خواب شافعی
شافعی گوید: مرا کاری سخت پیش آمد، در آن درماندم، به خواب دیدم یکی بیامد و گفت: یا محمد بن ادریس بگوی: «اللهم لا أملك لنفسی نفعاً ولاضرّاً ولا موةً ولا حیاةً ولا نشوراً ولا أستطیع أن اخذ الاّ ما أعطیتنی ولا أن أتّقی إلاّ ما وقّیتنی، اللهم وفقنی لماتحبّ وترضی من القول والعمل في عافیةٍ» [۳۶۴]. چون برخاستم این دعا را خواندم و وقت چاشتگاه آن کار بر من سهل شد [۳۶۵].
[۳۶۴] خداوندا سود و زیان و مردن و زیستن و دوباره برخاستن به دست من نیست. چیزی را نمیتوانم بگیرم مگر تو به من عطا نکنی و نمیتوانم خود را از چیزی نگهدارم مگر تو مرا نگهداری، خدایا مرا بر آنچه دوست داری و میپسندی، از گفتار و عمل نیک موفق کن. [۳۶۵] منبع مذکور، ۸۸۰.