تجزیه اجتهاد
تجزیه اجتهاد عبارت از آن است که مجتهد، فقط در مسایل مخصوصی مانند فرایض و تقسم ارث، قوه اجتهاد داشته ولی در سایر مسایل، قوه آن را نداشته باشد. این قسم اجتهاد مورد اختلاف علما واقع شده، بعضی آن را جائز دانسته، و بعضی مخالف جواز آن هستند. دلیل مخالفین این است، شاید درمیان آن قسمتهایی که این نوع مجتهد، قوه اجتهاد ندارد، دلیل معارضی یافت شود که به اجتهاد او در این مسئله خلل وارد آورد ولی مجتهدی که در تمام مسایل قوه اجتهاد دارد، از همچون احتمال و تصوری مصون و مأمون است.
طرفداران تجزیه هم میگویند:
چون فرض این است که مجتهد در یک قسمت از مسایل باید به تمام ادله مربوط به مسئله مورد اجتهاد آگاه و بصیر باشد، لذا احتمال فوق، بسیار دور و بلکه مردود است [۹۱].
[۹۱] منبع مذکور، ۲۴۳.