خشنودی از خدا و نقش قوانین وضعی در حکم
﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡغِي رَبّٗا وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيۡءٖ﴾[الانعام: ١٦٤] «بگو آیا غیر از خدا پروردگار دیگری بخواهم، در حالی که او پروردگار همه چیز است؟» ابن عباس گوید: «منظور سرور و اله است، چگونه غیر از خدا پروردگار دیگری را بگیرم در حالی که همه چیز را او آفریده؟».
﴿قُلۡ أَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَتَّخِذُ وَلِيّٗا فَاطِرِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ﴾[الانعام: ١٤] «بگو آیا غیر از خدا که آفرییندهی آسمانها و زمین است دوست دیگری بگیرم؟» یعنی آیا غیر از خدا معبود، یاور، یاریگر و پناه دیگری برای خود پیدا کنم؟» ولیاً از موالاة به معنای دوستی شامل دوست داشتن و پیروی کردن میشود.
﴿أَفَغَيۡرَ ٱللَّهِ أَبۡتَغِي حَكَمٗا وَهُوَ ٱلَّذِيٓ أَنزَلَ إِلَيۡكُمُ ٱلۡكِتَٰبَ مُفَصَّلٗا﴾[الانعام: ١١٤] «آیا غیر از خدا داور دیگری بخواهم در حالی که او است که کتاب را به تفصیل بر شما نازل کرده؟» آیا داور دیگری بگیرم تا بین من و شما داوری کند، به جای خدا که با توجه به کتاب او و سنت پیامبرش قضاوت کند.
اگر کسی بگوید: من قانون وضع شده را میپسندم، قانون ایتالیا، سویس یا آلمان ... و غیره من رضایت میدهم این قانون میان ما حکم کند، آیا چنین کسی میتواند رضایت و خشنودی از خدا به عنوان پروردگار شاملش شود ..؟!! آیا این آیه با او همخوانی دارد: «آیا به جای خدا داور دیگری را بخواهم در حالی که اوست که کتاب را به تفصیل برای شما فرو فرستاده است؟» پس در میان مردم هستند کسانی که از خدا اظهار خرسندی میکنند اما در رفتارهایشان یکی از بزرگترین قواعد دین و بهترین پایههای آن را نادیده میگیرند و با آن مخالفت میکنند. شما وقتی میگویید: از خداوند به عنوان رب خشنودم، باید به حاکم بودن او نیز رضایت بدهید. زیرا ﴿إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ﴾[الانعام: ٥٧] «حکم تنها از آن خداست». یعنی حکم کردن و حاکمیت تنها برای خدا شایسته است.
اگر کسی بگوید قانون وضعی را حاکم میگیریم، به او میگوییم پس کجاست خشنودیتان از خدا به عنوان پروردگار؟ آن گاه چون در این امور دقت کنید، در مییابید، که بسیاری از مردم ادعا میکنند خشنودی از خدا به عنوان پروردگار، از اسلام به عنوان دین و از محمد به عنوان پیامبر را حاصل کردهاند، سپس با حکم خدا مخالفت میکنند و حکم غیر او را میپذیرند، در این مقام کسانی هستند که مخالف سنتاند از سنت محمد بن عبدالله روی گردانند، کسانی نیز هستند که به اصل ادیان دیگر متمایلند و با آنها همرأی و هم گرایند، اما در این میان این سه عنصر مهم کجاست: خشنودی از خدا، از اسلام و از محمد به عنوان پروردگار و دین و پیامبر؟
قرآن سرشار از توصیف مشرکین است، اینکه آنها به جای الله دوستان دیگر اتخاذ کردند! در حالی که از شمار تمامیت ایمان، درستی دوستی و دشمنی است، مدار اسلام گرد این میگردد که انسان با جان و دل پرستش خدا را بپذیرد و از پرستش غیر از او ناخرسند باشد.