نحوه تمسک مالک به حدیث
تمسک مالک به حدیث تا درجهای بود که حتی به خبر واحدی [۶۳]هم مشروط بر آنکه صحیح [۶۴]یا حسن [۶۵]باشد اکتفا میکرد و احکام خود را با توجه به آیات و احادیث سنن رسولصو صحابه و اجماع امت صادر مینمود و علیالخصوص به اجماع و اتفاق اهل مدینه یا اکثر اهل آن شهر بر حکمی درست مانند یک حدیث یا یک سنت استناد مینمود زیرا آنان را مطلع و معتاد به سنن حضرت رسولصو صحابه میدانست و میگفت: طبقات اهل این شهر اعمال و احکام خود را به پیروی از طبقه معاصر حضرت رسولصانجام میدهند و آنان خود از آن حضرت آموختهاند و او اجماع اهل مدینه را در کتاب «موطأ» به چهل و اند مسأله رسانیده است.
مهمترین اثر مالک کتاب «الـموطأ» است که در آن احادیث و سنن و مسایل اجماعی اهل مدینه را بنا بر ترتیب فقهی مرتب نمود [۶۶].
[۶۳] حدیثی که روایتکننده آن از حضرت رسولصیکی دو نفر بوده و بعدها آن به حد تواتر رسیده باشد آن را آحادالاصل گویند (آحاد در برابر متواتر آمده است). [۶۴] حدیث صحیح: «حدیث مسندی است که اسناد آن به نقل عدل ضابط از عدل ضابط، متصل باشد تا به رسول خداصیا یک صحابی یا غیره برسد و معطل و شاذ نباشد. [۶۵] حدیث حسن: حدیثی است که سند آن با نقل عدل خفیف الضبط (کم حافظه)، متصل است و از شذوذ و عله سالم باشد. [۶۶] تاریخ ادبیات ایران، جلد اول، ۷۷-۷۸.