جایگاه خرسندی
- خشنودی خدا نهایت خواستهی پیامبران و صدیقان بوده است. آنها چه میخواستند؟... آنها خواستار خشنودی خداوند بودند.
﴿ذِكۡرُ رَحۡمَتِ رَبِّكَ عَبۡدَهُۥ زَكَرِيَّآ ٢ إِذۡ نَادَىٰ رَبَّهُۥ نِدَآءً خَفِيّٗا ٣ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ ٱلۡعَظۡمُ مِنِّي وَٱشۡتَعَلَ ٱلرَّأۡسُ شَيۡبٗا وَلَمۡ أَكُنۢ بِدُعَآئِكَ رَبِّ شَقِيّٗا ٤ وَإِنِّي خِفۡتُ ٱلۡمَوَٰلِيَ مِن وَرَآءِي وَكَانَتِ ٱمۡرَأَتِي عَاقِرٗا فَهَبۡ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيّٗا ٥ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنۡ ءَالِ يَعۡقُوبَۖ وَٱجۡعَلۡهُ رَبِّ رَضِيّٗا ٦﴾[مریم: ٢ – ٦] «بیان مهربانی پرودرگارت در حق بندهاش زکریا، آن گاه که در خفا پروردگارش را خواند، گفت: «پروردگارا بدنم ضعیف شده و غبار پیری بر سرم افشانده شده، و از دعای تو ای پروردگارم محروم نبودهام، من پس از مرگ از وارثانم میترسم و همسرم نازا است، تو از لطف خود فرزندی به من عطا کند، که وارث من و آل یعقوب باشد، پروردگارا او را شایسته بگردان».
﴿وَٱذۡكُرۡ فِي ٱلۡكِتَٰبِ إِسۡمَٰعِيلَۚ إِنَّهُۥ كَانَصَادِقَ ٱلۡوَعۡدِ وَكَانَ رَسُولٗا نَّبِيّٗا ٥٤ وَكَانَ يَأۡمُرُ أَهۡلَهُۥ بِٱلصَّلَوٰةِوَٱلزَّكَوٰةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِۦ مَرۡضِيّٗا ٥٥﴾[مریم: ٥٤ – ٥٥] «در این کتاب از اسماعیل یاد کن، او فردی راستگو و فرستادهیی پیامبر بود، او همواره خانوادهی خود را به نماز و زکات سفارش میکرد و نزد پروردگارش پسندیده بود».
- موسی÷وقتی شتابزده خواستار دیدار خدا شد چه کار کرد؟ چرا شتاب کرد؟!
﴿۞وَمَآ أَعۡجَلَكَ عَن قَوۡمِكَ يَٰمُوسَىٰ ٨٣ قَالَ هُمۡ أُوْلَآءِ عَلَىٰٓ أَثَرِي وَعَجِلۡتُ إِلَيۡكَ رَبِّ لِتَرۡضَىٰ ٨٤﴾[طه: ٨٣- ٨٤] «ای موسی چرا از قومت پیشی گرفتی؟ گفت: آنها به دنبال من هستند، من به سوی تو شتافتم تا از من خشنود شوی» پس شتاب موسی به منظور دست یافتن به خشنودی خدا بود. به پیشباز نیکی رفت... در دیدار شتاب داشت... از پای ننشست تا به این جایگاه رسید.
سلیمان نیز آن گاه که سخن مورچه را شنید، از سخن آن به خنده افتاد، و گفت: ﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ﴾[النمل: ١٩] «پروردگارا مرا توان آن ده که سپاسگزار نعمتهایی باشم که بر من و پدر و مادرم بخشیدهای و مرا توان ده تا کار نیکی که پسند تو باشد انجام دهم».
سلیمان از خدا میخواست و دعا میکرد خداوند او را به عمل در راستای خشنودیاش موفق گرداند، اینکه کارهایی انجام دهد که خداوند را خرسند گرداند.
چنین انسانی وقتی به سن رشد میرسد و نزدیک چهل سالگی میشود این چنین دعا میکند- و این دعای این سن است- ﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ﴾[الاحقاف: ١٥] «پروردگارا مرا توفیق ده تا سپاسگزار نعمتت باشم که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهیی، و کارهای شایسته انجام دهم».
فرمود: ﴿رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَصۡلِحۡ لِي فِي ذُرِّيَّتِيٓۖ إِنِّي تُبۡتُ إِلَيۡكَ وَإِنِّي مِنَ ٱلۡمُسۡلِمِينَ﴾[الاحقاف: ١٥] «پروردگارا مرا توفیق ده تا سپاسگزار نعمتی باشم که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشتهیی و کار نیک انجام دهم که تو از آن خشنود باشی و فرزندانم را صالح کن، من به سوی تو باز میگردم و از مسلمانان هستم» این همچنین خواستهی یاران پیامبر بود، آن گاه که خداوند را میپرستیدند فضل و خشنودی او را میخواستند.
روز قیامت این گروه که مورد پسند و خشنودی اند همان هایند که شفاعت میکنند، کسانی که خداوند از آنها خرسند نیست از شمار اهل شفاعت نیستند. زیرا خداوند فرمود: ﴿يَوۡمَئِذٖ لَّا تَنفَعُ ٱلشَّفَٰعَةُ إِلَّا مَنۡ أَذِنَ لَهُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وَرَضِيَ لَهُۥ قَوۡلٗا ١٠٩﴾[طه: ١٠٩] «آن روز شفاعت سودی نمیبخشد مگر آن کس که رحمان به او اجازه دهد واز سخنش خشنود باشد».
پس اهل خشنودی شفاعت میکنند و خداوند میگوید: ﴿وَلَا يَشۡفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ٱرۡتَضَىٰ﴾[الانبیاء: ٢٨] «شفاعت نمیکنند مگر برای کسی که او رضایت دهد».
- خداوند دینی را برای ما تشریع کرد که خود از آن خشنود است، فرمود: ﴿وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمۡ دِينَهُمُ ٱلَّذِي ٱرۡتَضَىٰ لَهُمۡ﴾[النور: ٥٥] «دینی را که برای آنها پسندید استوار میسازد».
- از جمله اموری که برای بنده لازم و شایسته است این است که از آن چه خداوند قسمت او کرده خشنود باشد.
- شوهر در راستای خشنودی همسر یا همسرانش در زندگی با اجرای عدالت در میان آنها عمل میکند، خداوند فرمود: ﴿۞تُرۡجِي مَن تَشَآءُ مِنۡهُنَّ وَتُٔۡوِيٓ إِلَيۡكَ مَن تَشَآءُۖ وَمَنِ ٱبۡتَغَيۡتَ مِمَّنۡ عَزَلۡتَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيۡكَۚ ذَٰلِكَ أَدۡنَىٰٓ أَن تَقَرَّ أَعۡيُنُهُنَّ وَلَا يَحۡزَنَّ وَيَرۡضَيۡنَ بِمَآ ءَاتَيۡتَهُنَّ كُلُّهُنَّۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ مَا فِي قُلُوبِكُمۡۚ وَكَانَ ٱللَّهُ عَلِيمًا حَلِيمٗا ٥١﴾[الاحزاب: ٥١] «نوبت هر یک از همسرانت را که بخواهی به تاخیر انداز و هرکدام را خواستی نزد خود بیاور و اگر برخی از آنها را که بر کنار کردهای بخواهی نزد خود بازآوری گناهی بر تو نیست، این گزینش برای خوشدلی آنهاست که غمگین نشوند و از آن چه در اختیار آنها گذاشتی خشنود گرداند و خداوند آن چه را که در قلوب شماست میداند و او دانای بردبار است».