۱- محاسبهی نفس قبل از انجام کار
چنین است که انسان قصد، فکر، خواست و تصمیمهایی را که در نفسش هست، مورد مداقه و تفتیش قرار دهد، نفس اراده، تصمیم و همت دارد. از جمله صادقترین صفتهای انسان حارث و همام است، زیرا نفس همت میکند و نهال عمل میکارد. لذا محاسبه را ازآن چه قصد کرده، اراده کرده، و آن چه به فکرش خطور کرده است، شروع میکند، به عبارت دیگر آغازگر محاسبه اندیشهها و قصد و تصمیمهاست، باید بیندیشد آیا این کار که میخواهد انجام دهد درست است؟
اگر پاسخ مثبت بود آن را انجام دهد و اگر به مصلحتش نباشد آن را رها کند.
به همین علت حسن بصری میگوید: «رحمت برآن کس که هنگام قصد کاری تأمل میکند، محاسبه میکند، اگر برای خدا باشد، به پیش میرود و اگر نه، خودداری میکند و آن را انجام نمیدهد». [۳٧۶]
این نوع محاسبه در اخلاص اعمال بسیار حایز اهمیت است، بدون آن اخلاص در کار نادیده گرفته میشود و انسان به تباهی میگراید، چرا که چه بسا مشمول این فرمودهی الهی واقع شود:«رنج کشیده و فرسوده به آتش سوزان در افتند» با وجود اینکه کارهایش به ظاهر نیک است، اما چون برای خدا و به نیت او نبوده از آن سودی حاصل نمیکند.
این چنین انسان هرگاه نفسش برای کاری میجنبد باید درنگ کند و بنگرد آیا این کار از عهدهی او بر میآید یا خیر، اگر قادر به انجامش نباشد، آن را رها کند تا وقتش را در مواردی که در توانش نیست، هدر ندهد، و اگر از عهدهی آن برآید، بار دیگر رنگ کند و بنگرد آیا انجام آن بهتر از رها کردن آن است، یا برعکس، در حالت اول آن را انجام میدهد، و در حالت دوم یعنی اگر انجام ندادن آن بهتر باشد آن را رها میکند، واگر در انجامش مصلحتی باشد، باید برای خود یادآوری کند، آیا برای خشنودی خدا این کار را میکند و او انگیزهی اصلی است یا اینکه به قصد دیگری و برای غیر خداست، مثل جاه و مقام مخلوقات و ستایش و آفرین آنها و یا اموالشان.
محاسبه درجلوگیری نفس از افتادن در دام شرک بزرگ و کوچک بسیار مهم و مؤثر است، برای اینکه نفس به شرک عادت نکند و به دامگه ریا نیفتد، چهار نکته هست که انسان در محاسبهی نفس قبل از انجام کار به آن نیاز دارد:
۱- آیا از عهدهی آن کار بر میآید؟ آیا انجام دادنش از ترک آن بهتر است؟ آیا برای خدا اقدام میکند؟ در این کار چه کسی با چه چیزی به او کمک میکند.
انسان طبعاً از خدا کمک میگیرد ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة: ۵] «تنها تو را میپرستیم و تنها از تو یاری میجوییم».
[۳٧۶] بیهقی در شعب الإیمان (۵/۴۵۸) به شمارهی (٧۲٧٩) این سخن را نقل کرده است.