خالد بن ولید و سم
ممکن است برخی از مردم بپرسند دربارهی داستان خالد بن ولید که زهر نوشید، یا آن چه از عمر نقل شده که با یک آدم جذامی غذا خورد، چه باید گفت؟!
داستان خالد در کتابهای تاریخی آمده و مشهور است. چنان بود که آنها در نبرد با روم دژی را محاصره کردند، رومیها گفتند: ما تسلیم نمیشویم مگر اینکه تو زهر بنوشی، از یک سو حکم نوشیدن زهر حرام بود: «من تحسی سمّاً فقتل نفسه فسمّه یتحسّاه فی بطنه فی نار جهنم خالداً مخلداً فیها أبداً»:«هرکس زهر بنوشد و خود را بکشد، آن زهر شکمش را در آتش جهنم میخورد و برای همیشه در آنجا خواهد ماند». [۳۲۳]از دیگر سو خالد در موقعیت دشواری بود، تسلیم شدن آنها برابر بود با حمایت مسلمانان و دورکردن موجبات آزار و اذیت در جنگ. این مصلحت بزرگی برای مسلمانان بود. گویا رومیان به کرامات نظر داشتند تا تسلیم شوند. این موقعیت و شرایط سبب شد تا خالد زهر را بگیرد با اطمینان و توکل به خدا آن را بنوشد، و زیانی به او نرساند... لذا رومیها تسلیم شدند!
این حالت ویژه و یک موقعیت استثنایی بود و انجام دادن آن به جهت خودکشی نبود. بلکه خالد مصلحت بزرگ مسلمانان را مدنظر داشت و در خود مایهی بسیاری از توکل برخدا احساس میکرد. این حالت را چه بسا برخی از اولیاءالله در برخی مواقع احساس میکنند، به خاطر توکل زیانی به او نرساند و این برای هر کسی اتفاق نمیافتد.
داستان عمرس نیز به همین شکل بود. کسی که معتقد است واگیری در بیماریها بدون استثنا باید سرایت کند، این قضیه را در این داستان میتواند به وضوح ببیند. عمر در دل خود قدرت و صحت توکل را داشت، تا برای مردم ثابت کند که واگیری بیماری حقیقت ندارد. اما این حالات ویژه برای اولیای خدا رخ میدهد و مطلق نیست، اصل چنان است که بود.
***
گزیدهیی از آن چه در موضوع توکل در توان بود، تقریر افتاد. از خدا میخواهیم ما را از شمار توکل کنندگان بر خود قرار دهد، به یگانگی او ایمان داشته باشیم، و از آنها باشیم که حق میگویند و به آن عمل میکنند. درود و سلام بر پیامبر ما محمد.
[۳۲۳] صحیح است: بخاری (۵٧٧۸) بخش الطب باب شرب السم و الدواء و بما یخاف منه، و مسلم (۱۰٩) بخش الإیمان، باب غلظ تحریم قتل الانسان نفسه، روایت کردهاند.