عوامل شکیبایی
اگر بپرسیم چه اسباب و عواملی در رسیدن به جایگاه شکیبایی، انسان را یاری میکند؟ باید گفت: موارد زیادی هست که در این راه یاریگر و کارا میباشد از جمله:
۱- شناخت سرشت زندگی دنیایی وسختی و رنجی که با آن آفریده و در ذاتش نهاده شده است، و اینکه خداوند انسان را در سختی آفریده و او با زحمت زیاد برای بازگشت به سوی پروردگارش در تلاش است و بالاخره روزی به او میرسد و اینکه درد و نامرادی و گرفتاریها جزء طبیعت این دنیا است «﴿وَلَنَبۡلُوَنَّكُم﴾(بقره: ١٥٥) مسلماً شما را آزمایش میکنیم» وجود دنیای بدون آزمایش و مشکلات و نامرادی قابل تصور نیست.
جبلتَ علی كدرٍ و أَنتَ تریدُها
صَفواً من لآلامِ و الأكدارِ
و مُكلفُ الأیام ضدّ طباعـــــها
متطلبٌ فی الماء جذوةَ نـارِ
دنیا با ناخوشی و رنج سرشته شده است و شما آن را پاک و به دور از درد و ناخوشی میخواهید./ کسی که از روزگار خصوصیاتی خلاف سرشت آن بخواهد، مانند کسی است که میخواهد در آب آتش روشن کند.
هرکس از این حقیقت تلخ بیخبر است با رخدادهایی غافلگیر میشود، اما آنکه طبیعت زندگی دنیایی را فهمیده است وقتی هر گونه آزمایش یا رویداد ناخوشایندی برایش پیش بیاید، قضیه برایش بسی آسان میشود و درک میکند.
۲- ایمان به اینکه دنیا کامل ملک خداست، به هر که هر اندازه که بخواهد، میدهد و یا میگیرد ﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعۡمَةٖ فَمِنَ ٱللَّهِ﴾[النحل: ۵۳] «هر نعمتی دارید از جانب خداست». از این روی انسان وقتی از چیزی محروم میشود یا مصیبتی برایش پیش میآید میگوید﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱسۡتَعِينُواْ بِٱلصَّبۡرِ وَٱلصَّلَوٰةِۚ إِنَّ ٱللَّهَ مَعَ ٱلصَّٰبِرِينَ١٥٣﴾[البقرة: ۱۵۳] «ما از آن خداییم و به سوی او باز میگردیم». در هنگام مصیبت و رخداد ناخوشایند برای درمان مصیبتزدگی و کاستن از اندوه هیچ سخنی رساتر و سودمندتر از این دو اصل و یادآوری آن برای انسان نیست. دنیا زودگذر، فانی و بیثبات است، از آن طرف هم انسان و خانواده، همسر، فرزند و اموالش همه ملک خداست، به امانت پیش او هستند. کسی که آنها را در اختیار او گذاشته هر وقت بخواهد آنها را باز پس میگیرد. راه سرنوشت مردم بدون استثنا به سوی او و بازگشت به اصل خویش است. ام سلیم آن گاه که این حقیقت را دریافت با ابوطلحه در موقعیت سختی قرار گرفتند که به عنوان موضعگیری زیبایی مشهور است: وقتی پسرشان که ابوطلحه او را خیلی دوست داشت از دنیا رفت، ام سلیم گفت: «ای ابوطلحه به نظر تو اگر کسی چیزی را به امانت به خانوادهیی بدهد، سپس آن را بخواهند آیا اهل آن خانه میتوانند از باز پس دادنش خودداری کنند؟ گفت: نه امانت باید پس داده شود. سپس گفت: «خداوند فلانی – پسرمان- را به امانت به ما داده بود و اکنون او را از ما گرفت.» آنگاه ابوطلحه آیهی إنالله را خواند. [۲۰۲]
۳- شناخت پاداش و ثواب شکیبایی. پیشتر گوشههایی ازآن یاد شد:﴿نِعۡمَ أَجۡرُ ٱلۡعَٰمِلِينَ٥٨ ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٥٩﴾[العنكبوت: ۵۸-۵٩] «آنان که شکیبایی ورزیدند و بر پروردگار خود توکل کردند» بدون حساب پاداششان را میگیرند.
۴- اطمینان به فرا رسیدن گشایش از راه شکیبایی. خداوند با هر تنگنایی از سر رحمت خود دو فراخی وآسودگی قرار داده است: ﴿فَإِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرًا٥ إِنَّ مَعَ ٱلۡعُسۡرِ يُسۡرٗا٦﴾[الشرح: ۵-۶] «پس با هر دشواری آسانی قرین است، البته با هر دشواری آسانی قرین است». «العسر» (تنگدستی) معرفه به ال و «یُسر» (آسودگی و توانگری) نکره است. پس تنگدستی (عسر) یکی است و توانگری (یُسر) دوتا است، لذا یک «عسر» نمیتواند بر دو یُسر چیره گردد. خدا فراخدستی و توانگری را با تنگدستی و سختی آورده است. لذا او یاری و کمکش را به میزان مشکل فرو میفرستد و به وعدهیی که داده وفا میکند. ﴿فَٱصۡبِرۡ إِنَّ وَعۡدَ ٱللَّهِ حَقّٞۖ وَلَا يَسۡتَخِفَّنَّكَ ٱلَّذِينَ لَا يُوقِنُونَ٦٠﴾[الروم: ۶۰] «پس صبر پیشه کن که وعدهی خدا حق است و هرگزآنان که ایمان ندارند تو را سبکسار نگردانند».
سپیدهدمان هر چند از پس یک شب طولانی باشد، عاقبت فرا میرسد.
اشتدِّی أزمةً تَنفرجی
قدآذنَ لیلُك بِالبلجِ
در تنگناها استوار و قوی باش تا گشایشی فرا رسد، شب خبر از آمدن سپیده میدهد.
حضرت یعقوب با از دست دادن یوسف و فرزند دیگرش شکیبایی پیشه کرد و گفت: ﴿فَصَبۡرٞ جَمِيلٞ﴾[يوسف: ۱۸] نه اظهار خرسندی کرد و نه بیتابی، او گفت: ﴿عَسَى ٱللَّهُ أَن يَأۡتِيَنِي بِهِمۡ جَمِيعًا﴾[يوسف: ۸۳] «شاید خدا همه را با هم به من باز گرداند» پس برخی از مردم صبر میکنند، اما نه صبر جمیل. صبر جمیل اظهار شکایت و گلهمندی به غیر خدا در آن نیست ﴿إِنَّمَآ أَشۡكُواْ بَثِّي وَحُزۡنِيٓ إِلَى ٱللَّهِ﴾[يوسف: ۸۶] «شرح و اندوه و پریشانی خود را فقط به خدا میگویم».
۵- کمک خواستن از خدا و پناه جستن به او. موسی÷به قومش گفت: ﴿إِنَّ ٱلۡأَرۡضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَن يَشَآءُ مِنۡ عِبَادِهِۦۖ وَٱلۡعَٰقِبَةُ لِلۡمُتَّقِينَ﴾[الأعراف: ۱۲۸] «زمین از آن خداست، آن را به هرکس بخواهد وا میگذارد و آینده از آن پرهیزگاران است».
شکیبایان نیاز شدید به کمک خواهی از خدا دارند، لذا توکل نیز یاری خدا را به همراه میآورد﴿ٱلَّذِينَ صَبَرُواْ وَعَلَىٰ رَبِّهِمۡ يَتَوَكَّلُونَ٤٢﴾[النحل: ۴۲] «و نیز آنان که صابرند و بر پروردگارشان توکل میکنند»
۶- ایمان به قضا و قدر از بزرگترین اسبابی است که انسان را در داشتن شکیبایی یاری میرساند. بنده باید بداند قضای الهی کارگر میافتد و او لازم است به هر چه او مقدر کند تسلیم شود ﴿مَآ أَصَابَ مِن مُّصِيبَةٖ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَلَا فِيٓ أَنفُسِكُمۡ إِلَّا فِي كِتَٰبٖ مِّن قَبۡلِ أَن نَّبۡرَأَهَآ﴾[الحديد: ۲۲] «هیچ مصیبتی در زمین و در وجود شما روی نخواهد داد مگر آنکه قبل از پیدایش در کتابی رقم خورده است».
باید بداند که ناشکیبایی و بیتابی، بیقراری و انزجار، اعتراض و گلهمندی و... سودی ندارد، از آنچه که از دست داده، چیزی را برایش باز نمیآورد، پس هیچ چارهیی جز صبر نیست. انسان خردمند در همان نخستین روز مصیبت کاری را میکند که انسان بیخبر در روز هفتم میکند...! انسان بیخبر و نادان داد و ناله سر میدهد، فریاد و شیون میکند. سپس چند روز بعد فراموش میکند و در میماند. در حالی که عاقل تسلیم قضای خداست از همان روز نخست: دیگر داد و فریاد و اعتراض به سرنوشت و اظهار ناخرسندی برای چه؟ چه نیازی به زدن سر و صورت و پاره کردن یقه و آستین است؟ وقتی پایان چنان است که او باید به امر خدا تن بدهد چرا از همان اول آن گونه نباشد؟! پس باید از این زیان و ضررها رهایی یابد.
[۲۰۲] صحیح است: بخاری (۵۴٧۰) بخش العقیقة، باب تسمیة المولود غداة یولد لمن لم یعق عنه، و مسلم (۲۱۴۴) بخش الأداب، باب استحباب تحنیک المولود عند ولادته، آوردهاند.