قبرپرستان و قضیهی خرسندی از خداأ
بنابراین میبینید که افراطیان صوفیه، بندگان قبر از خرسندی بینصیبند، زیرا آنها در حقیقت از خدا به عنوان پروردگار اطمینان نیافتهاند، لذا در برآورده کردن نیازهایشان به اولیا و مشایخ روی آوردند، از آنها میخواستند، کمک میگرفتند، بر آنها توکل میکردند، چیزهایی از آنها امید داشتند که جز خدا از عهدهی آنها بر نمیآید، چیزهایی را از آنها امید داشتند که جز خداوند کسی قادر به انجام آن نیست، اینها قبرها را میپرستند، از مردهها امید دارند، از خدا به عنوان پروردگار خرسند نیستند، زیرا اگر او را پروردگار مطلق خود میدانستند تنها از او میخواستند و تنها بر او توکل میکردند، از او کمک میخواستند، اما آنها دست به دامن آفریده شدگان میشوند، آن هم وقتی که در قبرند، میگویند: ای فلان! کمک، ای فلان! به دادمان برس! باید پرسید آیا شما خدا را به عنوان پروردگار خود قبول دارید؟ گذشته از این میگویند ما صاحبدلانیم، صوفیه معتقدند متخصص اعمال مربوط به دلند! اما کجاست تخصص، در حالی که آنها کار را از اساس یعنی توحید، فا سد کردهاند!!