ویژگیهای پرهیزگاران
خداوند از ویژگیهای پرهیزگاران در قرآن به چند مورد اشاره کرده است:
۱- آنها به غیب ایمان دارند: ﴿هُدٗى لِّلۡمُتَّقِينَ٢ ٱلَّذِينَ يُؤۡمِنُونَ بِٱلۡغَيۡبِ﴾[البقرة: ۲-۳] «راهنمای پرهیزگاران است. آنان که به غیب ایمان دارند».
۲- اهل بخشش و گذشت هستند: ﴿وَأَن تَعۡفُوٓاْ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۚ﴾[البقرة: ۲۳٧] «اگر گذشت کنید به پرهیزکاری نزدیکتر است».
۳- گناه کبیره مرتکب نمیشوند و گرد گناه صغیره نمیگردند، و چون به گناهی گرفتار آیند، شتابان توبه میکنند: ﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوۡاْ إِذَا مَسَّهُمۡ طَٰٓئِفٞ مِّنَ ٱلشَّيۡطَٰنِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبۡصِرُونَ٢٠١﴾[الأعراف: ۲۰۱] «پرهیزگاران وقتی گرفتار وسوسههای شیطانی شوند خدا را یاد میکنند و بصیرت مییابند».
۴- در گفتار و کردار راست و درستند: ﴿وَٱلَّذِي جَآءَ بِٱلصِّدۡقِ وَصَدَّقَ بِهِۦٓ أُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ٣٣﴾[الزمر: ۳۳] «آن کس که سخن راست را آورد و آن را تصدیق کرد از پرهیزگاران است». آن کس که خبر درست را آورد محمد ج بود و آن کس که او را تصدیق کرد ابوبکر بود. ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ صَدَقُواْۖ وَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلۡمُتَّقُونَ١٧٧﴾[البقرة: ۱٧٧] «اینان راستگویان و پرهیزگارانند.» این آیه معلوم میکند که پرهیزگار، راستگو است.
۵- مناسک الهی را بزرگ میدارند: ﴿ذَٰلِكَۖ وَمَن يُعَظِّمۡ شَعَٰٓئِرَ ٱللَّهِ فَإِنَّهَا مِن تَقۡوَى ٱلۡقُلُوبِ٣٢﴾[الحج: ۳۲] «همچنین بزرگ داشتن شعایر الهی، به راستی از پرهیزگاری دلهاست».
بزرگ داشت مناسک خداوند به چه معناست؟ یعنی انسان حریمهای پروردگارش را گرامی بداند وآن را زیر پا نگذارد، دستورهای خدا را بزرگ بداند وآن را درست اجرا کند، و هر چه از او خواسته شود بهترین و ارزشمندترین را بیاورد، اگر قربانی از او خواسته میشود برای حج، بهترین و چاقترین حیوان را انتخاب کند، گرانبهاترین و دوستداشتنیترین را بیاورد، این یعنی بزرگ داشت مراسم خداوند، هر چیزی که خداوند به آن دستور داده باشد در شمار شعایر اوست. نشانهگذاری حیوان قربانی که در حج به تبعیت از سنت انجام میدهند، برای این است که اشتباه نشود، و اگر گم شد آسان پیدا شود.
۶- خواستار عدالتند وطبق آن حکم میکنند: ﴿وَلَا يَجۡرِمَنَّكُمۡ شَنََٔانُ قَوۡمٍ عَلَىٰٓ أَلَّا تَعۡدِلُواْۚ ٱعۡدِلُواْ هُوَ أَقۡرَبُ لِلتَّقۡوَىٰۖ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَۚ﴾[المائدة: ۸] «و دشمنی با گروهی شما را وادار به ترک عدالت نکند، عدالت پیشه کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است و از خدا بترسید.» مشرکین به خاظر شرک و کفر مورد تنفر و کینهاند، با این وجود خداوند دستور داده که با آنها به عدالت رفتار کنیم.
حضرت علی وقتی با یک شخص یهودی بر سر زرهیی پیش قاضی رفت، چون دلیل واضحی نداشت، قاضی علیه او حکم صادر کرد. و زره به آن یهودی داده شد، اما او مدهوش و متحیر شد، چگونه در برابر امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب به نفع او حکم میدهند، و حال آنکه زره مال علی بود، اما دلیلی نداشت. او گفته بود: حسن و حسین شاهدم هستند. قاضی گفته بود: شهادت پسر برای پدر جایز نیست. علی گفته بود: اینها سرور جوانان بهشتاند. قاضی گفته بود: این قضیه مربوط به بهشت است. شخص یهودی در اوج شگفتی، از آن چه میدید درمانده بود، گفت: ای امیرالمؤمنین أشهد أن لا إله إلا الله، وأشهد أن محمداً رسول الله،زره مال توست، هنگامی که به صفین میرفتی از لوازمت افتاد و من آن را برداشتم. [۴۳۴]
بنابراین اگر مردمان غیرمسلمان عدالت و درستگاری مسلمانان را ببینند چه بسا ایمان بیاورند!
٧- پرهیزگاران راه پیامبران، صادقین و نیکوکاران را ادامه میدهند، و با آنها خواهند بود: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱتَّقُواْ ٱللَّهَ وَكُونُواْ مَعَ ٱلصَّٰدِقِينَ١١٩﴾[التوبة: ۱۱٩]. «ای مؤمنان از خدا بترسید، و با راستگویان باشید».
اهل راستی و درستی، یاران پرهیزگاران، برادر و همراه و همنشین آنان هستند.
۸- انسان پرهیزگار آن چه را که به ظاهر مشکلی ندارد، از ترس چیزی که به آن مشکوک است رها میکند، به دلیل این حدیث «دَع ما یُریبك إلی ما لا یُریبك»:«آن چه را که در شما شک ایجاد میکند به قصد چیزی که شکی در آن نیست، رها کنید». [۴۳۵]تقوای کامل چنین است که از خدا چنان بترسید که گاهی برخی چیزهای حلال را از ترس اینکه حرام باشد، رها کنید، پیامبر ج خرمایی را دید، میخواست آن را بخورد، اما چون میترسید، از خرمای صدقه افتاده باشد، آن را رها کرد. [۴۳۶]
پرهیزکاری نیز باید به شیوهی درست، در اخلاق و سرشت انسان نمود پیدا کند. برخی از مردم گناهان بزرگ انجام میدهند، و ازآن طرف در برابر چیزهای بیمقدار و کم ارزش پرهیزکاری نشان میدهند...! «از شما درشگفتم ای اهل عراق! پسر دخت گرامی پیامبر را میکشید، سپس دربارهی خون جانداران کوچک سؤال میکنید و جویا میشوید». [۴۳٧]
بنابراین پرهیزگاری باید بر اساس درستی مبتنی باشد.
لذا وقتی از امام احمد دربارهی مردی سؤال شد که وقتی سبزی میخرید، برگ خرمایی را که سبزی با آن بسته شده بود در معامله لحاظ میکرد، و با فروشنده دربارهی آن صحبت میکرد. امام احمد پرسید: چرا از این مسایل سؤال میکنید...؟ گفتند فلانی این چنین عمل میکرد، ابراهیم بن ابونعیم... گفت: آری، از او بر میآید. چنین شخصیتی زیبنده است که این رفتارش باشد. [۴۳۸]
اما اگر شخص دارای مقام و اساس درستی نباشد این جزئیات فایدهیی برایش ندارد و از او پذیرفته نخواهد شد. مثلاً از او (امام احمد) دربارهی مردی پرسیدند که مادرش از او خواسته است همسرش را طلاق بدهد، امام گفت: «اگر از هر لحاظ نسبت به مادرش حق مادریاش را ادا کرده و به او احسان کرده باشد، به طوری که هیچ کاری باقی نمانده و مادرش هر چه از او خواسته انجام داده است و تنها این یک مورد باقی است، به سخن مادرش عمل کند، اما اگر با طلاق دادن همسرش میخواهد به حرف مادرش عمل کرده باشد و پس از آن به آزار و اذیت مادرش بپردازد و او را کتک بزند، نباید این خواستهی مادرش را عملی کند». [۴۳٩]
[۴۳۴] ابونعیم در حلیة الاولیاء (۴/۱۴۱) از حضرت علی نقل کرده است. [۴۳۵] صحیح است: به روایت ترمذی (۲۵۱۸) بخش صفة القیامة و الرقائق و الودع، نسائی (۵٧۱۱) بخش الأشربة، باب الحث علی ترک الشبهات، دارمی (۲۵۳۲) بخش البیوع، باب دع ما یریبک إلی ما لایریبک، و احمد در مسند (۲٧٩۳٩). آلبانی در صحیح الجامع به شمارهی (۳۳٧۸) آن را صحیح دانسته است. [۴۳۶] صحیح است: به روایت بخاری (۲۰۵۵) بخش البیوع، باب ما یتنزه من الشبهات، و مسلم (۱۰٧۱) بخش الزکاة، باب تحریم الزکاة علی رسول الله. [۴۳٧] بخاری (۵٩٩۴) بخش الأدب، باب رحمة الولد و تقبیله و معانقته این سخن را آورده است. [۴۳۸] ابن رجب حنبلی در جامع العلوم و الحکم (۱/۱۱۱) روایت کرده است. [۴۳٩] ابن رجب حنبلی، جامع العلوم و الحکم، ۱/۱۱۱.