شیوههای رسیدن به تقوی
برای دست یافتن به تقوی و مسلط کردن این خصیصه بر تمام اعضای ظاهرو باطن میتوان از این نکات کمک گرفت: خدا را بیشتر از هر چیز دیگر دوست بدارید، همیشه مراقبت و عنایت خدا به انسان را به دل دریابید، از عواقب گناه و معصیت آگاه باشید، یاد بگیرید چگونه در برابر هوای نفس ایستادگی کنید و بر آن چیره شوید، نیرنگها، فریبها و وسوسههای شیطان را بشناسید، و احساس کنید.
گرچه بیان این امور و صحبت کردن دربارهی آن آسان است، اما در عمل و اجرا بسیار سخت است. انسان اکثراً فراموش میکند که خداوند از هر لحاظ مراقب اوست، بدین معنی که هم اعمال، رفتار و حرکتهایش را میبیند و هم او را از بلاها، خطرها و لغزشها حفظ میکند، کما اینکه انسان به سادگی از کنار نکتههای مهمی مانند این فرمودهی پیامبر ج میگذرد: «اعبدالله كأنك تراهُ»: «خداوند را چنان عبادت کنید که انگار او را میبینید». [۴۳۱]
إذا ما خلوتَ الدهرَ یوماً فلا تَقُل
خلوتُ و لكن قُل علیَّ رقیب
اگر روزی در جاهای خلوت و دور از نگاه دیگران باشید، نگویید در جای خلوتی هستم که هیچکس نیست، بلکه بگویید کسی مراقب من است./ چنین گمان مبر که خداوند حتی یک لحظه غافل میشود و یا هر چه را که پنهان کنید پوشیده میماند. [۴۳۲]
برای شناخت درد و رنجها و مفاسدی که در امور ناروا وجود دارد، کافی است انسان در آن چه برای بزرگان و ملتهای پیشین اتفاق افتاده است، تأمل و تفکر کند، چه چیزی باعث رانده شدن پدر و مادرمان از بهشت شد؟ چرا از سرای سعادت، لذت، شادکامی و شادمانی به سرای اندوه و درد کشیده شدند؟ به خاطر نافرمانی... سرپیچی... معصیت!
چه چیز باعث شد ابلیس از فرمانروایی آسمان عزل شود و طرد گردد، مورد لعنت قرار گیرد و ظاهرو باطنش مسخ شود؟! به زشتترین شکل در آید؟ و نزدیکیاش به دوری، رحمت در حقش به لعنت و بهشت برای او مبدل به دوزخ گردد؟ چه عاملی سبب شد در برابر خداوند به نهایت گستاخی بورزد و فاسق و مجرم شود و به رهبری بشریت به سوی هر گونه فساد و نابهکاری اقدام کند؟ معصیت... نافرمانی...!!
ساکنان زمین چرا همگی در معرض نابودی به وسیله توفان قرار گرفتند، چنانکه آب به قلههای کوهها رسید و همه جا را فرا گرفت؟ به چه علت باد نابارور بر قوم عاد مسلط شد و آنها را بیهوش نقش بر زمین کرد؟ چه چیزی باعث شد که قوم ثمود با فریادی هراسناک و گوشخراش قلبهایشان در سینه پاره- پاره گردد...؟ چه عاملی سرزمین ثمود... سرزمین قوم لوط را بالا برد... تا جایی که ملایکه صدای سگهایشان را میشنیدند و آنگاه آن را بر آنها واژگون کرد و سنگ بر آن انداخت و به جای آن چیزهای بدبویی قرار داد که هیچ گونه آثار زندگی در آن یافت نمیشد..؟ چه عاملی عذاب را بسان سایبانی بر قوم شعیب فرستاد و بر سرشان آتش باراند...؟ چه چیزی فرعون و قومش را به کام دریا فرستاد... و روحهایشان به دوزخ منتقل گشت تا هر سپیدهدم و شامگاه بر آتش عرضه شوند...؟ جسدهایشان در دنیا غرق شد و روحهایشان طعمهی آتش ودیدار به قیامت...!!
بنابراین اندیشه وتفکر در مصیبتها و عذابهای ناشی از گناه، آدمی را به سوی تقوی راه مینماید.
تـفنـی الّـلذاذة ممّن نالَ لذّتها
من الحرامِ و یبقی الإثم و العارُ
تَبقی عواقبُ سوءٍ من مَغبتها
لاخیر فی لذةٍ من بعدها النـارُ
هرکس لذت گناه را بچشد، به زودی لذتش از بین میرود و بار گناه و لکهی ننگ برایش میماند./ در نهایت عاقبت بد از آن به جای میماند، بیگمان لذتی که به دنبال آن آتش است هیچ فایدهیی برای هیچکس ندارد. [۴۳۳]
مردی با زنی همآغوشی کرد، زن حامله شد و او سرگردان و حیران، نمیدانست، چه کار کند: آیا تن به رسوایی در خانواده و عشیرت دهد و با او ازدواج کند؟ یا بچه را در شکم مادرش بکشد؟ که این جنایتی بزرگتر بود! یا اینکه زن را با بچه به حال خود رها کند و در آوارگی و بیخانمانی بیندازد، که در هر صورت از هر طرف مصیبت بود ودرد و ماتم...!! این است نتایج لذت یک لحظهیی که تا قام قیامت بدی و زشتی آن میماند!
***
انسان با تأمل در چنین اموری میتواند به تقوی برسد و یاد بگیرد چگونه با هوای نفس مقابله کند: ابتدا اندیشه ها و افکارش را اصلاح کند، از فکر معصیت و شر بپرهیزد، از آن به شدت دوری کند، این کار ممکن است برایش سخت و دردناک باشد، ولی نباید فراموش کرد که چشمپوشی و کنترل نفس از تجاوز به محدودهی حرام آسان نیست، اما آسایش و لذت بیمثال سرای جاوید را به ارمغان میآورد.
أنـتَ فـی دار شـتات
فَتَأهّـب لـشـتاتـك
وَاجـعـل الدّنیا كیَوم
صُمتَهُ عَن شهواتك
واجعل الفطرَ عندالله
فــی یـوم وَفـاتـك
شما اکنون در سرای آشفتگی و پریشانی هستید، پس پریشانی و درماندگی خویش را دریابید! تمام دنیا را مثل یک روز فرض کنید که روزه گرفتهاید و از شهوتها دوری کردهاید! و تنها در هنگام رسیدن به خدا در سرآغاز مرگ روزهاتان را باز کنید!
لاخـیرَ فـیمـن لـایـراقـبُ ربّـه عـنَد
الـهـوی و ِیَـخـافه إیـمـاناً
حجب التقی سُبل الهوی فأخو التقی
یخشی إذا وافی المعادَ هـوانا
کسی که در برابر هوا و هوس از پروردگار پروا نمیکند و از او نمیترسد، هیچ بهرهیی حاصل نمیکند./ تقوی راه هوا و هوس را میبندد، انسان باتقوی از اینکه با خواری در پیشگاه خدا حضور یابد، میترسد!
ما إن دعانی الهوی لفاحشة
إلا نهانی الحیاءُ و الكرمُ
فَلا إلی فاحش مددتُ یدی
و لامَشَت بی لربیة قَدَمُ
هرگاه هوای نفس مرا به کار ناپسندی فرا میخواند شرم خود و کرم رب مرا از آن نهی میکنند.
هرگز به سوی کار زشت دست دراز نکردهام و به جاهای گناه و دامگه بلا گام ننهادهام.
چنان که پیشتر اشاره شد، این امر چه بسا در آغاز سخت و ناممکن بنماید، اما بهتر از خار، چرک آب و خونابهی روز قیامت است. انسان گاهی از روی شجاعت و شهامت و مردانگی از معصیت و گناه پرهیز میکند که اگر دقیق بنگرد هیچ اثری از رذالت و خواری در آن نیست.
وأغضُّ طرفی إن بَدَت لی جارتی
حتّی یُواری جارتی مأواها
اگر زن همسایهام بیرون بیاید، چشم فرو میبندم تا به خانهاش برود.
این سخن یک انسان در دوران پیش از اسلام است که با افتخار و شهامت از آن یاد میکند، پس از اسلام باید چگونه عمل کرد...؟ وقتی انسان میتواند به خاطر شرم و حیا خجالت زدگی در برابر مردم از برخی گناهان دوری کند، اگر به خداوند ومقام او فکر کند، چه کار میکند؟ شکی نیست اگر تفکر درست باشد، دوری از گناه استوارتر و عظیمتر است.
مردمان باید نیرنگهای ابلیس را بشناسند تا از آن پروا کنند. او برای به دام انداختن مردم روشهای زیادی دارد. انسان باید ازآن آگاه باشد و خود را در برابرش حفظ کند. مثلاً او را به امور بیهوده سرگرم میکند تا از کارهای بهتر باز بماند و یا از راه شرک بر او وارد میشود.
[۴۳۱] صحیح است: بخاری (۵۰)بخش الایمان، باب سؤال جبرئیل النبی ج، و مسلم (۸) بخش الایمان، باب بیان الاسلام و الإیمان و الإحسان، روایت کردهاند. [۴۳۲] بیهقی در شعب الإیمان (۵/۲۶۱) به شمارهی (٧۲٩۲) این ابیات را آورده و گفته است امام شافعی/آن را همیشه زمزمه میکرد، ابونعیم در حلیة الاولیاء (٩/۲۲۰) آن را آورده و گفته امام احمد آن را میخواند. [۴۳۳] ابونعیم در حلیة الاولیاء (٧/۲۲۱) و ابن جوزی در صفة الصفوة (۳/۱۳۰) آوردهاند.