برخی ازگفتههای علما دربارهی اخلاص
ابراهیم بن ادهم: کسی که دوستدار نامداری است، با خدا صادق نیست. [۵٩]
دانشمندی گفته است: دانشمند بایستی با نیت و ارادهی خیر صحبت کند، اگر سخن گفتنش را دوست داشت، لازم است سکوت کند، اگر سکوت را زیبا و پسندیده دانست باید حرف نزند، اگر از ستایش بهراسد باید از گفتن باز ایستد، نباید هرگز در محاسبهی خود سستی بورزد، چرا که نفس خواستار و دوستدار نیایش و ستایش است.
از سهل بن عبدالله تستری پرسیدند: چه چیزی برای نفس سختتر است؟ گفت: اخلاص، چرا که بهرهیی در آن ندارد، [۶۰]به خاطر اینکه با اخلاص بهرههای نفس نادیده گرفته میشود.
سفیان: با هیچ چیزی روبهرو نشدم که برایم سختتر از نیت باشد، نیت بر من دگرگون میشود. [۶۱]
آدمی وقتی میخواهد همتی کند و تلاشی بنماید دگرگونیها و تحرکهایی در خود میبیند، نمیداند از روی اخلاص است یا ریا. البته طبیعی است که احساس کند در یک درگیری به سر میبرد که نفسش به آن تن در نمیدهد، لذا در معرض حملههایی از سوی شیطان و نفس اماره قرار میگیرد، که در این خیر هست، اما آنکه نفسش به حال و وضعش اطمینان یابد مشکل این جاست.
یحیی بن کثیر: نیت را یاد بگیرد که کاملتر و رساتر از خود عمل است. [۶۲]
زبید یامی: من دوست دارم هر چیز و هر کاری را با نیت انجام دهم حتی خوردن و نوشیدن. [۶۳]
از داود طایی نقل است: براین باورم که خیر کل را تنها حسن نیت میتواند فراهم کند. همان خیری که از آن به آدمی میرسد، او را بس است هر چند اقدامی نکرده باشد. [۶۴]یعنی حتی اگر کاری نکرده و خسته نشده باشد همین که نفس بر راه خدا گام نهاده و بهرهیی برای آن در قلب نمانده، یک پیروزی بزرگ است.
ابوبکر صدیق س تنها در اینکه بیشتر از مردم دیگر نماز و روزه داشت، از آنها جلو نبود، بلکه در چیزی که بر دلش نشسته و درآن جای گرفته بود، از آنها پیش افتاده بود. [۶۵]
داود طایی: نیکوکاری همت شخص پرهیزگار است، اگر همهی اعضایش به عشق دنیا دل بسته شود، عاقبت نیتش روزی او را به اصلش باز میگرداند. [۶۶]
یوسف بن اسباط: پاک داشتن نیت برای اهل عمل سختتر از تلاش و کوشش طولانی مدت است. [۶٧]
به نافع بن جبیر گفتند: در تشییع جنازه شرکت میکنی؟ گفت: باش، تا نیت کنم، یعنی منتظر باش تا نفسم را برآن وا دارم. [۶۸]
فضیل: خداوند تنها نیت و خواست را از شما میخواهد. [۶٩]
هر کس درونش را اصلاح کند خداوند بیرونش را اصلاح میکند، هرکس مابین خود با خدایش را اصلاح کند، خداوند میانهی او با مردم را اصلاح میکند. هرکس نیت بدی را نهفته بدارد خداوند آن را در حالت چهره و لغزشهای زبانش آشکار میسازد.
مخلص کسی است که نیکوکاریهایش را پنهان کند همان طور که بدیهایش را نهان میدارد. هرکس در اخلاص خود اخلاص ببیند، همان اخلاصش نیاز به پاکسازی دارد.
[۵٩] ابونعیم در الحلیة ۸/۳۱ آورده است. [۶۰] صفة الصفوة، ۴/۶۵. [۶۱] خطیب بغدادی در الجامع لأخلاق الراوی و آداب السامع (۱/۳۱٧) آورده است. [۶۲] ابونعیم در حلیة الاولیاء، (۳/٧۰) آورده است. [۶۳] جامع العلوم و الحکم، ٧۰. [۶۴] همان، ٧۰. [۶۵] حکیم ترمذی در نوادر الأصول آن را به بکربن عبدالله مزنی نسبت داده است، ابن قیم نیز در المنار المنیف (۱۱۵) آن را به ابوبکر بن عیاش نسبت داده است. به صورت مرفوع نیز روایت شده ولی درست نیست. نیز ن. ک کشف الخفاء (۲/۲۴۸). [۶۶] جامع العلوم والحکم، ٧۰. [۶٧] جامع العلوم والحکم، (٧۰) همچنین به مانند آن از عبدالله بن مطرف و سری سقطی در حلیة الاولیاء بنگرید (۱۰/۱۲۱). [۶۸] جامع العلوم و الحکم، ٧۰. [۶٩] همان، ٧۱.