درایت امام اعظم
شخصی چند درم را زیر درختی پنهان کرده بود و کسی آن را ببرد، چندان که جستجو کرد آن را نیافت به خدمت امام اعظم/رفت و قصه را بازگو ننمود. ابوحنیفه به او گفت: بازگرد تا امروز درباره کار تو بیندیشم، امام اعظم نزد طبیب آن شهر رفت و گفت: ریشه آن درخت برای کدام بیماری سودمند است؟ گفت: برای فلان مرض، گفت: در این چند روز بیماری، به تو مراجعه کرده است که تو او را به استفاده از آن، راهنمایی کنی؟ گفت: آری، چند روز است که به فلان کس گفتهام که از ریشه آن درخت بخور، امام اعظم نزد آن بیمار رفت و گفت چگونهای؟ گفت: خیلی بیمارم و درد و رنج میکشم، گفت: اگر میخواهی این بیماری از تو دور شود درمهایی را که از زیر فلان درخت بردهای به صاحبش برگردان.
«نخشبی! چند ذکر زحمت خود
خلق را هیچ زحمتی مرسان
گر بخواهی که زحمتت نرسد
هیچ کس را تو زحمتی مرسان»
[۵۷۶]
[۵۷۶] سلك السلوك، ۱۴۱.