فرق میان خشنودی و شکیبایی
این دو با هم تفاوتهایی دارند: ابراز خشنودی از مقدرات و شکیبایی در برابر آن، با توجه به این نکته خشنودی درجهیی بالاتر از شکیبایی است و آن کار سادهیی نیست. لذا سخن دانشمندان که گفته خشنودی در مقدرات واجب نیست حمل بر همین قضیهی ساده نبودن آن میشود.
خدا خشنودی از مقدرات و مصیبتها را بر بندگان خود واجب نگردانده است، زیرا همهی بندگان توانایی رسیدن به این مقام و درجه را ندراند، اما شکیبایی را بر آنها واجب کرده است که هرکس دقیق بنگرد با هم فرق دارند.
گاهی انسان هر چند تلخی و درد مصیبت بکشد شکیبایی پیشه میکند و کاملاً مواظب است که سخن خطا یا ناشایستی نگوید، صدا به گریه بلند نکند، سینهی خود را چاک نکند، موهای خود را نبرد، خود را از انجام هر یک از این کارها باز میدارد، چنین کسی است که باید گفت شکیبا است.
اما باز باید پرسید آیا او خرسند است؟ آیا به مرحلهی خشنودی رسیده است؟ یعنی آیا به مقامی از آرامش و اطمینان و خرسندی در برابر این مصیبت دست یافته است؟
مردمان همه به این مرحله نمیرسند، مثلاً هرگاه مصیبت مرگ شخصی نزدیک یا گرامی پیش میآید لازم است شکیبایی پیشه کنید، روا نیست نه به گفتارو نه به کردار اعتراضی بکنید، مانند اینکه بگویید: وای، نفرین باد! یا یقهی خود را پاره کنید، موهای خود را بکشید، زدن روی خود، فریاد زاری روا نیست، زیرا این کارها با شکیبایی واجب ضدیت دارد. اگر بپرسید در چنین مواقعی صبر چه حکمی دارد؟ در پاسخ باید گفت: واجب است.
اما چیزی که با شکیبایی منافات دارد، از قبیل زاری و مویه و غیره چه حکمی دارد؟ پاسخ: حرام است. کسی که خویشتن را کنترل میکند و از هر گونه کار و حرکت ناروایی پرهیز میکند میگوییم آن چه را واجب بوده، انجام داده است، اما آیا او در درون آرامش و اطمینان کامل دارد؟ یا آیا نسبت به سرنوشت خوشحال است؟ به عبارت دیگر آیا به خشنودی کامل رسیده است؟ پاسخ منفی است. بیشتر مردم به این درجه نمیرسند؛ به همین سبب است که خداوند این درجه را بر بندگانش واجب نکرده، اما هرکس به آن برسد، جایگاه بزرگی دارد.