دوم در آخرت
۱- خوف از خداوند انسان را در روز قیامت زیر سایهی خدا قرار میدهد، دلیل این مدعا حدیث آن هفت نفری است که روزی که هیچ سایهیی جز سایهی خدا نیست، آنها را زیر سایه خویش میگیرد: «... ورجلٌ دعته أمراةٌ ذاتُ منصب و جمال فقال إنی أخاف الله»:«و مردی که زنی زیبا و صاحب جاه او را به خود بخواند، و او بگوید من از خدا میترسم». [٩۱]ترسش از خدا که او را از ارتکاب کار زشت بازداشت سببی شد تا روزی که خورشید به سر آدمیان نزدیک میشود چنانکه همه غرق در عرق میگردند او زیر سایهی عرش خدا باشد! اینکه به آن زن گفت: «من از خدا میترسم».
ظاهر حدیث این است که آن را با زبانش میگوید تا زن را نیز از آن کار دور براند و به خودش تذکر بدهد و بر موضع خویش پافشاری کند و پس از اعلام اصول پس نکشد. همچنین «... و رجل ذكر الله خالیاً ففاضت عیناه»:«مردی که در خلوت یاد خدا کند و چشمانش پر از اشک گردد» یعنی عذاب خدا و سختی انتقامش را به یاد بیاورد و از این بترسد که از شمار عذاب شوندگان باشد، لذا اشک از چشمانش فرو ریزد، آن ترس مثبت باعث میشود که آتش روز قیامت آن چشم را که از ترس خدا اشک ریخته، گزندی نرساند و به آن نرسد». [٩۲]
۲- همچنین ترس از خدا باعث بخشش است. برای نمونه یک نفر با وجود اینکه بسیار نادان بود، اما ایمانش مستحکم و جای گرفته در دلش بود که خوفی در او ایجاد کرده بود و خواستار انجام کاری عجیب بود... با این شرح: «شخصی بود که خداوند دارایی زیادی به او داده بود. چون زمان مرگش نزدیک شد به پسرانش گفت: من برای شما چگونه پدری بودم؟ گفتند: پدر خوبی بودی. گفت: من هیچ وقت کار خیری نکردم. وقتی مُردم مرا بسوزانید و پودر کنید و آن گاه در روزی طوفانی مرا در هوا پخش کنید... وآنها این کار را کردند... خداوند او را گرد آورد و به او گفت: چه چیزی تو را به این کار وا داشت؟ پاسخ داد: ترس از تو. در ازای این خداوند با مهربانی مخصوص خود او را تحویل گرفت!». [٩۳]این انسان با وجود نادانی، خداوند عذر او را پذیرفت. وگرنه کسی که در برانگیختن پس از مرگ شک دارد کافر است. اما این مرد خوفی زیاد از خدا در دل داشت، هر چند کوتاهی کرده بود، اما ترسش به او سود رساند، و باعث رهایی او شد.
۳- از دیگر فایدههای خوف این است که صاحبش را به بهشت میرساند، زیرا پیامبر ج فرموده: «مَن خافَ أولج، و مَن أولج بلغَ المنزلَ، ألا إنَّ سلعةَ الله غالیةٌ، ألا إنَّ سلعةَ الله الجنةُ»:«هر کس بترسد شبروی میکند و هرکس شبروی کند به سر منزل مقصود میرسد، هان که کالای خدا گران قیمت است، بدانید که آن، بهشت است». [٩۴]
آن کس که از هجوم آغاز شب دشمن میهراسد، حرکت میکند، و هرکس شبانه حرکت کند به جایگاه امن و خواستهی خود میرسد. این مثالی است که پیامبر آن را برای سالک مسیر آخرت آورده است. شیطان سر راه او است. نفس امر کننده به بدی و آرزوهای دروغین یاریگران شیطانند. اگر او در راه خود هوشیار باشد و در عملش نیت خالص داشته باشد. از شیطان و نیرنگش و سد راه شدنش در امان میماند. این کالای خداوند است که هرکس به دست بیاورد از شمار امنیت یافتهگان است.
۴- ترس در دنیا صاحبش را در روز رستاخیر آرامش میبخشد، خداوند (ﻷ) در حدیث قدسی میفرماید: «وَ عزّتی و جلالی، لا أَجمعُ علی عبدی خوفَین و أمَنین، إذا خافَنی فی الدُّنیا، أمنتُهُ یومَ القیامة، و إذا أمننَی فی الدَّنیا أخفتَهَ فی الاخرة»:«قسم به عزت و جلالم، دو ترس و دو امنیت را با هم به بندهام عطا نمیکنم، اگر در دنیا از من بترسد در آخرت او را آرامش و امنیت میبخشم، اگر در دنیا از من در امان باشد، در آخرت او را میترسانم». [٩۵]
۵- ترس از خدا سبب رهایی ازهر گونه بدی است. پیامبر ج فرموده است: «ثلاثٌ منجیاتٌ: خشیةُ الله تعالی فی السرّ و العلانیة»:«سه چیز رهایی بخشاند: یکی ترس از خدا در نهان و آشکارا...». [٩۶]
این ترس است که بنده را حفظ میکند و او را از هر حادثهی ناگواری میرهاند. چون او که صادق است فرموده- در حالی که وعدهی خدا خلاف ندارد- «رهایی بخشاند» تعمیم داده است. رهایی هم دنیا و آخرت را در بر میگیرد.
۶- از بهرههای خوف این است که صاحبش مورد ستایش قرار میگیرد و او را همین بس که داخل در دارندگان این اسما و القاب شریف میشود، مانند: ﴿۞ٱللَّهُ نُورُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِۚ مَثَلُ نُورِهِۦ كَمِشۡكَوٰةٖ فِيهَا مِصۡبَاحٌۖ ٱلۡمِصۡبَاحُ فِي زُجَاجَةٍۖ ٱلزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوۡكَبٞ دُرِّيّٞ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٖ مُّبَٰرَكَةٖ زَيۡتُونَةٖ لَّا شَرۡقِيَّةٖ وَلَا غَرۡبِيَّةٖ يَكَادُ زَيۡتُهَا يُضِيٓءُ وَلَوۡ لَمۡ تَمۡسَسۡهُ نَارٞۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٖۚ يَهۡدِي ٱللَّهُ لِنُورِهِۦ مَن يَشَآءُۚ وَيَضۡرِبُ ٱللَّهُ ٱلۡأَمۡثَٰلَ لِلنَّاسِۗ وَٱللَّهُ بِكُلِّ شَيۡءٍ عَلِيمٞ ٣٥﴾[نور: ٣٥] «مردان و زنان مسلمان، ایماندار، زاهد، راستگو، شکیبا، فروتن، صدقهدهنده، روزه دار، حافظ حیای خود وآنان که زیاد یاد خدا میکنند، خداوند برای همهی اینها بخشش و پاداشی بس بزرگ آماده کرده است».
این صفتهایی بزرگوارانه است، آنها تلاش میکنند که به دستش بیاورند. به عنوان افتخار و مایهی شرافت همین انسان را بس که وارد این گروه شود. ﴿تَتَجَافَىٰ جُنُوبُهُمۡ عَنِ ٱلۡمَضَاجِعِ يَدۡعُونَ رَبَّهُمۡ خَوۡفٗا وَطَمَعٗا وَمِمَّا رَزَقۡنَٰهُمۡ يُنفِقُونَ ١٦ فَلَا تَعۡلَمُ نَفۡسٞ مَّآ أُخۡفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعۡيُنٖ جَزَآءَۢ بِمَا كَانُواْ يَعۡمَلُونَ ١٧﴾[السجدة: ١٦ – ١٧] «از بسترخواب دوری میجویند، با بیم و امید پروردگارشان را میخوانند و از آن چه به آنها دادهایم میبخشند، هیچکس نمیداند چه پاداشهایی که روشنیبخش چشم است برایشان درنظر گرفته شده، پاداش کارهایی است که کردهاند».
در پیشاپیش همهی اینها پیامبر ما محمد ج است، چنانکه عبدالله بن رواحه سروده است:
و فـینا رسـولُ الله یتلو كتابــه
إذا انشقّ معروف من الصبح ساطعُ
أرانا الهدی بعد العمی فقلـوبنا
بـه مـوقـنــاتٌ أنـه مـا قـال واقـعُ
یبیـت یُجـافـی جنبه عن فراشه
إذا استـثقلت بـالمـشركین المضاجعُ
رسول خدا در میان ماست، کتابش را برایمان میخواند وقتی روز به روشنی میگراید. او پس از اینکه مانند نابینا بودیم راه هدایت را به ما نشان داد، دلهای ما ایمان دارد به او و اینکه هر چه میگوید درست و حقیقت است و روی میدهد. شب را در حالی به سر میبرد که از بستر خوابش دوری میگزیند آن گاه که بسترهای مشرکین از وجود آنها سنگینی میکند.
خداوند فرمود:
﴿أَمَّنۡ هُوَ قَٰنِتٌ ءَانَآءَ ٱلَّيۡلِ سَاجِدٗا وَقَآئِمٗا يَحۡذَرُ ٱلۡأٓخِرَةَ وَيَرۡجُواْ رَحۡمَةَ رَبِّهِۦ﴾[الزمر: ٩].
«آیا کسی که در طول شب عبادت میکند، به سجده میرود، به رکوع میرود، از آخرت میترسد و به لطف ومهربانی پروردگارش امید دارد...» و ﴿وَٱلَّذِينَ هُم مِّنۡ عَذَابِ رَبِّهِم مُّشۡفِقُونَ ٢٧ إِنَّ عَذَابَ رَبِّهِمۡ غَيۡرُ مَأۡمُونٖ ٢٨﴾[المعارج: ٢٧ – ٢٨] «آنان که از عذاب پروردگارشان میترسند، از عذاب پروردگار واقعاً کسی در امان نیست».
خداوند نزدیکترین بندگانش را به خود که پیامبرانند، ستوده است چون از او میترسند. ﴿إِنَّهُمۡ كَانُواْ يُسَٰرِعُونَ فِي ٱلۡخَيۡرَٰتِ وَيَدۡعُونَنَا رَغَبٗا وَرَهَبٗا﴾[الانبیاء: ٩٠] «آنان در کارهای خیر شتاب میورزیدند و با اشتیاق و ترس ما را میخواندند» بلکه او دربارهی ملایکه نیز گفته: ﴿يَخَافُونَ رَبَّهُم مِّن فَوۡقِهِمۡ وَيَفۡعَلُونَ مَا يُؤۡمَرُونَ۩ ٥٠﴾[النحل: ٥٠] «از پروردگارشان که مسلط بر آنها است، میترسند، و هر چه دستور یابند انجام میدهند».
ابن قیم (/) گوید : «از بهرههای خوف این است که شهوتها را درهم میکوبد و لذتها را ناگوار میکند، چنانکه گناهان که به ظاهر دوست داشتنی مینماید به نظر او ناپسند و زشت میآید». البته مقصود زشت کردن لذتهای مباح نیست، چون پیامبرج خود به اندازه از مباحهای دنیوی بهره گرفته است. در حالی که او سرور گروه ترسندگان از خداست «و بوی خوش و زن به نزد او دوست داشتنی بوده است». [٩٧]
پس منظور از برهم زدن لذتها، ناگوارکردن لذتهای حرام است. اما این دسته از لذتها چگونه مکرر میشود؟
لذتهای حرام با یادآوری عذاب و هشدار خداوند به کسانی که درآن لذتها افتادهاند، مکدر میشود. با یادآوری شکنجه و آزاری که در آن هست صفای لذتش از بین میرود. برای نمونه زن و مرد زناکار اگر هشدار خدا به آنها را در عذاب آخرت و چرک زخم و خونابهیی که جاری میشود، به یاد بیاورند و اینکه نوشیدنی آنها از این چرک و خونابه است، یا تنها اگر به یاد داشته باشند چه عذابی بلافاصله پس از مرگ در انتظار آنهاست، بیگمان آن لذت ناروا بر آنها ناگوار میشود وآن کار زشت و پست برایشان تیره و تار میگردد. شراب نوش تنها اگر بداند که از بادهی ناب بهشتی محروم میشود، لذت و مزهی شراب دنیایی برایش منغص میشود.
ابن قیم گوید: از بهرههای خوف این است که شهوتها را درهم میکوبد و لذتها را مکدر میسازد، چنانکه نافرمانیهای دوست داشتنی نزد شخص زشت و ناگوار مینماید. آن گونه که عسل برای کسی که اشتهایش کند ولی بداند که در آن زهر ریخته شده، ناگوارا میشود. پس با خوف شهوتها پاره میشود، اندامهای بدن درستکار میگردد، دل رام میشود، غرور و کینه و حسادت از آن رخت بر میبندد، از ترس خدا جایگاه امید و طمع و اندیشه در عاقبت خود میشود. جایی برای غیرخدا در آن نمیماند. آدمی هیچ سرگرمی، هیچ کاری نخواهد داشت جز مراقبت و حساب و کتاب نفس و تحمل رنج تزکیه، و استفاده از لحظهها و حتی نفسها، بازخواست از خود به خاطر اعمال واندیشهها وگفتههایش. درآن صورت حالت او- یعنی صاحب خوف- مانند حالت کسی است که در معرض حیوانی درنده افتاده است، نمیداند آیا او را نمیبیند و در نتیجه به سلامتی میگذرد یا بر او حمله میکند و او را طعمهی خود میسازد، هیچ اندیشهی دیگری ندارد جز آن دامی که در آن گیر افتاده است. میزان مراقبت و حساب و کتاب به اندازهی خوف و سطح شناخت جلال الله و صفات او، و عیبهای مردم وخطرها و نگرانیهایی که در پیش دارد، است.
ابن قدامه میگوید: «فضیلت هر چیزی به میزان استفاده و کاربرد آن چیز در راستای خوشبختی است، یعنی دیدار خانه و نزدیکی به او. هر چه به این کمک میرساند فضیلت است. خداوند خود فرموده است: ﴿وَلِمَنۡ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِۦ جَنَّتَانِ ٤٦﴾[اارحمن: ٤٦] «هرکس از جایگاه پروردگارش بترسد، دو باغ نصیبش خواهد شد».
٧- از عواقب و بهرههای خوف خشنودی خدا از بنده و بنده از اوست: ﴿رَّضِيَ ٱللَّهُ عَنۡهُمۡ وَرَضُواْ عَنۡهُۚ ذَٰلِكَ لِمَنۡ خَشِيَ رَبَّهُۥ﴾[البینة: ٨] «خداوند از آنها خشنود است وآنها نیز از خدا راضیند، این نصیب کسانی است که از پروردگارشان ترسیدهاند».
[٩۱] حدیث درستی است. بخاری (۱۴۲۳) بخش زکات- باب الصدقة بالیمین، و مسلم (۱۰۳۱) بخش زکات باب فضل إخفاء الصدقة». [٩۲] اشاره به روایت ترمذی دارد، (۱۶۳٩) بخش جهاد، باب ما جاء فی فضل الحرس فی سبیل الله، آلبانی در صحیح الجامع به شمارهی (۴۱۱۳) آن را صحیح معرفی کرده است. [٩۳] حدیثی درست است. بخاری (۳۴۸۱) بخش أحادیث الأنبیاء، باب حدیث الغار، و مسلم (۲٧۵۶) بخش توبه، باب فی سعة رحمة الله تعالی و آنها سبقت غضبه، روایت کردهاند این لفظ از بخاری است. [٩۴] درست است. ترمذی (۲۴۵۰) بخش صفة القیامة و الرقائق و الورع، باب ما جاء فی صفة أوانی الحوض، آورده است. وی گفته است: حدیث خوبی است. ألبانی نیز در صحیح الجامع (۶۲۲۲) آن را صحیح دانسته است. [٩۵] ابن مبارک در الزهد (۱/۵۱) از حدیث حسن به صورت مرسل روایت کرده است. ابن حبان (۲/۴۰۶) و بیهقی در شعب الإیمان (۱/۴۸۳) نیز از حدیث ابوهریره نقل کردهاند. دارقطنی در العلل (۸/۳۸) گفته است: این حدیث تنها از روایت حسن به صورت منقطع معروف است. طبرانی در مسند الشامیین (۱/۲۶۶)، ابونعیم در حلیة الأولیاء (۱/۲٧۰) از حدیث شداد بن اوس روایت کردهاند. شیخ آلبانی آن را در صحیح الجامع به شمارهی (۴۳۳۲) نیک دانسته است. [٩۶] کامل آن را بیهقی در شعب الإیمان (۵/۴۵۲) شمارهی (٧۲۵۲)، و أبوالشیخ در طبقات اصبهان (۲/۶۰) از حدیث انسسنقل کردهاند. شیخ آلبانی در صحیح الجامع (۳۰۳٩) آن را پسندیده است. [٩٧] درست است، نسائی (۳٩۳٩) بخش عشرة النساء، باب حب لنساء، و احمد در مسندش (۱۱۸۸۴) نقل کردهاند. آلبانی در صحیح الجامع به شمارهی (۲۳۱۲۴) آن را صحیح دانسته است.