ورع پیامبر ج
پیامبر ج از خوردن خرمایی که در خانهی خودش پیدا کرد پرهیز کرد. حسن بن علی از خرمایی که صدقه بود برداشت و آن را در دهان گذاشت، پیامبر گفت: «کخ... کخ...!» یعنی آن را بینداز، سپس گفت: «أما شعرت أنّنا لا ناكلُ الصدقة»:«نمیدانی ما صدقه نمیخوریم». [۴۶۱]
اما قضیهی آن دانهی خرما که پیامبر ج پیدا کرد و آن را نخورد، چنین است: «إنی لَأنقلب إلی أهلی فَأجدُ التّمرةَ ساقطةً علی فراشی فأرفعها لآكلها ثُمَّ أخشی أن تكون صدقةً فألقیها»:«هرگاه به خانه برگردم و ببینم خرمایی در خانه افتاده، آن را بر میدارم تا بخورم، اما میترسم از صدقه باشد، لذا آن را نمیخورم و دور میاندازم». [۴۶۲]
یعنی از پروای اینکه مبادا از خرمای صدقهیی باشد، از خوردن آن پرهیز میکند.
[۴۶۱] صحیح است: بخاری (۱۴٩۱) بخش الزکاة، باب ما یذکر فی الصدقة للنبی ج، و مسلم (۱۰۶٩) بخش الزکاة، باب تحریم الزکاة علی رسول الله. [۴۶۲] صحیح است: بخاری (۲۰۵۵) بخش البیوع، باب مایتنزه من الشبهات، و مسلم (۱۰٧۱) بخش الزکاة، باب تحریم الزکاة علی رسول الله.