ابوحنیفه و شافعی
سنایی در غزلی شیوا، به اختلاف روش فقهی و شیوه دریافت قلبی اشاره میکند که میرساند اشراق برتر از فقاهت ابوحنیفه و اجتهاد شافعی است:
هر کرا، درد بینهایت نیست
عشق را، پس برو عنایت نیست
[۴۰۷]
عشق شاهیست، پا به تخت ازل
جز بدو مرد را، ولایت نیست
عشق، در عقل و علم درناید
عشق را عقل و علم، رایت نیست
عشق را بوحنیفه درس نگفت
شافعی را در او، روایت نیست
[۴۰۸]
عشق حیّ است بیبقا و فنا
عاشقان را ازو، شکایت نیست
عشق حسّی است، از برون بشر
عشق را آب و گل، کفایت نیست
هر که را حلّ شده است، مشکل عشق
داند آنکس، که جز هدایت نیست
[۴۰۹]
[۴۰۷] عطار و مولوی را نیز غزلی است بر همین وزن و قافیه. [۴۰۸] این بیت در غزل عطار به کار رفته و در غزل مولوی با یک کلمه تغییر عیناً تکرار شده است. عشق را بوحنیفه درس نکرد شافعی را در او روایت نیست. رجوع شود به کلیات شمس، با تصنیفات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر، صفحه ۴۹۸. [۴۰۹] دیوان حکیم سنایی غزنوی، ۸۲۷.