جایگاه شکر
چنان که ابن قیم (/) نیز یاد کرده است در جایگاهها و مقامات ﴿إِيَّاكَ نَعۡبُدُ وَإِيَّاكَ نَسۡتَعِينُ٥﴾[الفاتحة: ۵] شانزده وجه هست، بدین شرح:
۱- از بالاترین جایگاههاست.
۲- بالاتر از جایگاه خشنودی است، خشنودی در محدودهی شکر است، بدون آن شکر نیز نیست.
۳- نیمی از ایمان شکر است و نیمهی دیگر آن شکیبایی.
۴- خداوند به شکرگزاری دستور داده و از ضد آن نهی فرموده است.
۵- اهل شکر را ستوده و آنها را با خاصگان مردم توصیف کرده است.
۶- شکر را غایت آفرینش و دستورهایش قرار داده است.
٧- اهل شکر را به بهترین پاداش وعده داده است.
۸- آن را سبب زیادتی در فضل خود دانسته است.
٩- شکر را نگهبان و نگهدار نعمت قرار داده است.
۱۰- خبر داده که اهل شکر همانهایند که از آیاتش بهرهمند میگردند.
۱۱- برای آنها نامی ازآن ساخته است (شکور) که شاکر را به مورد شکر میرساند و فراتر از آن شکرگزار خود مورد شکر واقع میشود.
۱۲- نهایت آن چه پروردگار از بندهی خود میخواهد.
۱۳- او خود را شاکر و شکور نامیده، به شکرگزاران نیز همین دو اسم داده است، از صفت خود به آنها داده و آنها را به نام خود نامیده است، همین برای دوست داشتن شکرگزاران و فضل او بر آنها کافی است.
۱۴- خداوند خبر داده که شمار شاکران در میان بندگانش اندکند.
۱۵- شکر ناگزیر زیادتی همراه آن است.
۱۶- شکر همان روی آوردن دل به دوستی صاحب نعمت و اعضا به طاعت او و جاری شدن زبان به یاد و ستایش او است.