پژوهشی دربارة امامان اهل سنت امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی، امام احمد

فهرست کتاب

اجتهاد در زمان پیغمبرص

اجتهاد در زمان پیغمبرص

موضوع دیگر جواز وقوع برای خود پیغمبرصاست، بعضی برآنند، در صورتی که پیغمبرصمهبط وحی است خود قادر به تحصیل یقین بوده احتیاجی به اجتهاد ندارد. بعضی دیگر می‌گویند، چون آمدن وحی به اختیار خود او نیست، اجتهاد او جایز و صورت وقوع نیز پیدا کرده است. و از دلایلی که در این مورد اقامه شده، یکی آیه:

﴿مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُۥٓ أَسۡرَىٰ حَتَّىٰ يُثۡخِنَ فِي ٱلۡأَرۡضِ[الأنفال: ۶۷].

«شایسته هیچ پیغمبری نیست که اسیرانی داشته و با گرفتن فدیه آنها را رها کند تا آنگاه کشت و کشتار زیادی در زمین بکند».

و دیگری آیه:

﴿عَفَا ٱللَّهُ عَنكَ لِمَ أَذِنتَ لَهُمۡ[التوبة: ۴۳].

«خدا درگذرد از تو چرا به کسانی که خواستند از غزوه تبوک تخلف کنند اجازه دادی».

می‌باشد که پیغمبر اکرمصدر آیۀ اول نسبت به باقی گذاردن اسرای بدر و گرفتن فدیه از آنها، و در آیه دو، نسبت به مأذون داشتن منافقین در تخلف از غزوه تبوک، مورد عتاب الهی قرار گرفته، و از آنجا که امور ناشی از وحی موجب عتاب نخواهد بود، پس از عتاب‌ها به واسطه اجتهاد او بوده است. بعضی هم گفته‌اند اجتهاد پیغمبرصدر امور جنگ و تدابیر آن جایز، و صورت وقوع پیدا کرده، و در غیر آن جائز نیست، و این قول، جمع بین دو نظریه اول است که بدین وسیله رفع اختلاف طرفین می‌شود.

و نیز در اینکه اجتهاد مردم و افراد دیگری غیر از پیغمبر، در زمان حضرت رسولصجایز است یا خیر؟ اختلافات زیادی شده. چون شرح و بسط آنها در اینجا ضرورتی ندارد به ذکر این نکته اکتفا می‌شود که اصحّ، آن است اجتهاد مردم در زمان پیغمبرصجایز واقع هم گردیده است.

زیرا بنا به روایت صحیحین مسلم و بخاری حضرت رسولصراجع به طایفه بنی قریظه یهود، رأی و نظریه سعد بن معاذ خواست و او هم اظهار نظریه کرد و مورد موافقت و تأیید پیغمبر اکرمصواقع گردید.