ثمرهها و فواید تقوی
۱- تقوی انسان را از هر گونه تنگنایی بیرون میآورد، تقوی روزنهیی است برای روزی که هیچکس انتظارآن را ندارد، زیرا خداوند این وعده را داده و او هرگز خلف وعده نمیکند: ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مَخۡرَجٗا٢ وَيَرۡزُقۡهُ مِنۡ حَيۡثُ لَا يَحۡتَسِبُۚ﴾[الطلاق: ۲-۳] «هرکس از خدا بترسد، خداوند راه نجاتی پیش پای او میگذارد و او را از جایی که گمان ندارد روزی میرساند.» در شغلها و کارهای کم درآمد این نکته بسیار مهم است. تقوای پروردگار باعث میشود به جای ترک کارهای حرام جانشینهای مباحی برای انسان فرا برسد. حتی اگر با محرومیت روبهرو شدید حلقهی تقوی را از دست ندهید و حتی اگر در معرض آزار و اذیت مردم واقع شدید به صداقت و درستی پایبند باشید. پروردگار به زودی راهی برای برونرفت از این تنگناها برایتان فراهم میکند.
یک نفر بازرگان میگفت در شرکتی بازرگانی کار میکرد و در بسیاری از خرید و فروشها به او پیشنهاد رشوه میشده است، و بیشتر کارهای بازرگانان با رشوه انجام میشد، وقتی پی برد که این کار ناروا و معیصیت است، تقوای خدا پیشه کرد و از ترس او از این کار خودداری کرد... طولی نکشید که شخصی آمد و بدون رویارویی با رشوه ابزارها و دستگاههای زیادی را خریداری کرد. این چنین خداوند سبحان برای آن پرهیزکار خیر و احسان اراده کرد و در قبال نیت خیرش به او عوض داد، وعدهاش را به زودی عملی ساخت، زیرا او در تقوایش با خدا روراست و مخلص بود، تقوی نمیتواند در یک جانب، در یک امر و یا در یک نهی یا در یک دستور دینی بدون جوانب و امر و نهیهای دیگر صورت پذیرد.
کسی که وعدهی خدا را کند و آهسته میداند و فکر میکند دیر عملی میشود، در درجهی اول باید به خود بنگرد، آیا مراتب تقوی را به درستی کسب کرده است؟ و آن را به حد کمال رسانده است؟ بیگمان کسی که دستوری را اجرا میکند و دستور دیگر را زیر پا میگذارد، به بعضی نواهی عمل میکند و بعضی را میشکند، تقوای الهی را به درستی محقق نساخته است وشایستگی تحقق وعدهی الهی را ندارد.
۲- آسان سازی کارها؛ خداوند سلسله اسباب را برای انسان با تقوی آسان میکند: ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّهُۥ مِنۡ أَمۡرِهِۦ يُسۡرٗا﴾[الطلاق: ۴] «هرکس از خدا بترسد خداوند کار را بر او آسان گیرد».
۳- از جمله مهمترین چیزهایی که به متقی داده میشود دانش سودمند ناشی از تقوی است: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۖ وَيُعَلِّمُكُمُ ٱللَّهُۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ٢٨٢﴾[البقرة: ۲۸۲] «از خدا بترسید خدا به شما آموزش میدهد و بر هر چیز داناست.» خداوند همه چیز را به شما یاد میدهد، هر آن چه که به آن نیاز دارید، حلال، حرام، مصلحتها و منفعتهایتان را به شما یاد میدهد، اموال و داراییهایتان را برایتان حفظ میکند، گناه و نافرمانی از جمله اسباب نقصان دانش و حفاظت الهی، و عدم روی آوری نفس به علم و دانش است.
۴- بصیرت و تیزبینی از بزرگترین دستآوردهای تقوی است. متقی، بصیرت و درکی به دست میآورد که به کمک آن حق را از باطل باز بشناسد، و نوری از سوی خداوند راه را برایش روشن گرداند، و از شر و بدی بپرهیزد و جویای خیر و نیکی باشد وتوفیق بیابد: ﴿إِن تَتَّقُواْ ٱللَّهَ يَجۡعَل لَّكُمۡ فُرۡقَانٗا﴾[الأنفال: ۲٩] «اگر از خدا بترسید وسیلهای برای جدایی حق از باطل برایتان قرار میدهد» «فرقان» در لغت آن است که حق باطل را از هم جدا میکند، مانند صبح که روز را از شب جدا میکند.
۵- محبت خداوند و ملایکه و مردم در حق انسان پرهیزگار: ﴿بَلَىٰۚ مَنۡ أَوۡفَىٰ بِعَهۡدِهِۦ وَٱتَّقَىٰ فَإِنَّ ٱللَّهَ يُحِبُّ ٱلۡمُتَّقِينَ٧٦﴾[آل عمران: ٧۶] «آری هرکس به پیمان خود وفا کند و پرهیزگار باشد، خدا پرهیزگاران را دوست دارد» خداوند وقتی کسی را دوست بدارد جبرییل را فرا میخواند تا او را دوست بدارد، و اهل آسمان و سپس اهل زمین او را دوست میدارند. [۴۴۰]
﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّٰلِحَٰتِ سَيَجۡعَلُ لَهُمُ ٱلرَّحۡمَٰنُ وُدّٗا٩٦﴾[مريم: ٩۶] «خداوند رحمان محبت ایمان آوردگان صالح را در دلها افکند» یعنی مودتی از خود، ملایکه و نیز از مردم برای او مقرر میکند.
۶- یاری و پشتیبانی خداوند از متقی: ﴿وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾[البقرة: ۱٩۴] «و بترسید از خدا و بدانید که او با پرهیزگاران است.» این همراهی خدا با بنده در قالب کمک، تأیید و حمایت از اوست. او (سبحانه و تعالی) این عطیهی خود را به پیامبران تقوا پیشهی خود عطا فرمود، به موسی و هارون گفت: ﴿قَالَ لَا تَخَافَآۖ إِنَّنِي مَعَكُمَآ أَسۡمَعُ وَأَرَىٰ٤٦﴾[طه: ۴۶] «فرمود: نترسید، من با شمایم، میشنوم و میبینم»، ﴿قَالَ كَلَّآۖ إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهۡدِينِ٦٢﴾[الشعراء: ۶۲] «گفت: هرگز، پروردگارم با من است و به زودی هدایتم خواهد کرد».
٧- پرهیزگاران از آسمانها و زمین برکتهایی برایشان میرسد، برکت یعنی افزایش چیز اندک، سپس فراوانی، زیادت، خیر و بالاخرة عافیت و سلامتی: ﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡقُرَىٰٓ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَفَتَحۡنَا عَلَيۡهِم بَرَكَٰتٖ مِّنَ ٱلسَّمَآءِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[الأعراف: ٩۶] «اگر ساکنان تمام بلاد ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند درهای برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم.» این یعنی خداوند نیکی و خیر را برای آنها فراوان میگرداند و به خاطر تقوی دروازههای خیرو برکت را به روی آنها میگشاید: ﴿وَأَلَّوِ ٱسۡتَقَٰمُواْ عَلَى ٱلطَّرِيقَةِ لَأَسۡقَيۡنَٰهُم مَّآءً غَدَقٗا١٦﴾[الجن: ۱۶] «اگر پایداری کنند، به آب فراوان سیرابشان میکنیم.» برعکس اگر تقوی حاصل نشود، فساد در زمین فراگیر میشود: ﴿ظَهَرَ ٱلۡفَسَادُ فِي ٱلۡبَرِّ وَٱلۡبَحۡرِ بِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِي ٱلنَّاسِ﴾[الروم: ۴۱] «به سبب اعمال مردم، در برّ و بحر فساد آشکار شد». آلودگی، بیماری و انواع سرطانها انتشار مییابد: ﴿لِيُذِيقَهُم بَعۡضَ ٱلَّذِي عَمِلُواْ﴾[الروم: ۴۱] «تا جزای بخشی از اعمالی را که انجام دادهاند به آنها بچشانیم.» این در سزای اعمالشان است. برکت با نافرمانی و گناه زوال مییابد... چه بسا میبینید اموال فراوانی بیهوده به هدر میرود، نه صاحبش و نه کس دیگری ازآن استفاده نمیکند... چه بسا میبیند برای برخی از مردم انواع غذا فراهم باشد اما مایهی بیماری و وبال آنها میشود...!
۸- مژده و بشارت برای پرهیزگار... چه بسا در قالب ستایش مردم باشد... یا رؤیای مبارک.. ودیدار ملایکه در هنگام مرگ: ﴿أَلَآ إِنَّ أَوۡلِيَآءَ ٱللَّهِ لَا خَوۡفٌ عَلَيۡهِمۡ وَلَا هُمۡ يَحۡزَنُونَ٦٢ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ٦٣ لَهُمُ ٱلۡبُشۡرَىٰ فِي ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا وَفِي ٱلۡأٓخِرَةِۚ﴾[يونس: ۶۲-۶۴] «آگاه باش که دوستان خدا نه ترسی دارند، ونه غمگین میشوند. برای مؤمنان پرهیزگار در زندگی دنیا و آخرت خبری مسرت بخش است.» این مژده میتواند رؤیای نیکویی باشد یا تمجید و تحسین مردم! نبوت به پایان رسیده است... اما نشانههای بشارت دهنده همچنان باقی است.
٩- محفوظ ماندن از نیرنگ و فریب دشمنان، انسان هرگز به دور از دشمن و حسود نیست﴿وَإِن تَصۡبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا يَضُرُّكُمۡ كَيۡدُهُمۡ شَيًۡٔاۗ﴾[آل عمران: ۱۲۰] «اگر استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید مکرشان به هیچ وجه به شما ضرر نمیرساند». خداوند شر بدکاران و نیرنگ نابهکاران را از پرهیزگاران دور میکند.
۱۰- رساندن منافع دنیایی، حفاظت خانواده و اموال: ﴿وَلۡيَخۡشَ ٱلَّذِينَ لَوۡ تَرَكُواْ مِنۡ خَلۡفِهِمۡ ذُرِّيَّةٗ ضِعَٰفًا خَافُواْ عَلَيۡهِمۡ فَلۡيَتَّقُواْ ٱللَّهَ وَلۡيَقُولُواْ قَوۡلٗا سَدِيدًا٩﴾[النساء: ٩] «آنان که نگران فرزندان ناتوانی باشند که از خود به جا میگذارند باید از خدا بترسند و سخنی عادلانه و درست بگویند.» خداوند پدران را که میترسند فرزندان سهلانگار و ضعیفی را پس از خود به جا بگذارند، به ترس و تقوا در دیگر امورشان سفارش میکند که تقوای خدا پیشه کنند تا او از فرزندانشان حفاظت کند و مراقبت و نعمت نگهداری خود را شامل حالشان بگرداند: ﴿وَأَمَّا ٱلۡجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَٰمَيۡنِ يَتِيمَيۡنِ فِي ٱلۡمَدِينَةِ وَكَانَ تَحۡتَهُۥ كَنزٞ لَّهُمَا﴾[الكهف: ۸۲] «اما دیوار از آن دو پسر یتیم از مردم این شهر بود که زیر آن گنجی داشتند.» این چنین خداوند اگر بخواهد برای حفظ جان و مال بندگان خود مأمورانی مقرر میکند، در این آیه نکتهی دیگری هم قابل ملاحظه است: ﴿وَكَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحٗا﴾[الكهف: ۸۲] «و پدر آنها مرد صالحی بود.» او به خاطر اهلیت و شایستگی آن پدر جان واموال پسرانش را محفوظ نگه داشت.
محمد بن منکدر میگوید: «خداوند فرزند، نوه و نتیجهی انسان صالح و نیز محل سکونت او و ناحیههای اطراف آنرا محفوظ میدارد و آنها پیوسته در سایه حفاظت و توجه خداوند خواهند بود». [۴۴۱]
ابن مسیب گوید: «ای فرزندم! من به خاطر تو و به امید اینکه آثار من در وجود تو بماند و ادامه یابد، بیشتر نماز میخوانم و دعا میکنم!». [۴۴۲]سپس این آیه را خواند: ﴿وَكَانَ أَبُوهُمَا صَٰلِحٗا﴾[الكهف: ۸۲] «پدرشان صالح و نیکوکار بود.» او بیگمان برای خدا نماز میخواند و داناتر و آگاهتر از آن بود که به خاطر عملش فقط به ثواب دنیوی چشم داشته باشد، بلکه او در ورای ثواب و پاداش اخروی به امور دنیایی نیز نظر داشت، و خداوند کریم و سخاوتمند است، به خاطر عبادتهای بندگانش هم در دنیا و هم در عقبی به آنها ثواب و رحمت میرساند.
۱۱- تقوی سبب قبول عمل است و این از جمله بزرگترین فواید است: ﴿إِنَّمَا يَتَقَبَّلُ ٱللَّهُ مِنَ ٱلۡمُتَّقِينَ﴾[المائدة: ۲٧] «خدا فقط از پرهیزگاران میپذیرد».
این آیه پاسخ یک انسان صالح به برادر بدکارش است که عاقبت بدکاریش او را به قتل برادر صالحش وا داشت.
یکی از پیشینیان میگفت: «اگر بدانم خداوند یک سجدهی من را قبول کرده است آرزوی مرگ میکردم». [۴۴۳]
۱۲- تقوی سبب رهایی و رستگای از عذاب و آزار دنیا میشود: ﴿وَنَجَّيۡنَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ١٨﴾[فصلت: ۱۸] «و مؤمنان پرهیزکار را نجات دادیم».
۱۳- با وجود تقوی انسان در میان مردم محبوبیت، شرافت و شکوه و هیبت ایجاد میکند، انسان خود نیز دوست دارد در میان مردم منزلت و جایگاهی داشته باشد:
ألا إنما التقوی هی العزّ و الكرم
و حبُّك للـدنیا هـو الـذلّ و الـسقم
و لـیس عـلی عـبدٍ تقی نقیصةٌ
إذا حقّق التقوی و إن حاك أو حجم
هان! بدانید که افتخار و کرامت تنها در تقوی است، ذلت و نادرستی در صاحب دنیا است./ انسان پرهیزکار اگر تقوی را به درستی و کمال محقق سازد، نقص در کارش باقی نخواهد ماند.
۱۴- تقوی انسان را از خشنودی پروردگار، پاک شدن اشتباهات، رهایی از آتش دوزخ و کامیابی در بهشت بهرهمند میسازد. و این اوج خواستهی انسان مسلمان و نهایت آرزومندی اوست که خداوند او را به نعمت جاوید خود برساند. ﴿وَلَوۡ أَنَّ أَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ ءَامَنُواْ وَٱتَّقَوۡاْ لَكَفَّرۡنَا عَنۡهُمۡ سَئَِّاتِهِمۡ﴾[المائدة: ۶۵] «اگر اهل کتاب ایمان بیاورند و تقوا پیش گیرند، گناهانشان را خواهیم زدود»، ﴿وَمَن يَتَّقِ ٱللَّهَ يُكَفِّرۡ عَنۡهُ سَئَِّاتِهِۦ وَيُعۡظِمۡ لَهُۥٓ أَجۡرًا﴾[الطلاق: ۵] «و هرکس تقوای الهی پیشه سازد خداوند گناهانش را میآمرزد و پاداش او را افزون میگرداند»، ﴿ثُمَّ نُنَجِّي ٱلَّذِينَ ٱتَّقَواْ﴾[مريم: ٧۲] «و بعد کسانی را که تقوا پیشه کردند و از آن نجات میدهیم»، پیداست که سرافرازی و کامیابی و سربلندی در برابر مردم در روز رستاخیز با عزت و سربلندی دنیا قابل مقایسه نیست: ﴿زُيِّنَ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ٱلۡحَيَوٰةُ ٱلدُّنۡيَا وَيَسۡخَرُونَ مِنَ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْۘ وَٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ فَوۡقَهُمۡ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِۗ﴾[البقرة: ۲۱۲] «کافرانی که زندگی دنیایی در نظرشان آراسته شده است مؤمنان را مسخره میکنند و پرهیزگاران در قیامت از آنها بالاترند». آنان به وسیلهی تقوی بهشت را به ارث میبرند: ﴿وَجَنَّةٍ عَرۡضُهَا ٱلسَّمَٰوَٰتُ وَٱلۡأَرۡضُ أُعِدَّتۡ لِلۡمُتَّقِينَ﴾[آل عمران: ۱۳۳] «بهشتی که به وسعت آسمانها و زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است»، ﴿تِلۡكَ ٱلۡجَنَّةُ ٱلَّتِي نُورِثُ مِنۡ عِبَادِنَا مَن كَانَ تَقِيّٗا٦٣﴾[مريم: ۶۳] «این همان بهشتی است که به بندگان پرهیزگارمان میدهیم»، پرهیزگاران برای رفتن و ورود به بهشت زحمت و مشقتی نخواهند دید، آنها با عزت و احترام با همراهان و اکرام کنندگان به بهشت میرسند: ﴿وَأُزۡلِفَتِ ٱلۡجَنَّةُ لِلۡمُتَّقِينَ غَيۡرَ بَعِيدٍ٣١﴾[ق: ۳۱] «بهشت را برای پرهیزگاران نزدیک آورند تا دور نباشند»، ﴿يَوۡمَ نَحۡشُرُ ٱلۡمُتَّقِينَ إِلَى ٱلرَّحۡمَٰنِ وَفۡدٗا٨٥﴾[مريم: ۸۵] «روزی که پرهیزگاران را در پیشگاه خدای مهربان گرد آوریم.» هیأت و وفد مکرّم و با احترام به سوی پادشاه پادشاهان و فرمانروای مطلق برده میشوند و او آنها را وارد بهشت میگرداند. ﴿إِنَّ لِلۡمُتَّقِينَ مَفَازًا٣١﴾[النبأ: ۳۱] «به راستی نصیب پرهیزگاران کامیابی است»، جویبارها و رودهایی در اطراف آنها جاری میگرداند: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَنَهَرٖ٥٤﴾[القمر: ۵۴] «به راستی پرهیزگاران در باغها و کنار یکدیگرند».
سرای جاوید نصیب پرهیزگاران میشود، انسان آن روز با دوستان و محبوبانش به هم میرسند: ﴿ٱلۡأَخِلَّآءُ يَوۡمَئِذِۢ بَعۡضُهُمۡ لِبَعۡضٍ عَدُوٌّ إِلَّا ٱلۡمُتَّقِينَ٦٧﴾[الزخرف: ۶٧] «در آن روز دوستان دشمن یکدیگرند جز پرهیزگاران». آنان بر روی تختهایی روبه روی هم نشستهاند: ﴿إِنَّ ٱلۡمُتَّقِينَ فِي جَنَّٰتٖ وَعُيُونٍ٤٥ ٱدۡخُلُوهَا بِسَلَٰمٍ ءَامِنِينَ٤٦ وَنَزَعۡنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنۡ غِلٍّ إِخۡوَٰنًا عَلَىٰ سُرُرٖ مُّتَقَٰبِلِينَ٤٧﴾[الحجر: ۴۵-۴٧] «پرهیزگاران در باغها و کنار چشمهها هستند به سلامت و ایمنی به آن وارد شوید. آنچه در دلهایشان مایهی کینه است برکنیم و برادرانه بر تختهایی روبروی یکدیگر قرار دارند». گروه- گروه، دسته- دسته، و با اکرام و احترام به سوی بهشت و به سوی خدا میروند: ﴿وَسِيقَ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ رَبَّهُمۡ إِلَى ٱلۡجَنَّةِ زُمَرًاۖ﴾[الزمر: ٧۳] «آنان که از پروردگارشان ترسیدهاند گروه گروه به بهشت برده شوند».
در پایان به ناچار باید از این زندگی جدا شد و از آن دل کند.
عِـش ما بَدا لـك سـالمـاً
فـی ظلّ شاهقة القصـور
یُسعی علیـك بما اشتهیت
لَدَی الـرواح و فی البكورِ
فإذا النفوس تقعقعت فی
ضیق حشرجـة الـصدور
فهناك تعلـم مـوقـناً مـا
كـنـت إلــا فــی غــرور
هر چند برایتان مقدور باشد سالم و خوشحال در سایهی کاخهای بلند زندگی کنید./ صبحگاهان و شامگاهان هر چه دوست دارید و هر چه آرزو کنید برایتان آورده میشود./ اما آن گاه که جانها در سینه به تنگ آید و دلها در آن نگنجد،/ به یقین میدانید که شما تا آن موقع در غفلت و غرور بودهاید.
تلاش و تکاپو و مواظبت برنفس و دل به منظور رسیدن به تقوی، انجام آن چه خدا واجب کرده و پرهیز از آن چه ازآن نهی کرده، در حقیقت شیوهی درست و مسلک راستین آن زندگی است، از اینکه بگذریم هر چه در دنیا است، لهو است و لعب، دنیا خود بازیچهیی بیش نیست، مورد لعنت واقع شده است. [۴۴۴]
این بود گوشهیی از موضوع و معانی تقوی، و راهها و شیوههای حصول آن، مراتب و بهره و فایدههای آن... و همچنین صفات و ویژگیهای پرهیزگاران و تقواپیشگان، از خداوند بزرگ خواستاریم ما را در مسیر تقوی و دست یافتن به آن یاری دهد، و از دنیا و شر و شور آن رهایی بخشد!
[۴۴۰] صحیح است: بخاری (٧۴۸۵) بخش التوحید، باب کلام الرب مع جبرییل و نداءالله الملائکة، و مسلم (۲۶۳٧) بخش البر والصلة و الآداب، باب اذا أحب الله عبداً حببه إلی عباده، روایت کردهاند. [۴۴۱] ابن مبارک در الزهد (۱/۱۱۲) به شمارهی (۳۳۰)، وحمیدی در مسندش (۱/۱۸۵) به شمارهی (۳٧۳) این سخن را آوردهاند. [۴۴۲] ابن رجب حنبلی در جامع العلوم والحکم (۱/۱۸٧) روایت کرده است. [۴۴۳] ابن عبدبر در التمهید (۴/۲۵۶) این چنین روایت کرده است: «گدایی نزد ابن عمر آمد و از او چیزی خواست، ابن عمر به پسرش گفت یک دینار به او بدهد، پسرش گفت خدا قبول کند، پدر! او گفت: اگر میدانستم خداوند یک سجده یا یک درهم صدقه را از من قبول کرده است، هیچ چیز برایم محبوبتر از مرگ نبود! آیا میدانی خداوند از چه کسانی قبول میکند؟ او تنها از پرهیزگاران قبول میکند». [۴۴۴] ترمذی (۲۳۲۲) بخش الزهد، و ابن ماجه (۴۱۱۲) بخش الزهد، باب مثل الدنیا، و دارمی (۳۲۳) در بخش المقدمة، باب فی فضل العلم و العالم، با درجهی نیکو روایت کردهاند، البانی در صحیح الجامع به شمارهی (۱۶۰٩) آن را نیکو دانسته است.