نخست در دنیا
۱- خوف از خدا از جمله اسباب توانایی و استحکامیابی در زمین است. انسان وقتی فواید و ثمرههای چیزی را بداند به سوی آن کشیده میشود، دلبستهی آن میشود و نسبت به آن حرص پیدا میکند. خداوند بلندمرتبه از روی مهربانی خود فایدههایی برایمان در آن چه ما را در دنیا وآخرت به آن امر کرده، قرار داده است.اگر ما به آن دستورها پایبند باشیم بهرههایی، فایدههایی و چیزهایی زودبازده در دنیا وآخرت برای ما میگذراد تا به مقادیر بیشتری علاقهمند گردیم، و آن را از اسباب افزایش ایمان واطمینان میسازد، چون آدمی وقتی به آن چه وعده داده شده، دست یابد، مطمئنتر و پایبندتر میشود.
خداوند فرمود: ﴿وَقَالَ ٱلَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمۡ لَنُخۡرِجَنَّكُم مِّنۡ أَرۡضِنَآ أَوۡ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَاۖ فَأَوۡحَىٰٓ إِلَيۡهِمۡ رَبُّهُمۡ لَنُهۡلِكَنَّ ٱلظَّٰلِمِينَ ١٣ وَلَنُسۡكِنَنَّكُمُ ٱلۡأَرۡضَ مِنۢ بَعۡدِهِمۡۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَافَ مَقَامِي وَخَافَ وَعِيدِ ١٤﴾[إبراهیم: ١٣ – ١٤] «آنان که کفر ورزیدند به پیامبران گفتند شما را از سرزمین خود بیرون میکنیم مگر اینکه به دین ما برگردید، پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که بیگمان ستمکاران را نابود میکنیم و بعد از آنها شما را در زمین اسکان میدهیم، این برای کسی است که از من و هشدارم بترسد».
پس خوف از خدا به توانایی در زمین و پیروزی بر دشمنان منجر میشود، خداوند دشمنان آنها را نابود و ذلیل میکند و زمین و وطنشان را به ایمانداران به ارث میگذارد.
۲- خوف انسان را به کار نیک و اخلاص در آن بدون چشمداشت در دنیا وا میدارد تا پاداش آخرت را ناقص نکند ﴿إِنَّمَا نُطۡعِمُكُمۡ لِوَجۡهِ ٱللَّهِ لَا نُرِيدُ مِنكُمۡ جَزَآءٗ وَلَا شُكُورًا ٩ إِنَّا نَخَافُ مِن رَّبِّنَا يَوۡمًا عَبُوسٗا قَمۡطَرِيرٗا ١٠﴾[الانسان: ٩ – ١٠] «ما شما را تنها به خاطر خدا غذا میدهیم هیچ سپاسگزاری و پاداشی از شما نمیخواهیم، ما از روزی بسیار سخت از پروردگارمان میترسیم». پس از خوف خدا و فقط به خاطر او بینوایان را غذا میدهند. «از روزی سخت و دشوار میترسند» یعنی روزی است دراز، آشفته، پرخطر و هولناک، چهرهها از سختی مصیبتهایی که میبینند، میگیرد، درهم میرود، بلای مردم طولانی و شدید میشود، روزی بس ناگوار و متلاطم است...!
از دیگر آیهها در این باره: ﴿فِي بُيُوتٍ أَذِنَ ٱللَّهُ أَن تُرۡفَعَ وَيُذۡكَرَ فِيهَا ٱسۡمُهُۥ يُسَبِّحُ لَهُۥ فِيهَا بِٱلۡغُدُوِّ وَٱلۡأٓصَالِ ٣٦ رِجَالٞ لَّا تُلۡهِيهِمۡ تِجَٰرَةٞ وَلَا بَيۡعٌ عَن ذِكۡرِ ٱللَّهِ وَإِقَامِ ٱلصَّلَوٰةِ وَإِيتَآءِ ٱلزَّكَوٰةِ يَخَافُونَ يَوۡمٗا تَتَقَلَّبُ فِيهِ ٱلۡقُلُوبُ وَٱلۡأَبۡصَٰرُ ٣٧﴾[النور: ٣٦ – ٣٧] «در خانههایی که خداوند اجازه داده برپا داشته شود و در آن نام خدا یاد شود شبانگاهان و صبحگاهان در آن خانهها خدای را تسبیح میگویند، مردانی که نه بازرگانی، نه خرید و فروشی آنها را از یاد خدا و برپاداشتن نماز و دادن زکات باز نمیدارد، از روزی میترسند که دلها و چشمها در آن دگرگون میگردد». پس خوف است که آنها را به سوی کار سوق میدهد، نه کسب و کار، نه مال و دارایی، نه کالا نه تشویقهای دنیوی آنها را از رفتن به مسجد وآباد کردن آن با یاد خدا مشغول نمیکند، زیرا از روزی میترسند که دل و دیده در آن دگرگون میگردد، یعنی به لرزه در میآید، واز سختی و ناگواری آن فرو میریزد، آنها خواستار رستگاریاند، از نابودی میپرهیزند، میترسند که جانب چپ آنها گرفته شود و نامههایشان از چپ به آنها داده شود، بدین خاطر کار نیک میکنند.