فواید محاسبه
از جمله فواید محاسبه- که بسیار زیاد است- این است که انسان از عیبهای خود مطلع میشود و چیزهای حیرتانگیزی از نفس خود کشف میکند.
از ابودرداء نقل است: انسان به فهم و آگاهی کامل نمیرسد مگر اینکه به خاطر خدا از مردم گریزان گردد، سپس به نفس خویش مراجعه کند و از آن بیشتر متنفر باشد. [۳۸۵]
یکی از بزرگان دردعای عرفه میگفت: خداوندا دعای مردم را به خاطر من رد نکن! [۳۸۶]
محمد بن واسع با اینکه یکی از عابدان بزرگ بود- میگفت: اگر گناهان بو داشتند هیچکس نمیتوانست در کنار من بنشیند. [۳۸٧]
یونس بن عبید گفت: صد خصلت نیک میشناسم که هیچیک را در نفس خود نمیبینم. [۳۸۸]
حماد بن سلمه نزد سفیان ثوری که در حال احتضار بود، رفت، به او گفت: ای ابوعبدالله اکنون که به نزد کسی میروی که به او امیدوار بودی و او ارحم الراحمین است، آیا نسبت به آن چه از آن میترسیدی آرامش یافتهای؟ سفیان پاسخ داد: ای ابن سلمه آیا تو امیدواری من از آتش نجات یابم؟ گفت: بله، به خدا من به این امیدوارم.
جعفر بن زید حکایت میکند: با جنگجویانی به کابل رفتیم. صله بن اشیم نیز در میان لشکر بود، مردم شامگاه در جایی اردو زدند، نماز خواندند و او دراز کشید. با خود گفتم: مراقب کارهایش خواهم بود! ناگاه از غفلت مردم استفاده کرد و از جایگاه خود بیرون جهید، وارد انبوه درختانی شد که در آن نزدیکی بود. من هم به دنبال او رفتم، وضو گرفت، و به نماز ایستاد، ناگهان شیری آمد تا به نزدیکی او رسید، من به بالای درختی گریختم، چون او به سجده رفت گفتم الان شیر به او حمله میکند. اما از سجده برخاست، نشست و سلام داد، سپس گفت: ای درنده، روزیات را در جایی دیگر بجوی، شیر با غرشی از آنجا رفت. او پیوسته بر آن حال نماز میخواند، تا اینکه صبح شد، نشست و خداوند را حمد گفت و چنین دعا کرد: خدایا از تو میخواهم مرا از آتش پناه دهی، کسی مثل من شرم دارد که خواهان بهشت باشد. سپس برگشت و وقتی صبح شد گویی بر بالش خوابیده بود، در حالی که من از هول و وحشت آن چه شب دیده بودم، حالی داشتم که فقط خدا میدانست. [۳۸٩]
عمر بن خطاب گفت: خدایا ستم و کفر را به دیدهی عفو بنگر. شخصی از او پرسید: ای امیرالمؤمنین ستم شاید، اما کدام کفر؟ گفت: ﴿إِنَّ ٱلۡإِنسَٰنَ لَظَلُومٞ كَفَّارٞ﴾[إبراهيم: ۳۴] «انسان ستمکار و ناسپاس است.» بنابراین وقتی انسان در حالات گذشتگان دقت کند، و در آن بیندیشد، حال خویش و تفاوت فاحش آن با احوال آنها را در مییابد.
این نکته نیز از نوع تفکر در عیبها به شمار میآید، اینکه انسان به خاطر کاری که انجام داده است، ببینید چه خودشیفتگی و غروری در او پدید میآید، و میبیند که نزدیک است هلاک شود. انسان نباید فراموش کند هر چه قدر عمل داشته باشد، همچنان تقصیر و کوتاهی در پروندهاش خواهد بود.
آن چه انسان را در محاسبهی نفس یاری میرساند درک این امر است که خداوند مراقب اوست و بر همهی اسرار و بر نهانخانهاش آگاه است و هیچ رازی بر او پوشیده نمیماند: ﴿وَنَعۡلَمُ مَا تُوَسۡوِسُ بِهِۦ نَفۡسُهُۥۖ وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ﴾[ق: ۱۶] «واز وسوسههای نفس او آگاهیم و از رگ گردنش به او نزدیکتریم»، ﴿وَٱعۡلَمُوٓاْ أَنَّ ٱللَّهَ يَعۡلَمُ مَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ فَٱحۡذَرُوهُ﴾[البقرة: ۲۳۵] «و بدانید که خدا از نیات درونی شما آگاه است از او بترسید».
از دیگر موارد مهم در محاسبه تفکر در سؤالهای روز رستاخیز است واینکه لازم است بدانیم آن روز مورد سؤال و بازخواست قرار میگیریم. تنها گناهکاران نیستند که از آنها سؤال میشود: ﴿لِّيَسَۡٔلَ ٱلصَّٰدِقِينَ عَن صِدۡقِهِمۡ﴾[الأحزاب: ۸] «تا سرانجام از صدق راستگویان بپرسد». جایی که صادقین در مورد صدقشان مورد باز خواست قرار میگیرند، دربارهی دیگران چه فکر میکند؟ ﴿فَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلَّذِينَ أُرۡسِلَ إِلَيۡهِمۡ وَلَنَسَۡٔلَنَّ ٱلۡمُرۡسَلِينَ٦﴾[الأعراف: ۶] «به طورقطع از کسانی که پیامبران را به سویشان فرستادیم و نیز از پیامبران سؤال خواهیم کرد» حتی فرستادگان و پیامبران الهی نیز بازخواست میشوند.
آنگاه قضیهی سؤال کردن از اعضای بدن که در آن روز انجام میشود شایستهی توجه است: ﴿إِنَّ ٱلسَّمۡعَ وَٱلۡبَصَرَ وَٱلۡفُؤَادَ كُلُّ أُوْلَٰٓئِكَ كَانَ عَنۡهُ مَسُۡٔولٗا﴾[الإسراء: ۳۶] «گوش، چشم و دل همه انسان در قبال آن مسؤولیت دارد» وقتی انسان بیندیشد که روز قیامت آن سؤالها از او پرسیده میشود، از هم اکنون برای آن روز خود را آماده میکند و توشهی پربارتری بر میگیرد.
به علاوه حتی دربارهی نعمتهایی که در اختیار او قرار گرفته شده، از او میپرسند: ﴿ثُمَّ لَتُسَۡٔلُنَّ يَوۡمَئِذٍ عَنِ ٱلنَّعِيمِ٨﴾[التكاثر: ۸] «در آن روز از نعمتهایی که داشتید بازخواست خواهید شد.» حتی آب سرد که از آن بهره مند بوده است، مورد سؤال است، تحقیق دربارهی این مسایل و این سؤالها انسان را بر جادهی حق راهنمایی میکند تا خویشتن را اصلاح کند، سهلانگاری و هوا و هوس را کنار بگذارد، پیرو حق و حقیقت باشد، بر فرایض و ترک محرمات، انجام مستحبات و دوری از مکروهات و شبههها پایبند باشد.
[۳۸۵] ابن جریر طبری در تفسیرش (۱/۲۵۸) این سخن را آورده است. [۳۸۶] امام احمد در الزهد (۱/۲۴۴) نقل کرده است. [۳۸٧] امام احمد در کتاب الورع (۱/۱۵۲) به شمارهی (۸۰) روایت کرده است. [۳۸۸] ابن جعد در مسندش (۱/۲۰۳) به شمارهی (۱۳۳۵) و ابونعیم در حلیة الاولیاء (۳/۱۸) آوردهاند. [۳۸٩] بیهقی، شعب الإیمان (۳/۱۶۰)، ابن مبارک، الزهد (۱/۲۵٩) و ابونعیم، حلیة الاولیاء (۲/۲۴۰).