معنای اخلاص
«خلص خلوصاً و خلاصاً» یعنی پاک شد و ناخالصی آن از بین رفت، «خلص الشیء»: ناب شد، خالص شد، «خلصتُ إلی الشیء»:به آن رسیدم و «خلاصة السمن»یعنی روغن پاک و پالوده شده.
بنابراین واژهی اخلاص پاکیزگی و بیغلّ و غشی و دوری از آمیختگی و نابابی را میرساند. چیز خالص آن است که پاک و زدوده شده، باشد و هیچ ناخالصی چه مادی و چه معنوی در آن نباشد.
«أخلص الدین لله»: یعنی تنها برای خدا دینداری کرد و نه به قصد ریا، و دین را تنها برای خدا میداند. فیروزآبادی: «أخلص لله»: یعنی ریا را به کناری نهاد. [۱۱]
واژهی اخلاص همان کلمهی توحید است و مخلصون همان یکتاپرستان و برگزیدگانند. اما تعریف اخلاص از دیدگاه شرع چنانکه ابن قیم (/) در برخی از تعریفاتش آورده، چنین است: که مقصود از طاعت تنها حق سبحانه و تعالی باشد. [۱۲]یعنی فقط برای او که تنها و بیشریک است عبادت کنی و از او پیروی کنی.
[۱۱] القاموس المحیط، ٧٩٧. [۱۲] مدارج السالکین، ۲/٩۱.