ورع دقیق
در موراد جزئیتر و دقیقتر ورع مسایلی هست که همهی افراد را نشاید. ابن رجب معتقد است: «در این جا نکتهیی است که نباید از آن غافل بود، اینکه دقت زیاد در خودداری از شبههها شایستهی کسی است که همهی مقامات و احوالش درست باشد و کارها و رفتارهایش از لحاظ تقوی و ورع همسان شده باشد؛ اما کسی که در ورطهی ارتکاب محرماتِ نمایان افتد و بخواهد از امور بسیار ریز و جزئی شبهه پرهیز کند و ورع بورزد، چنین اقدامی برایش قابل تحمل نخواهد بود و کسی از او نمیپذیرد. [۴٧۶]حکایت چنین کسی مانند حکایت اهل عراق است که از ابن عمر دربارهی خون بهای جانور ناچیزی سؤال کردند، در حالی که در میان آنها کسانی بودند که دستشان به خون حسین بن علی آلوده بود. از او پرسیدند کسی که در لباس احرام است اگر پشهیی را بکشد باید چه کار کند؟ ابن عمر گفت: درباررهی خون پیشه سؤال میکنند، در حالی که حسین را کشتهاند! پیامبر دربارهی او و حسن گفته است: «هُما ریحانتای من الجنة»:«آن دو، دوشاخه گل ریحان بهشتی مناند!!». [۴٧٧]
کوتاه سخن اینکه در مسیر ورع جزئیاتی هست که کمتر کسی بدان میرسد و اگر کسی مدعی آن شود به سادگی از او پذیرفته نخواهد شد. اما در هر حال ورع یکی از عبادتهای بزرگ و از ملاکهای دین است. به ویژه شخص فقیه پرهیزگار زاهد که با ورع سنت پیامبر را اجرا میکند. روز رستاخیز پاداش بزرگی دارد.
انسان شایسته است- چنانکه اوزاعی گفت- خود را به جایگاه درست و مخصوصی از ورع برساند. اوزاعی گفت: ما مزاح میکردیم و میخندیدیم- و هنگامی که به جایگاهی رسیدیم که به ما اقتدا میشد - ترسیدم که دیگر لبخندی هم بر لبمان نقش نبندد. [۴٧۸]
ورع آموختنی است- چنانکه ضحاک بن مزاحم بیان کرده است: پیشینیان ورع را یاد میگفتند، زمانی خواهد رسید که سخن گفتن آموزش داده شود. [۴٧٩]
انسان اگر ورع پیشه کند هیچ حلالی را از دست نمیدهد و هرگز گمان نمیکند خود را به تنگنایی میکشاند که برونرفت از آن برایش ممکن نیست، ورع باید چنانکه در شرع آمده است طلب شود.
***
ازخداوند، پادشاه مطلق مخلصانه، با بیم و امید، ضمن ابراز خشنودی از قضای او، باشکیبایی در برابر حوادث روزگار، با سپاسگزاری از نعمتهای او و با توکل بر او، خواستاریم، به ما تفکر در نشانهها و آیاتش درآفاق و انفس، محبت خاص خود، تقوی و ورع عنایت فرماید!
الهی! تقوی و محبت خود را زینت بخش دلهای ما قرار بده!
الهی! چنان کن که هرگز از یاد تو، ذکرتو و محاسبهی نفس خویش غافل نشویم!
الهی! ما را و همهی انسانها را یاری کن تا در شمار مخلصان، امیدواران، خرسندان، شکیبایان، شکرگزاران، متوکلان، محبان و پرهیزگاران درآییم!
آمین.
پایان
[۴٧۶] ابن رجب حنبلی، جامع العلوم و الحکم، (۱/۱۱۱). [۴٧٧] بخاری (۵٩٩۴) بخش الادب، باب رحمة الولد و تقبیله و معانقته، آورده است. [۴٧۸] ابونعیم، حلیة الاولیاء، (۴/۱۴۳). [۴٧٩] ابن مبارک، الزهد، (۱/۱۱) به شمارهی ۴۰.