امام ماوردی و نگارش کتاب
امام ماوردی (/) داستان شگفتآوری در اخلاص در زمینهی نگارش کتاب دارد او در تفسیر و فقه و غیره نوشتههای فراوانی دارد، در طول زندگی خود چیزی از آن را نشان نداد، آنها را تألیف میکرد وپنهان میکرد و در جایی میگذاشت که هیچکس نمیدانست. چون پایان عمرش فرا رسید به کسی که به او اعتماد داشت گفت: کتابهایی که در فلان جا هست همه نوشتهی من است. من اکنون در شرف مرگ و در حال احتضارم، دستت را در دستم بگذار، اگر آن را گرفتم بدان هیچ چیزی از آن نوشتهها از من پذیرفته نیست، برو شبانه همهِی آنها را در دجله انداز، اما اگر دستم را باز گذاشتم و دست تو را نفشردم بدان از من پذیرفته شده است و من به آن نیت خالصانهیی که در تألیف آن کتابها داشتهام دست یافتهام، او گفت: وقتی به حال نزع افتاد دستم را در دستش نهادم. آن را باز گذاشت و نفشرد، از آن پس کتابهایش را آشکار کردم. [۵۳]
او در دنیا یک کلمه ستایش و مدح... یا تقدیم و تمجید... و نه حقوق چیزی نگرفت، هیچ!
[۵۳] سیر أعلام النبلاء، ۱۸/۶۶.