توکل و تواکل
فرق میان توکل و تواکل در این است که در توکل فراهم کردن سلسله اسباب شرعی هست، در حالی که تواکل اهمیت ندادن به اسباب و فراهم نکردن آن است.
برخی از دانشجویان مثلاً هنگام رفتن به یک امتحان چیزهایی برای تقلبی با خود میبرند و میگویند: این جزء اسباب است! در حالی که این توکل آمیخته با سرپیچی از راه درست است، توکل درست این است که از اسباب شرعی هر چه در توان است مهیا شود. هرکس از توکل به در باشد باید در توحید او شک کرد، و فراهم نکردن سلسله اسباب هر کاری، نقص عقل شمرده میشود. بندهی مخلص خدا این سببها را هر چند کوچک و ناچیز باشد فراهم میسازد، و خدا آن را مبارک میگرداند وآن را اثربخش قرار میدهد. خداوند این امور را در لابهلای داستان حضرت مریم به ما یاد داده است.
توكل علَی الرحمن فی كلّ حاجة
و لاتؤثرنّ العجزَ یوماً علی الطلب
ألــم تَــرَ أنَّ الله قـالَ لــمـریـم
إلیك فَهـزِّی الجذعَ یسقُط الـرُّطب
و لـوشـاءَ أن تجنیه من غیرهزّها
جَـنـتـه و لكن كـل شیءٍ له سبب
یعنی در هر خواستهیی به خداوند رحمان توکل کنید و هیچ وقت در جستجوی آن سستی نورزید./ بنگرید که خدا به مریم گفت: ساقهی درخت را به سوی خودت تکان بده تا خرمای تازه ازآن بیفتد برایت./ در حالی که اگر اراده میکرد بدون تکان دادن مریم، خرما خود برایش میافتاد، اما هر چیزی سببی دارد که باید فراهم شود.
اکنون تصور کنید زن که در قویترین حال ضعیفتر از مرد است، و حالت زایمان ضعیفترین حالتش است درآن حال که مریم بسیار ضعیف شده با حالت پس از زایمان بایستی تنهی درخت خرما را که درختی محکم و دارای تنهی سخت و استوار است، تکان دهد، اما خداوند فرمود: ﴿وَهُزِّيٓ إِلَيۡكِ بِجِذۡعِ ٱلنَّخۡلَةِ﴾[مريم: ۲۵] «تنه درخت خرما را تکان بده» با فراهم کردن سبب هر چند به طور ضعیف نتیجه را به ثمر رساند. در علم و قدرت خدا بدون هیچ گونه تکان و نیرویی میوهی آن درخت میتوانست بیفتد. وانگهی تکان دادن زنی ناتوان و دردمند برای آن درخت محکم چه فایدهیی داشت؟ خداوند در این جا به منظور اینکه نکتهیی به انسان یاد میدهد و بندگانش را متذکر میشود که باید اسباب لازم فراهم گردد، این دستور را آورده است. این در مسألهی توکل یکی از اصول بسیار مهم است.
پیامبر ج روزی که میخواست به جنگ برود زره پوشیده و کلاهخود بر سر نهاد. او این کار را در راستای فراهم کردن سلسله اسباب انجام داد، همین طور در هنگام هجرت برای از بین بردن ردپا و یافتن مسیر نامعلوم راهنما به خدمت گرفت و از راهی دور از انتظار رفت و زمانی را برای حرکت در نظر گرفت که مردم در آن کمتر بیرون بودند. این دقتها و ریزهکاریها همه برای این بود که اسباب رهایی را فراهم سازد. [۳۰٧]
این کسی است که پیامبر خداست و خداوند او را از هر چیز دیگری بینیاز کرده است: ﴿حَسۡبُكَ ٱللَّهُ وَمَنِ ٱتَّبَعَكَ مِنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ﴾[الأنفال: ۶۴] «خداوند تو را بس است»، ﴿وَٱللَّهُ يَعۡصِمُكَ مِنَ ٱلنَّاسِ﴾[المائدة: ۶٧] «خدا در برابر مردم تو را حفظ میکند» اما خداوند خواست در جریان هجرت مهیا کردن سلسله اسباب به همراه توکل بر خدا را به ما یاد دهد.
[۳۰٧] به روایتی اشاره دارد که بخاری آورده است: (۵۸۰٧) بخش اللباس، باب التقنع، حدیث طولانی در داستان هجرت است.