پژوهشی دربارة امامان اهل سنت امام ابوحنیفه، امام مالک، امام شافعی، امام احمد

فهرست کتاب

فرازهایی از احمد بن حنبل

فرازهایی از احمد بن حنبل

۱- امام احمد اهل ورع و پرهیزگاری بود و از گفتن حقایق و آنچه را که درست می‌پنداشت کوتاهی نمی‌کرد چنانکه می‌گوید: «در آن زمان (شورای خلافت پس از رحلت و شهادت عمر بن خطاب) بدون حضرت علی شخص دیگری برای خلافت احق نبود» [۱۵۵].

۲- فقه حنبلی در پاره‌ای امور بسیار سختگیر است و از این بابت میان مردم مشهور می‌باشد، و به کسی که در کار مذهب خیلی سختگیر و مشکل‌پسند باشد می‌گویند مثل اینکه حنبلی مذهب است. شدت عمل ابن حنبل در چنان مواردی به علت ورع شدید وی می‌باشد، چیزهایی را بر نفس خود فرض دانسته، که آنها را بر دیگران فرض ندانسته است. وی به طور کلی از شبهات پرهیز نموده و نصّ وارد را بدون تصرف و دخالتی لازم‌الاجراء می‌داند [۱۵۶].

۳- نخستین سری که در زمان اسلام قطع گردید سر حضرت عمار بن یاسر بود امام احمد بن حنبل در مسند خود این روایت را با استناد نقل کرده و ابن سعد نیز در طبقات آن را ثبت کرده که در اثنای جنگ صفین سر حضرت عمار قطع گردیده است [۱۵۷].

۴- حافظ‌ ابن کثیر می‌گوید که گروهی از علی به پیروی از این حدیث [۱۵۸]، لعنت بر یزید را جایز قرار دادند و برای تأیید این حدیث، قولی از امام احمد بن حنبل نیز موجود است ... تفصیلش از این قرار است که باری عبدالله پسر امام احمد از پدرش پرسید: در مورد لعنت بر یزید چه حکمی موجود است؟ او در پاسخ گفت: من چگونه بر کسی نفرین نفرستم که مورد لعنت خداوند قرار گرفته است و برای اثبات آن این آیت را قرائت کرد:

﴿فَهَلۡ عَسَيۡتُمۡ إِن تَوَلَّيۡتُمۡ أَن تُفۡسِدُواْ فِي ٱلۡأَرۡضِ وَتُقَطِّعُوٓاْ أَرۡحَامَكُمۡ ٢٢ أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ لَعَنَهُمُ ٱللَّهُ[محمد: ۲۲-۲۳].

«پس، از شما جز این چه توقع دیگری می‌رود که اگر فرمانروا شوید پس در زمین فساد برپا می‌دارید و قطع رحم می‌کنید اینها مورد لعنت خداوند قرار دارند».

امام با قرائت این آیه، فرمود بزرگ‌ترین فساد و بزرگترین قطع رحم بیش از این چه می‌تواند باشد که یزید آن را مرتکب شده است. این قول امام احمد را محمد بن عبدالرسول البر زنجی در «اشاعة في اشراط السّاعة» و ابن حجر الهیثمی در «الصواعق الـمحرقة» نقل کرده‌اند. اما علامه سفارینی و امام ابن تیمیه می‌گویند که بنابر روایت معتبر، امام احمد، لعنت بر یزید را پسنده نکرده بود. از علمای اهل السنه که به جواز لعنت قایل‌اند می‌توان از ابن جوزی، قاضی ابویعلی، علامۀ تفتازانی و علامه جلال‌ الدین سیوطی نام برد ... [۱۵۹].

۵- «در کنار مسایلی که مذهب حنبلی، نسبت به آنها شدت عمل نشان می‌دهد و مورد انتقاد بسیاری از مردم می‌باشد، آراء و عقاید ملایمی هم مشاهده می‌شود، مثلاً در فقه امام حنبل اگر کسی زمینی را بر فقرا و بینوایان وقف نماید، زکات بر عایدات آن واجب نیست، ولی اگر آن را بر غیر فقرا و مساکین وقف نماید، زکات بر آن واجب است. همچنین می‌بینیم که مذهب حنبلی دایرۀ نفقه را از لحاظ خویشاوندی وسعت می‌دهد. در مذهب امام مالک این دایره محدود است، وی می‌گوید: خویشاوندانی که نفقه آنها بر شخص واجب است عبارتند از: پدر و مادر و اولاد به طور متقابل، و در مذاهب شافعی، خویشاوندانی که نفقه آنها واجب است عبارتند از: قرابت اصول چون پدران و مادران و اجداد و جدّات و قرابت فروع از قبیل اولاد و اولاد اولاد. و در مذاهب ابوحنیفه خویشان واجب النفقه آنهایی هستند که میان آنها ازدواج حرام می‌باشد و به آنها عموها و عمه‌ها و خواهر و برادر و مادر را هم اضافه می‌نماید.

ولی مذهب ابن حنبل نفقۀ تمام خویشان بی‌بضاعت را که از عهده کار برنمی‌آیند، واجب نمی‌شمارد و تمام خویشان دور و نزدیک را اعم از عصبات [۱۶۰]و اصول و فروع و صاحبان فرض و ذوی الارحام [۱۶۱]را از ارث بهره‌مند می‌سازد» [۱۶۲].

ضمناً صاحبان فرض کسانی هستند که از شش فقره نصف ، ثلث ، ربع ، سدس ، ثلثان ، ثمن که بعضی از آنها عبارتند از شوهر، دختر، دختر پسر، خواهر شقیقی ... مادر، اولاد مادر، شوهر، زن و غیره سهم ارث می‌برند.

[۱۵۵] خلافت و ملوکیت امام ابوالاعلی المودودی، مترجم: خلیل احمد حامدی، صفحه ۱۳۹، به نقل از «البدایة والنهایة»، ج ۸. [۱۵۶] چهار امام اهل سنت و جماعت، ۱۰۹۱۱۰، به نقل از الأئمة الأربعة. [۱۵۷] خلافت و ملوکیت، ۲۱۴، به نقل از احمد احادیث، ۶۵۳۸-۶۹۲۹، دارالمعارف مصر، ۱۳۵۲، طبقات ابن سعد، ج ۳. [۱۵۸] «ومن أخاف أهل الـمدینة ظلما آخافه الله وعلیه لعنة الله والـملائکة والناس أجمعین لایقبل الله منه یوم القیامة صرفاً ولا عدلا». «شخصی که اهل مدینه را ظلم خود خوف زده کند خداوند او را خوف زده خواهد کرد. لعنت خدا، ملائکه و تمام انسان‌ها بر او، روز قیامت، خداوند هیچ فدیه او را در مقابل این گناه نخواهد پذیرفت». [۱۵۹] خلافت و ملوکیت، ۲۲۲-۲۲۳، به نقل از البدایة، جلد ۸. [۱۶۰] عصبات جمع عصبه و آن عبارت از خویشاوندان نرینه از جانب پدر که در آن فرض معین (ارثی) ندارند و آن سه قسم است: ۱- عصبه بالذات مانند پسر، پسر پسر تا برود. پدر، پدر پدر تا برود ... در اناث عصبه نسبت نیست. ۲- عصبه بالغیر مانند دختران که پسران، آنان را عصبه می‌سازند. و خواهران که برادران آنها را عصبه می‌کنند. ۳- عصبه مع‌الغیر از قبیل خواهر شقیقی یا خواهر پدری که هرگاه با دختر و یا با دختر پسر جمع شوند. خواهر عصبه می‌شود یعنی مازاد فرض دختر یا دختر پسر را می‌برند (دختر یا دختر پسر. نصف می‌برد به فرضیه دختران یا دختران پسر ثلثان می‌برند به عصوبه). [۱۶۱] ذوی الأرحام کسانی هستند که هرگاه ذوی الفرض و عصبه موجود نباشد و بیت ‌المال هم منظم نباشد ترکه (میراث) به آنها می‌رسد مانند اولاد دختر اولاد خواهر دختر برادر. [۱۶۲] چهار امام اهل سنت و جماعت، ۱۱۰، به نقل از الأئمة الأربعة.