تفکر
سپاس خدا را که یگانه ذات مقتدر هستی است، عزت و سلطهاش بالاتر از تمام هستی است! او که سفارش کرد در نشانه ها و آفریدگانش به دل و به خرد بیندیشیم و تدبر کنیم! او که دل سالکان در صحرای عظمتش حیران است. هر بار که برای رسیدن به خواستهاشان حرکتی میکنند آثار شکوه و عظمت، آنها را پس میراند. و چون با نومیدی قصد پس نشستن کنند ندا آید، شکیبا باشید. شکیبا! و آنگه به آنها گویند در پوشش عبودیت دیر زمانی اندیشه کنید و اگر غیر ازآن چیز دیگری خواستارید، به نعمتهای الهی و کرم او نگاهی بیفکنید چگونه پیاپی بر شما جاری و ساری شده است، بر هر نعمتی یادی و شکری به جای آرید، نیز در دریای سرنوشت و قضا و قدر بنگرید چگونه در هیأت خیر و شر، سود و زیان، سختی و فراخی، برد و باخت، شکستن و بستن، پیچیدن و گشودن، ایمان و کفر و شناختن و نشناختن بر عالمیان روان است.
سپاس او را که در آن چه آفرید اندیشه به ما داد و نعمتهایش پیاپی و به دنبال هم بر ما جاری است. و درود بر محمد سرور فرزندان آدم- هر چند که او خود سروریاش را مایهی افتخار نمیشمرد- و بر او سلامی که برای ما در صحرای رستاخیز توشهیی باشد، و درود بر آل و یارانش که هر یک در آسمان درخشان دین ماه و برای گروههای مسلمانان جان پناهند.
اما بعد، تفکر از جمله کارهای بسیار بزرگ مربوط به دل و کلید روشنایی، سرآغاز بینش و روزنهی دانش و فهم است. بیشتر مردم به فضل آن پی بردهاند اما حقیقت و فواید آن را نشناختهاند. شمار اندکی از آنها تفکر و تدبر میکنند. در حالی که خداوند در کتاب گرانقدرش در موارد بیشماری به تفکر و تدبر سفارش کرده و متفکران را ستوده است:
﴿ٱلَّذِينَ يَذۡكُرُونَ ٱللَّهَ قِيَٰمٗا وَقُعُودٗا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمۡ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلۡقِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ رَبَّنَا مَا خَلَقۡتَ هَٰذَا بَٰطِلٗا﴾[آل عمران: ۱٩۱].
«آنان که ایستاده و نشسته و به پهلو خفته خدا را یاد میکنند و درآفرینش آسمانها و زمین میاندیشند: پروردگارا این جهان را بیهوده نیافریدهای».
عطاء گوید روزی من و عبید بن عمیر بن نزد عایشه(ل) رفتیم، از پشت حجابی با ما سخن گفت و پرسید: ای عبید چرا به دیدارمان نمیآیی؟ پاسخ داد: به خاطر این فرمودهی رسول خدا «زُرغبّاً تزدد حُبّاً»:«دیر - دیر و با فاصله دیدار کن، تا دوست داشتنیتر باشی».
ابن عمیر گفت: دربارهی شگفتترین چیز که از پیامبر ج دیدهای برایمان سخن بگو. او گریه کرد، سپس گفت: تمام کارهایش شگفت بود، یک شب پیش من آمد، گفت: «اجازه بده، پروردگارم را عبادت کنم» سپس برخواست، وضو گرفت، به نماز ایستاد وآنقدر گریست که محاسن مبارکش خیس شد، و آن گاه به سجده رفت، از اشکش زمین خیس شد، بعد دراز کشید تا بلال برای نماز صبح به سراغش آمد. او را که دید گفت: ای رسول خدا چرا این اندازه گریه میکنی در حالی که خداوند گناهان تو را بخشوده است؟ فرمود: «لَقَد أنزلت عَلیَّ اللیلة آیاتٌ ویلٌ لِمن قرأها و لَمَ یتدَّبر فیها»: «امشب آیههایی بر من فرود آمده، وای بر کسی که آن را بخواند و در آن نیندیشد: «مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین و رفت و آمد شب و روز عبرتی است برای خردمندان». وای بر کسی که آن را بخواند و در آن تفکر نکند. [۲۵۲]
[۲۵۲] درجهی حدیث نیک است: ابن حبان در صحیحش (۲/۳۸۶) روایت کرده است. شیخ البانی در صحیح الترغیب و الترهیب آن را نیک دانسته و در سلسلة الأحادیث الصحیحة (۱/۱۴٧) نیز آورده است.