سلیم راعی و شافعی
و در ابتدا به هیچ دعوت و عروسی، نرفته و پیوسته گریان و سوزان بودی و هنوز طفل بود که خلعت هزار ساله در بر او افگندند. پس به سلیم راعی افتاد و در صحبت او بسی، ببود، تا در تصرف بر همه، سابق شد. چنان که عبدالله انصاری/گوید که: «من مذهب [او] ندارم. امام شافعی را دوست دارم، از آن که در هر مقامی که مینگرم، او را در پیش، میبینم» [۴۵۸].
[۴۵۸] منبع مذکور، ۲۵۰.