دست یافتن به خشنودی
چنان است که ایمان داشته باشید به اینکه هر چه خدا برایتان بخواهد و تقدیر کند بهترین است، اگر بگویید: پسرم مرد، کارم را از دست دادم، بیماری خطرناکی گرفتهام، پیشآمدی برایم پیش آمده است، لازم است بدانید که این سرنوشتی است که برایتان رقم خورده و در حقیقت این برای شما بهتر و پسندیدهتر بوده است.
اما چه بسا نمیدانید چرا این بهتر است، علت آن را در نمییابید، اگر خداوند چیزی غیر از آن را برایتان مقدر میکرد به مصلحتتان نبود!!
انسان وقتی که در فقر به سر میبرد نمیداند چرا ثروتمندی به صلاحش نیست، وقتی دوست نزدیکی را از دست میدهد، نمیداند اگر او را از دست نمیداد چه حوادثی برایش پیش میآمد.
پس هرگاه انسان به جهل خویش و علم پروردگار ایمان بیاورد و بداند که انتخاب خدا برایش بهترو نیکوتر از نتخاب خودش است، به خشنودی و رضایت میرسد، و اطمینان مییابد.
بنابراین راه خرسندی و محبت انسان را حرکت میدهد، هر چند او در بستر خویش آرمیده باشد، چون بر میخیزد چند مرحله پیش رفته است.
یعنی امکان دارد کسانی باشند کار کنند، بکوشند، در حالی که کسی بهرهمند از مقام خشنودی است با اعمال دل از آنها پیش میافتد وآنها به دنبالش. با وجود اینکه او در بسترش بوده و آنها در حال کار و فعالیت؛ زیرا که او از خداوند خرسند بوده و به این میاندیشیده است، به او ایمان داشته و ایمانش در دلش استوار شده است، با این کار به خدا نزدیک میشود. کسان دیگر این اندیشه و این تصور و مفهوم را ندارند، آنها نیز کار میکنند، عبادت میکنند، اما به این سطح نرسیدهاند.