مردم و شکر نعمت
مردم در موضوع شکرگزاری نعمت سه گروهند:
گروهی شکرگزار نعمتهایند و آن را میستایند. گروهی آن را انکار میکنند و یا کتمان میکنند. و گروهی به ظاهر مینمایانند که اهل شکر نعمتاند، اما در حقیقت چنین نیستند بلکه چنانند که در حدیث آمده: «المتشبع بما لم یُعط كلابس ثوبی زور»:«کسی که خود را دارای چیزهایی بداند که ندارد، مانند آن کس است که لباس ستم پوشیده است». [۲۲۰]
از نعمان بن بشیر نقل است که بر منبر گفت: «هر کس به خاطر نعمت اندک شکر نگوید، به خاطر نعمت فراوان نیز شکرگزاری نمیکند، هرکس از مردم تشکر نکند، از خداوند نیز شکرگزاری نمیکند، و تحدث به نعمت الهی شکر است و ترک آن کفر، همراهی با جماعت مایهی رحمت است و جدایی از آن باعث عذاب». [۲۲۱]
تحدث به نعمت که در دین سفارش شده است، شایسته است از اعماق دل برخیزد و نزد دیگران نیز ابراز شود. اما انسان برای کسانی که حسودش هستند مختار است از این مسأله سخنی نگوید، و آن را پوشیده بدارد، ایرادی ندارد، کفران نعمت نکرده است زیر او به خاطر تنگ نظری به نعمت و کوتاهی در ادای حق خدا این کار را نکرده است بلکه برای دفع زیان یعنی حسادت، چشمزنی، نیرنگ و ضرر است، و دفع زیان از جمله اهداف شریعت است.
اما مقایسهی نعمتها در مورد نعمتهای الهی غیرممکن است. میتوان بین بندگان این کار را کرد، اما بین بنده و پروردگار ممکن نیست: «گوشت و خون آنها هرگز به خدا نمیرسد» بنده در برابر آن چه خدا به او ارزانی داشته، چه چیزی میتواند بدهد؟ بنابراین هیچ راهی به دادن پاداش نیست.
پس بنده باید بداند که او همیشه کوتاهی میکند و برای تمجید و ستایش پروردگار باید نعمتهایش را در مسیری به کار بگیرد که مورد رضایت او باشد. اما پاداش خدا را دادن برای انسان میسر نیست و خداوند از منشها و کردارهای او بهرهیی نمیگیرد و حتی اگر انسانها همه او را بپرستند در ملک او چیزی افزوده نمیشود.
[۲۲۰] صحیح است. به روایت بخاری (۵۲۱٩) بخش نکاح، باب المتشبع بما لم ینل، و مسلم (۲۱۲٩) بخش اللباس و الزینة، باب النهی عن التزویر فی اللباس و غیره. [۲۲۱] سخن نیکی است: امام احمد (۱٧٩۸۱) روایت کرده و ألبانی در صحیح الجامع (۳۰۱۴) آن را پسندیده است.