سرنوشت وجودی و سرنوشت شرعی
خرسندی از خدا که همان خرسندی از قضا و قدر باشد، چه حکمی دارد؟
ابتدا باید در قضیهی سرنوشت و قضا اندکی بیشتر سخن بگوییم: دو نوع سرنوشت یا قضا وجود دارد، یکی شرعی و دیگری وجودی.
قضا یا سرنوشت شرعی آن است که خداوند برای بندگانش گذاشته است: ﴿۞وَقَضَىٰ رَبُّكَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُ وَبِٱلۡوَٰلِدَيۡنِ إِحۡسَٰنًا﴾[الاسراء: ٢٣] «پروردگارت چنان اقتضا کرده که جز او کسی را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید» حکم کرده و آن را برای ما وضع کرده است، چنان خواسته که به پدر و مادر نیکی کنیم، این قضای شرعی ممکن است بندگان پایبند آن باشند و یا نباشند. در حقیقت چه بسا از آن سرپیچی میشود.
سرنوشت وجودی همان «کن فیکون» است، چون خدا مرگ کسی ر اقتضا کند یا بخواهد کسی زنده بماند، مریض شود، یا شفا یابد، یا کسی ثروتمند گردد یا نیازمند، یا این جا بارانی ببارد، یا خشکسالی برآرد، چون اینها را بخواهد، هیچکس مانع ارادهاش نمیشود. این قضای وجودی است، خلاف آن نمیشود، حتماً اتفاق میافتد، و حتماً وقوع مییابد:
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٨٢﴾[یس: ٨٢].
«ارادهی خدا چنان است که اگر چیزی بخواهد به آن میگوید باش و بیدرنگ به وجود میآید» آن چه را که میخواهد، اجرا میکند.
قضای شرعی نیز باید برای ما مورد رضایت و قطعی باشد، زیرا پایهی اسلام و رکن ایمان است، بدون هیچ گونه اعتراض، ستیز و ضدیتی باید به آن تن بدهیم:
﴿إِنَّمَآ أَمۡرُهُۥٓ إِذَآ أَرَادَ شَيًۡٔا أَن يَقُولَ لَهُۥ كُن فَيَكُونُ ٨٢﴾[النساء: ٦٥] «نه، به پروردگارت سوگند، ایمان نمیآورند مگر اینکه تو را در آن چه بینشان رخ داده، داور کنند، و آن گاه به آن چه حکم کردهای هیچ اعتراضی نداشته باشند و تسلیم گردند».