به قتلش میشود یا زشتی و ناپسندی جنایتش و تاثیری که بر پادشاه دارد.
به میزان ضعف عوامل ترس نیز کمتر و ضعیفتر است، گاهی ترس ناشی از سبب جنایت نیست، بلکه ناشی از ویژگی کسی است که از بزرگی و شکوهمندی او ترس در همهی دلها نشسته است. و چون دریابد که خداوند سبحان اگر تمام جهانیان را نابود سازد، برایش سخت نیست و هیچکس یا هیچ چیزی مانعش نمیشود، پس ترس انسان بر اساس شناخت او نسبت به نارساییها و عیبهای خویش و شکوهمندی الله و بینیازی او و اینکه خداوند هر کاری بکند از او بازخواست نمیشود، است. ترس مشاهدهی خشم و غضب خداوند است از سوی قلب که در نتیجهی آن ترسی در دل ایجاد میشود. این نوع ترس را وعید گویند.