سجدههای شکر
در راستای شکر نعمتهای خدا و به ویژه نعمتهای تجدیدپذیر، از جمله وسایل ادای شکرگزاری این است که سجدهی شکر کنیم. در این باره نقل است که پیامبر گرانقدر کاری برایش پیش آمد که از آن خوشحال و شادمان شد و به شکرانهی آن برای خدا سجده کرد. [۲۴٧]
ابوبکر صدیق هنگامی که خبر کشته شدن مسیلمهی مرتد را که بین مردم عرب تفرقه انداخته و از جمله مغرضترین مردمان بر ضد مسلمانان بود، شنید، برای شکر خدا به سجده افتاد.
علیس هنگامی که در جنگ خوارج مرد دارای یک پستان را، که سیاه، ناقص و یک دستش از بازو به شکل گردی سینهی زن بریده شده بود، دید - و آن نشانه و علامتی بود که پیامبر ج به علی داده بود وگفته بود که با خوراج به جنگ میپردازد و چنین شخصی در آنها خواهد بود - پس از پایان جنگ دستور داد در میان جسدها بگردند و او را پیدا کنند. گشتند، اما پیدا نکردند. حضرت علی چون به درستی و راستی خبر پیامبر یقین داشت، اصرار کرد و دوباره گشتند، تا اینکه انبوهی جسد یافتند و او را در زیر آنها دیدند. او را بیرون کشیدند، ملاحظه کردند به همان شکل و هیأت است که پیامبر ج وصف کرده بود. درآن حال علی برای شکر خدا سجده کرد. [۲۴۸]
کعب بن مالک در زمان پیامبر ج وقتی مژدهی پذیرفته شدن توبهاش از جانب خدا را شنید، سجده کرد. [۲۴٩]
اما اکنون این سؤال به ذهن میرسد که آیا ما که همیشه در نعمتهای خدا غرق هستیم، هر روز باید به شکرانهی آن سجده کنیم؟ در پاسخ میگوییم: در سنت چیزی که نشان از سجدهی شکر به طور روزمره باشد، نیامده است، بلکه دربارهی نعمتهای جدید و نعمتهایی که ادامه پیدا میکند، اشارههایی یافت میشود، زیرا نعمتهای بزرگ و تازه جایگاهی عظیم در دل و جان انسان دارد و بهتر به دل مینشیند و گواراتر است، انسان با از دست دادنش اندوهناک میشود، چون وجودش احساسی از خوشحالی و شادمانی در او ایجاد میکند.
از جمله نعمتهای نو - چنانکه علاء بن مغیره – یکی از پیشینیان- میگوید - آن است که او به حسن بصری که خود را مخفی کرده بود، مژده داد که حجاج مرد و حسن به شکرانهی این خبر برای خدا به سجده افتاد.
یا اگر ستمکاری بمیرد نعمت است، بچهیی به دنیا بیاید، یا کسی خبر پیروزی در جنگی یا خبر مرگ طاغوت بزرگی را بیاورد، از این سلسله نعمتهاست.
ابن قیم میگوید: «دین دو بخش است: بخشی شکر و بخش دیگر آن شکیبایی است. خداوند شکر را دوست دارد، او به حکم خرد، شریعت و فطرت دوست دارد از او سپاسگزاری شود. [۲۵۰]واجب بودن شکر او از هر تکلیف دیگری آشکارتر است. چطور ستایش و توحید او، ذکر نعمتها واقرار به آن همهی شیوههای آن بر بندگان واجب نباشد و حال آنکه او میان بندگانش در صفات ظاهری و باطنی، شکل و اخلاق، دین، روزی و معاش آنها تفاوت نهاده است؟ از همین رو از امام احمد نقل است: «آدم (به خدا) گفت: چرا بین بندگانت مساوات برقرار نکردی؟ گفت: من دوست دارم سپاسگزاری شوم». [۲۵۱]
پس تفاوت میان بندگان موجب شکر میشود، زیرا انسان وقتی ببیند کسی موقعیت و وضعیت بدتر و سختتر از او دارد نعمتهای خدا بر خود را شکر میگوید.
اهل علم در اینکه انسان بینوای شکیبا و انسان ثروتمند شکرگزار کدام یک بهتر و فاضلترند، اختلاف نظر دارند. در این باره بسیار سخن راندهاند، خلاصهی آن این است که هر یک به نسبت دیگری بهتر است، بدین شرح که شکر برای ثروتمند بهتر و شکیبایی برای بینوا بهتر است.
از خداوند میخواهیم ما را در شمار شکرگزاران نعمتهای بیکرانش قرار دهد و به ما امکان دهد تا او را ستایش کنیم و نعمتهایش را درآن چه دوست دارد، به کار بگیریم، اوست توانای مقتدر!
[۲۴٧] درجهی روایت نیک است. ابوداود (۲٧٧۴) بخش الجهاد، باب فی سجود الشکر، ابن ماجه، (۱۳٩۴) بخش إقامة الصلاة، باب ما جاء فی الصلاة والسجدة عند الشکر روایت کردهاند. البانی در صحیح الجامع آن را نیک دانسته است. [۲۴۸] عبدالرزاق در مصنفش (۳/۳۵۸) به شمارهی (۵٩۶۲) روایت کرده است. [۲۴٩] صحیح است: مسلم به تفصیل (۲٧۶٩) در بخش التوبة، باب حدیث توبة کعب بن مالک و صاحبیه، و ابن ماجه به اختصار (۱۳٩۳) در بخش إقامة الصلاة، باب ما جاء فی الصلاة و السجدة عندالشکر روایت کردهاند. [۲۵۰] ن. ک: عدة الصابرین (۱/۵/۸۸). [۲۵۱] احمد در مسند (۵/۱۳۵) به شماره ی (۲۱۲٧۰)، حاکم در مستدرک (۲/۳۵۳) به شمارهی (۳۲۵۵) و بیهقی درشعب الإیمان (۴/۱۰٧) به شمارهی (۴۴۴۱) روایت کردهاند.