فراست شافعی
گویند: شافعی و محمد بن حسن [۲۹۱]در مسجدالحرام بودند مردی وارد شد، محمد بن حسن گفت: چنین دانم که او درودگر [۲۹۲]است، شافعی گفت: که من چنین دانم که او آهنگر است او را از این جریان پرسیدند گفت پیش از این آهنگری میکردم و اکنون درودگر میباشم [۲۹۳].
تذکر: آنچه که شافعی و محمد بن حسن گفتهاند، نمونهای از فراست و روشنبینی انسان مؤمن است. کتانی میگوید: فراست، مکاشفه یقین و معاینه غیب است که از مقامهای ایمان میباشد.
دل به دستگاه گیرندهای شبیه است که امواج صوتی و رادیویی و تلویزیونی را میگیرد همچنان که با آیفون میتوان از مکالمات افرادی که در اتاقی نشستهاند آگاه شد، هر زمان که دل از دریا و مکر و فریب خالی گردد و با ذکر و فکر، صیقلی پیدا کند، به صورت آینهای درمیآید، که حقایق را به تناسب شفافی و نورانیت، در خود میبیند.
البته موضوع روشنبینی را نمیتوان فقط به پاکی و صفای شخص ارتباط دهیم بلکه کسانی نیز در دنیا وجود دارند که افکار و اندیشهها را، از دور میخوانند. امروزه تلهپاتی، ارتباط و انتقال فکری بین دو نفر و روشنبینی و دیدن پدیدههای عالم، با چشمی برتر از چشم عادی، غیر قابل انکار است و دانشمندانی از قبیل دکتر آلفرد بکمن (در سال ۱۸۹۱ میلادی) و دکتر ژوزف ماکسول درباره آن گزارش جامعی دادهاند [۲۹۴].
[۲۹۱] ابوعبدالله محمدبن حسن شیبانی از شاگردان زیرک و ساعی ابوحنیفه بوده است. [۲۹۲] نجّار. [۲۹۳] ترجمه رساله قشریه، ۳۶۸، این داستان در کتاب مناقب الصوفیه، تألیف محمد منور با مقدمه و تصحیح و تعلیق نجیب مایل هروی، صفحه ۸۹-۹۰ آمده است. [۲۹۴] ر. ک به کتاب روح و شبح، تألیف نویسنده، از صفحه ۳۱۹ تا ۳۲۸.