جلالالدین محمد مولوی [۵۲۳]
عارف جانباخته و غواص بحر معانی، جلال الدین محمد مولوی، آنچنان واله و شیفته راه حق و سلوک معرفت است که قلب روشنش فقط به خداوند میاندیشد و فکر را در گرو محبت و شوق او، به بند میکشد و سخن از استادش شمس تبریز و سایر پرچمداران عرفان نیز، نموداری از این کشش و جذبه الهی است که آینه دلش را صیقلی میبخشد و مذهب مهر و ذوق را برمیگزیند و آنگونه راه میسپرد که به او مجالی نمیدهد تا در کش و قوسهای جدلانگیز فقهی و کلامی، قرار گیرد، گرچه خود، متکلم و فقیه است. و زمانی که از عشق دم میزند، سخنانش بازتابی از شرارههای درونش هستند که پیامآور وجد و سکری است که اتصال نقطۀ آغاز حیات را به نقطه پایانی که خود مقدمه زندگی ابدی است با زیبایی خاصی نشان میدهد و جاذبه وجود محبوب ازلی به او اجازه اندیشیدن درباره غیر را نمیدهد و فضای ذهنی خواننده و شنونده را از غبار تعلقات و وابستگیها پاک میکند و آنچنان شور میآفریند که سالک، محو ارزشهای آن میگردد و با او همصدا میشود.
[۵۲۳] جلال الدین محمد مولوی یا ملای رومی، عارف جانباخته و شوریده حال قرن هفتم هجری، (۶۰۴-۶۷۲ ﻫ)، در جوانی در خدمت پدرش بهاء الدین ولد و سید برهان الدین محق ترمذی، علوم متداول زمان و حکمت و معرفت را آموخت.